مقالات ها

36 راه برای شاد کردن شوهر

36 راه برای شاد کردن شوهر

وقتی با همسرتان صحبت می کنید، اطمینان حاصل کنید که تماس چشمی دارید. این کار موجب اطمینان خاطر او از توجه و احترام شما می شود و به هر مردی قدرت می بخشد.

ادامه مطلب
زورگویی و چگونگی قرار گرفتن در برابر افراد زورگو

زورگویی و چگونگی قرار گرفتن در برابر افراد زورگو

تحقیقات نشان داده است که آموزش چگونگی حل مشکلات به کودکان می‌تواند جلوی زورگویی را بگیرد و احتمال قربانی شدن آنها را بسیار کاهش می‌دهد. در این مقاله به بررسی این روش‌ها می‌پردازیم.

ادامه مطلب
زندگی نامه امام خمینی(ره)

زندگی نامه امام خمینی(ره)

از تولد تا ارتحال

ادامه مطلب
چگونه بچه‌ها را بزرگ کنیم؟

چگونه بچه‌ها را بزرگ کنیم؟

چند راه‌كار ساده براي افزايش عزت‌نفس كودكان «عزت‌نفس (خودارزشمندی) باور و اعتقادی است که فرد، درباره ارزش و اهمیت خودش دارد.» این شاید ساده‌ترین تعریف از عزت‌نفس و یکی از نیازهای اساسی انسان باشد. با هر تعبیر و تعریفی که دانشمندان برای عزت‌نفس برشمرند، همه بر این باور هستند که این مسئله بر روی شیوه رویارویی ما با مشکلات زندگی، شکست‌ها، پیروزی‌ها و به‌طور کلی، کیفیت روابط عاطفی تأثیر دارد.

ادامه مطلب
شهادت، مزد پرکارهاست

شهادت، مزد پرکارهاست

شهید منصور عباسی مسئول قسمت مهندسی بود و به‌قول خودشون سنگرساز بی‌سنگر. ایشان چند روز بعد از آزادسازی بوکمال، در روز جمعه در کنار فرات، هنگام اذان ظهر به شهادت رسید(۱۰ آذر ۱۳۹۶). سال‌ها پیش برادر 21ساله‌اش آیت‌الله عباسی نیز در عملیات بیت‌المقدس و در آزادسازی خرمشهر به شهادت رسیده بود.

ادامه مطلب
 بهانه بود برای این‌که ما بفهمیم!

بهانه بود برای این‌که ما بفهمیم!

«مادر جان! یک وصیت کاملاً خصوصی و سری دارم که در این نامه نمی‌نویسم، بلکه آن را در تکه‌ای پارچه به گوشه داخلی یقه‌ام دوخته‌ام، استدعا دارم نخست به وصیت‌نامه‌ام عمل کنید بعد مرا به خاک بسپارید.»

ادامه مطلب
"شهید همت" چه کسی بود؟

"شهید همت" چه کسی بود؟

با شروع عملیات رمضان در تیر ماه 61 درمنطقه "شرق بصره" فرماندهی تیپ 27 حضرت رسول اكرم (صلی الله وعلیه واله) را برعهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشكر، تا زمان شهادتش در سمت فرماندهی انجام وظیفه نمود.

ادامه مطلب
آموزش نقاشی کودکانه ساده و زیبا/ تصاویر

آموزش نقاشی کودکانه ساده و زیبا/ تصاویر

یکی از مهم ترین فواید نقاشی کردن، پرورش خلاقیت کودک است که سبب خلاق شدن او و کسب موفقیت های بیشتر در آینده خواهد شد. در این مطلب نقاشی ساده و کارتونی همستر به صورت گام به گام آموزش داده خواهد شد.

ادامه مطلب
آموزش گرفتن تب کودکان

آموزش گرفتن تب کودکان

کودکان معمولاً وقتی تب دارند با لمس کردن احساس میشود و برای تأیید این که کودک شما تب دارد یا نه از تب سنج برای اندازه گیری دمای بدن کودک خود استفاده کنید. در این مقاله به 4 روش اندازه گیری تب کودک اشاره شده است.

ادامه مطلب
شهید "مالکوم ایکس" که بود؟

شهید "مالکوم ایکس" که بود؟

مالکوم ایکس یکی از رهبران برجسته و الهام‌بخش مسلمانان رنگین‌پوست آمریکا است.

ادامه مطلب
تكريم مادران و همسران شهدا

تكريم مادران و همسران شهدا

وقتي تقويم هجري شمسي كشور را مي گشايي به تاريخي مي رسي كه رنگ و بوي حماسه دارد ، روز بزرگداشت بانويي فداكار با چهار فرزند فدايي ولايت که همه مادران و همسران شهدا از او تاسی می کنند .

ادامه مطلب
مغز متفکر اطلاعات نظامی ایران؛ "شهید حسن باقری" که بود؟

مغز متفکر اطلاعات نظامی ایران؛ "شهید حسن باقری" که بود؟

حسن باقری را بسیاری به‌عنوان مغز متفکر اطلاعات نظامی ایران می‌شناسند. او در نهم بهمن ماه سال ۶۱ در محور عملیاتی فکه به‌شهادت رسید تا تاریخ ایران و دفاع مقدس یکی از بهترین‌هایش را از دست بدهد.

ادامه مطلب
اخراج آمریکا از منطقه؛ سیاست راهبردی ایران

اخراج آمریکا از منطقه؛ سیاست راهبردی ایران

در ادامه مواضع حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی این مسئله و نیز ضرورتِ خروج نظامیان آمریکایی از غرب آسیا را با تمرکز بر دیدارهای بین‌المللی ایشان بازخوانی می‌کند.

ادامه مطلب
خون‌آوردهای حاج قاسم

خون‌آوردهای حاج قاسم

شهادت سردار سلیمانی چگونه به انقلابی تاریخ‌ساز تبدیل شد؟

ادامه مطلب
زندگینامه شهید مصطفی احمدی روشن

زندگینامه شهید مصطفی احمدی روشن

مصطفی احمدی روشن در ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ به دنیا آمد. در سال ۱۳۷۷ در رشته مهندسی شیمی وارد دانشگاه صنعتی شریف می شود. از بسیجیان فعال بود و در دوران دانشجویی به عنوان معاون فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف فعالیت می کرد. ولایت مدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت، استاد اخلاق تهران بود. در سال ۱۳۸۱ در رشته مهندسی شیمی موفق به دریافت مدرک کارشناسی شد. شهید احمدی روشن، عضو هیئت مدیره یکی از شرکت های تأمین کالای نیروگاه هسته ای نطنز اصفهان بود که در زمینه تهیه و خرید تجهیزات هسته ای فعالیت داشت. هنگام شهادت، معاون بازرگانی سایت نطنز بود. شهید احمدی روشن، صبح چهارشنبه ۲۱ دی ماه ۹۰، بر اثر انفجار بمبی مغناطیسی در خودروی خود در میدان کتابی، ابتدای خیابان گل نبی تهران، به دست عوامل استکبار به شهادت رسید. از شهید روشن، فرزندی به نام «علی» به یادگار مانده است.

ادامه مطلب
رازهای زندگی سردار سلیمانی از زبان برادر کوچکتر

رازهای زندگی سردار سلیمانی از زبان برادر کوچکتر

حاج‌قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در اقدامی تروریستی به شهادت رسید اما زندگی این سردار بزرگ همراه با راز و رمزهایی بوده است که بخشی از آنها از زبان برادر کوچک‌تر این سردار فاتح بیان شده است.

ادامه مطلب
مرتضی نه در شام، به وقت تهران شهید شد

مرتضی نه در شام، به وقت تهران شهید شد

روایت‌هایی درباره شهید مرتضی ابراهیمی

ادامه مطلب
شهادت برترین نماد انقلاب است

شهادت برترین نماد انقلاب است

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگره شهدای استان هرمزگان در تاریخ ۲۵ آذر ۹۸

ادامه مطلب
حقایقی که ثابت می‌کند شیر مادر یک ابَرقدرت است

حقایقی که ثابت می‌کند شیر مادر یک ابَرقدرت است

قدرت و شگفتی شیر مادر فقط این نیست که تازه مادر را بعد از زایمان به وزن و اندام سابقش برمی‌گرداند، بلکه خاصیتی جادویی از نظر بیولوژیکی، روحی و روانی، هم برای مادر و هم برای کودک دارد.

ادامه مطلب
خاطرات خواهر شهيد‌ محمد صفايي‌

خاطرات خواهر شهيد‌ محمد صفايي‌

واقعاً بايد ياد كنيد از شهدا و به جوان‌ها منتقل کنیم كه اينها كي بودن كه جونشون گذاشتن براي اين مملكت. از همه چي‌ گذشتن و به خاطر ناموس، مملكت و دين رفتن. خيلي پسراي خوب و با اعتقاد و مهربوني بودن. واقعاً غيرت داشتن

ادامه مطلب
فرازی از وصیتنامه شهید رضا رحیمی خرسند

فرازی از وصیتنامه شهید رضا رحیمی خرسند

شهید رضا رحیمی خرسند در آبانماه سال 1336 در روستای صالح آباد در حومه شهر تهران در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شد. هنگامیکه شش ماهه بود، به همراه خانواده اش جهت تأمین زندگی در جنوب تهران، نازی آباد ساکن شدند.

ادامه مطلب
گزیده‌ سخنان حضرت آیت الله خامنه‌ای در مورد شهید، شهادت، خانواده شهدا

گزیده‌ سخنان حضرت آیت الله خامنه‌ای در مورد شهید، شهادت، خانواده شهدا

تا امروز هیچ قدرتی نتوانسته است دلهای مردم را از محبت امام و یاد امام و تعظیم و تجلیل شهدا، شهادت و ارزشهای انقلاب، خالی کند.

ادامه مطلب
دل درد کودکی که کولیک دارد را با ماساژ می توان تسکین داد

دل درد کودکی که کولیک دارد را با ماساژ می توان تسکین داد

مادران به راحتی از طریق ماساژ دادن می توانند دردهای ناشی از کولیک یا قولنج را در نوزاد خود تسکین بخشند. همچنین می‌توانند در حین ماساژ دادن فرزند خود، با او ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنند.

ادامه مطلب
16 آذر چه روزی است؟

16 آذر چه روزی است؟

16 آذر روز دانشجوی انقلابی است دانشجویی که برای دفاع از کشور و منافع ملی در برابر متجاوزین می‌ایستند این روز، یادآور سه دانشجوی انقلابی است که هنگام ورود ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا اعتراض کردند و در دانشگاه تهران توسط سربازان آمریکایی شهید شدند.

ادامه مطلب
ترويج سبک زندگي اسلامي ايراني با تکریم و احترام به خانوادهای شهدا و ایثار گران

ترويج سبک زندگي اسلامي ايراني با تکریم و احترام به خانوادهای شهدا و ایثار گران

از مواردي که در اسلام بسيار بر آن تأکيد شده و از اهميت زيادي برخوردار است و همچنين از شاخص ­هاي اصلي سبک زندگي اسلامي مي‌باشد، احترام به بزرگان و تکريم ايثارگران و مادران و همسران آنان است.

ادامه مطلب
8 گام برای علاقمندکردن کودکان به کتاب خواندن

8 گام برای علاقمندکردن کودکان به کتاب خواندن

بی‌شک یکی از لذت‌بخش‌ترین روش‌های تشویق برای کودکان همراهی والدینشان برای خواندن کتاب است. این کار هم باعث افزایش توانایی گفتاری و نوشتاری کودک خواهد شد و هم دایره لغات کودک را افزوده و حس کنجکاوی وی را بیدار کرده و سبب تشویق به مطالعه کتاب‌های گوناگون خواهد شد.

ادامه مطلب
حسن تهرانی مقدم را بیشتر بشناسید

حسن تهرانی مقدم را بیشتر بشناسید

سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن تهراني‌مقدم از بنيانگذاران اصلي صنايع موشكي جمهوري اسلامي ايران و بنیانگذار توپخانه و موشکی سپاه در دوران پر افتخار هشت سال دفاع مقدس و مسئول سازمان خودکفایی و تحقیقات صنعتی سپاه پاسداران، بود. اين شهيد گرانقدر تقریبا ۲۵ سال از عمر خود را در ایجاد و توسعه این بخش از توان دفاعی قرار داده بود و به عنوان پدر موشكي ايران لقب گرفت.

ادامه مطلب
وصيت نامه شهيد «حاج محمد ابراهیم همت»

وصيت نامه شهيد «حاج محمد ابراهیم همت»

شهيد حاج محمد ابراهيم همت در دومين وصيت نامه بجامانده از خود نوشته است: خويشتن را در قفس محبوس مي بينم و مي خواهم از قفس به در آيم.سيمهاي خاردار مانعند.من از دنياي ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم مي دارد متنفرم.

ادامه مطلب
خانواده شهدا؛از رویا تا واقعیت

خانواده شهدا؛از رویا تا واقعیت

اگر شما بیشتر از بیست و چند سال داشته باشید به یاد می آورید زمانی را که دختر بچه ها و پسر بچه های زیادی هر روز بارها و بارها از مادرشان سراغ پدر را می گرفتند و مادرها با اینکه خودشان چشم به در داشتند به کودکان دلداری می دادند که پدرشان به جنگ دشمن رفته تا غول های بد ذات، دستشان به خاک پاک کشورمان نرسد.

ادامه مطلب
گلاره عباسی از «شیار 143 » تا ادای دین به خانواده شهدا

گلاره عباسی از «شیار 143 » تا ادای دین به خانواده شهدا

حضور موفق گلاره عباسی در فیلم «شیار143» و كسب جایزه بهترین بازیگر برای فیلم «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیك‌ترند» بهانه‌ای شد تا با این بازیگر خوش‌آتیه كشورمان گفت‌وگو كنیم.

ادامه مطلب
خانواده شهدا و ایثارگران از عوامل اصلی حفظ انقلاب و نظام هستند

خانواده شهدا و ایثارگران از عوامل اصلی حفظ انقلاب و نظام هستند

حجت‌الاسلام مرادپور وجود خانواده شهدا و ایثارگران در بین مردم را باعث دلگرمی برای جامعه بیان کرد و گفت: دیدار با خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران برای همه ما روحیه‌بخش است.

ادامه مطلب
اسم کتاب "سلام بر ابراهیم" چگونه انتخاب شد؟

اسم کتاب "سلام بر ابراهیم" چگونه انتخاب شد؟

 پهلوان بسیجی «ابراهیم هادی» از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب است. بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان غریب کشورمان را که در کتاب «سلام بر ابراهیم ۲» گردآوری شده است، منتشر می‌کند.

ادامه مطلب
مقام معظم رهبری به خانواده شهید حججی چه فرمودند؟

مقام معظم رهبری به خانواده شهید حججی چه فرمودند؟

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: خداوند این واقعیت را با شهید حججی به همه اثبات کرد و با بزرگ و عزیز کردن او و نماد ساختن از او نشان داد که نسل جوان امروز، این‌گونه مخلصانه و صادقانه در پی جهاد فی سبیل الله است، و این، آیت الهی و نشانه‌ی خدا و معجزه‌ی جاری انقلاب است.

ادامه مطلب
وعده خدا به صبر خانواده شهدا

وعده خدا به صبر خانواده شهدا

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم

ادامه مطلب
14 راهکار برای پیشگیری از اعتیاد نوجوانان

14 راهکار برای پیشگیری از اعتیاد نوجوانان

فرزندی 15 ساله و نوجوان دارم، با توجه به افزایش معضل اعتیاد در بین دانش‌آموزان و مدارس لطفاً بفرمایید علت گرایش دانش آموزان این سن به اعتیاد چیست و چگونه می شود از آن پیشگیری کرد؟

ادامه مطلب
حماسه ۲۸ جوان اهوازی - عملیات غیور اصلی

حماسه ۲۸ جوان اهوازی - عملیات غیور اصلی

آن روزهای اول، شهرها یکی پس از دیگری سقوط می‌کردند. چیزی به سقوط اهواز نمانده بود. به امام خبر دادند، فرمود: «مگر جوانان اهوازی مرده‌اند؟»

ادامه مطلب
داروهای خطرناک برای نوزادان را بشناسید

داروهای خطرناک برای نوزادان را بشناسید

این که بدانید چه داروهایی را می‌توانید به نوزادتان بدهید و کدام‌ها می‌تواند عوارض جدی برایتان داشته باشد، قطعا سخت است. نکته مهم اینجاست که قبل از دادن هرگونه دارویی به نوزاد به خصوص اولین بار، با پزشک مشورت کنید. نوزادان بسیار بیشتر از نوزادان دچار عوارض جانبی دارو می‌شوند. اگر نوزاد شما بعد از مصرف دارو دچار بثورات شد، به پزشک فورا اطلاع دهید. در این میان داروهایی وجود دارد که به هیچ عنوان نباید به نوزاد بدهید.

ادامه مطلب
چگونه در استفاده از پوشک بچه صرفه جویی کنیم؟

چگونه در استفاده از پوشک بچه صرفه جویی کنیم؟

صرفه جویی در پوشک بچه این روزها به دغدغه بسیاری از مادران تبدیل شده است؛ دلیلش را هم تقریباً همه می دانند؛ احتمال سهمیه بندی شدن آن و گرانی پوشک بچه. در چنین شرایطی تصمیم گرفتیم تعدادی از روش های صرفه جویی در پوشک کودکان را به شما معرفی کنیم تا بتوانید کمی از هزینه های زیاد این روزها کم کنید.

ادامه مطلب
برگی از زندگی پر فرازو نشیب آیت الله شهید قدوسی که به دست منافقین به شهادت رسید

برگی از زندگی پر فرازو نشیب آیت الله شهید قدوسی که به دست منافقین به شهادت رسید

شهید آیت الله علی قدوسی در 12 مرداد سال ۱۳۰۶ زمانی که هنوز بیش از دو سال از روی کار آمدن رضا خان نگذشته بود، در شهر کوچک نهاوند در خانواده‌ای روحانی متولد شد. پدرش یکی از روحانیون برجسته، صاحب علم و اجتهاد و تقوا بود. دوران خردسالی شهید تحت تعلیم پدری عالم و باتقوا و مادری متدین و پرهیزگار سپری شد. آیت الله شهید قدوسی به دست منافقین به شهادت رسید.

ادامه مطلب
رهبر انقلاب در مورد شهید رئیسعلی دلواری چه فرمودند؟

رهبر انقلاب در مورد شهید رئیسعلی دلواری چه فرمودند؟

ما یاد رئیسعلی دلواری را از این جهت گرامی می‌داریم که این مرد شجاع، در راه اعتقاد دینی خود، تنها و در غربت با دشمنان جنگید؛ این برای ما چیز بسیار باارزشی است...

ادامه مطلب
طریقه بغل کردن نوزاد

طریقه بغل کردن نوزاد

نوزاد ممکن است به نظر آسیب پذیر و ظریف باشد اما بسیار قوی تر از چیزی است که تصورش را می کنید. با در نظر گرفتن این موضوع در ذهن تان می توانید حس اعتماد و امنیت را به کودک نیز منتقل کنید.

ادامه مطلب
 9 نکته حساس را در تربیت فرزند

9 نکته حساس را در تربیت فرزند

تربیت فرزند و نحوه رفتار با او در کودکی، اساس شکل گیری شخصیت فرزندتان در آینده است. عوامل فرهنگی_اجتماعی، میزان تحصیلات و خصوصیات شخصیتی والدین، سطح رشدی کودک و توانایی های شناختی او و... از عوامل موثر در سبک تربیتی والدین است. قالب های رفتاری و اصول فکری فرزندتان براساس نحوه تربیت شما شکل میگیرند. لازم است کودک به گونه ای پرورش یابد که در رویارویی با مشکلات آینده خود بهتر عمل نماید پس با افزایش اطلاعات خود و آگاهی از 9 نکته حساس برای تربیت فرزند، میتوانید به این امر مهم دست یابید.

ادامه مطلب
مقام معظم رهبری: شهید کاوه جزو عناصر کم نظیر

مقام معظم رهبری: شهید کاوه جزو عناصر کم نظیر

خصال و ویژگیهای درخشنده شهید محمود کاوه در تمام مدت خدمتش و در تصدی مسؤولیت‌های مختلف، درسی است بس بزرگ. امید است با بکارگیری آنها و آراسته شدن به آن سجایای اخلاقی، خود را برای دفاع از حریم اسلام و ارزشهای متعالی آن همواره مهیا و آماده سازیم.

ادامه مطلب
نکاتی که هنگام جدا کردن جای خواب کودک از پدر و مادر باید بدانید

نکاتی که هنگام جدا کردن جای خواب کودک از پدر و مادر باید بدانید

اولین چیزی كه برای جدا كردن اتاق كودك از والدین نیاز است، همراهی والدین به‌ویژه مادر خانواده است. بعضی والدین هنوز خودشان توجیه نیستند که این جداخوابی فرزند چقدر می‌تواند اهمیت داشته باشد. از این‌رو شاهد هستیم بعضی از مادران از روی تنبلی اقدام به این كار نکرده و به جای مقابله با واكنش‌های كودك به این جدایی، صورت‌مسئله را پاك می‌كنند.

ادامه مطلب
تاثیر نوازش در افزایش هوش کودک

تاثیر نوازش در افزایش هوش کودک

 نوازش به عنوان یک اصل ثابت فرزند پروری در نظر گرفته می‌شود.نوازش، موجب ترشح یکسری از انتقال دهنده‌های عصبی در بدن می‌شود که علاوه بر تقویت سیستم ایمنی بدن، احساس لذت و شادابی را همراه دارد.

ادامه مطلب
یک وجب روغن برای فرمانده دین ستیز

یک وجب روغن برای فرمانده دین ستیز

این داستان حکایت زیبایی از ابراهیم است، زمانی که در دوران طاغوت فرمانده اجازه ی روزه گرفتن را به هیچ سربازی نمیداد و همه را با آب داغ از روزه منع میکرد، اما ابراهیم ما تحمل این حرمت شکنی را نداشت..

ادامه مطلب
ریشه های ترس در کودک و نحوه رفتار با او

ریشه های ترس در کودک و نحوه رفتار با او

تا به حال براي همه ما مخصوصا در دوران كودكي اتفاق افتاده كه از جيزي ترسيده يا وحشت داشته باشيم. در واقع ترس جزئي از رشد هر كودك محسوب مي شود. اما بايد اين ترس كنترل شود تا آسيبي به او وارد نشود. با ما همراه باشيد تا ريشه هاي ترس در كودك را بررسي كرده و از نحوه رفتار كردن با او آگاه شويد.

ادامه مطلب
چه كنيم زندگي مشتركمان تکراری نشود؟

چه كنيم زندگي مشتركمان تکراری نشود؟

وقتي دو نفر با هم ازدواج مي كنند در ابتدا زندگي شيرين و عاشقانه اي دارند اما با گذر زمان كم كم زندگي برايشان خسته كننده و تكراري مي شود. چه كنيم كه اين اتفاق نيفتد؟ در اين مقاله مي خواهيم به جواب همين سوال بپردازيم. با ما همراه باشيد.

ادامه مطلب
اتوبوس

اتوبوس

گاهی اوقات ما از ناکارآمدی برخی وسایلی گله می‌کنیم که زمانی آنها برای ما نمادی از شادی و شور و لحظه‌های خوش بوده است، در اینجا این ماجرا را درباره ی اتوبوس‌های بنز تک خواهیم داشت که از کجا در ذهن ما به کجا آمده، این مطلب و با این سبک نگاه را از دست ندهید...

ادامه مطلب
دل‌تنگی‌های بچه‌های شهيد عبدالله باقری نیارکی

دل‌تنگی‌های بچه‌های شهيد عبدالله باقری نیارکی

این مطلب گوشه ای از دلتنگی های دخترانه ی فرزندان شهید باقری نیارکی هستند، وقتی پدرشان پس از آخرین تماس گفت ده روز دیگر تا دیدارتان باقیست و به دخترانش نگفت که دیدار خودش یا پیکر پاکش، این حکایت پدر و دختری را با هم میخوانیم تا یادآوری باشد از مردهای مردی که از دلبستگی هایشان کندند و رفتند تا طعم امنیت و آرامش را بچشیم، با هم میخوانیم...

ادامه مطلب
منتظر تو مي‌مانم (قسمتی از خاطرات شهید ابراهیم همت)

منتظر تو مي‌مانم (قسمتی از خاطرات شهید ابراهیم همت)

این مقاله به خاطراتی از زبان همسر شهید ابراهیم همت اختصاص دارد، خاطراتی از سیره ایشان در خانه و رفتار با خانواده که همسر ایشان گفته اند، امیدواریم الگوهای زندگیمان را به درستی و با خواندن این خاطرات تصحیح و خدایی تر کنیم، با هم این خاطرات را میشنویم...

ادامه مطلب
خاطرات شیرین حاج اقا قرائتی

خاطرات شیرین حاج اقا قرائتی

این حکایات شیرین را حتما بخوانید خاطراتی کوتاه از حاج آقا قرائتی که در زندگی ما ملموس است و تلنگری شنیدنی برای مستمعین ایشان بوده و هست، این حکایات شیرین را از دست ندهید...

ادامه مطلب
شاهرخ ضرغام كه بود؟

شاهرخ ضرغام كه بود؟

با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني مسير زندگي افراد زيادي تغيير كرد و به يكباره متحول شد. يكي از آن افراد شاهرخ ضرغام بود كه از لات هاي معروف تهران بود ولي بعدا متحول شد و در زمان جنگ به درجه رفيع شهادت نائل شد در اين مطلب در اين باره بيشتر توضيح مي دهيم.

ادامه مطلب
فاطمه هوشینو (بانوی مسلمان ژاپنی) و حکایتی شنیدنی از گذشته

فاطمه هوشینو (بانوی مسلمان ژاپنی) و حکایتی شنیدنی از گذشته

فاطمه هوشینو (بانوی مسلمان ژاپنی) در نقلی از فرهنگ گذشته ی کشورش گفته که بسیار جالب است، و تا حدی برای ما که فرهنگ غنی خودمان را داریم قابل درک، هرچند امروز این کشور هم تحت تاثیر غرب از آن روزهایش فاصله گرفته است، با هم این حکایت را میخوانیم...

ادامه مطلب
جادوی محبت مجانی

جادوی محبت مجانی

در این مقاله راههایی را که بتوان به کمک آن گرما و صمیمیت خانواده را بیشتر و عمیق تر کرد به صورت نکات کودتاه برای شما آورده ایم نکاتی کوتاه، مفید، پربازده که هزینه ی خاصی روی دست شما نمیگذارد اما قطعا از آثار آن خرسند خواهید شد، با ما همراه باشید...

ادامه مطلب
بخشی از خاطرات همسر شهید حسن آبشناسان

بخشی از خاطرات همسر شهید حسن آبشناسان

در این مقاله بخشی از خاطرات شهید حسن ابشناشان از زبان همسر ایشان را میشنویم که در آن از شخصیت، بزرگی، ساده زیستی و خودساختگی های شهید حسن آبشناسان سخن میگویند. این شهید کسی است که میگوید در اثر خودساختگی در شرایط سخت کمتر از دیگران اذیت شد، چگونه؟ با هم میخوانیم..

ادامه مطلب
درهایی از عالم بالا

درهایی از عالم بالا

در این مقاله داستان زیبایی از شهید نیری رو برای شما آوردیم که از دوست شهید بعد از مرگش نقل شده، که در اون دلیل باز شدن چشمش به نکته ای از نکته های الهی رو شرح داده، و دلیل آن را یک خصلت گفته که در این مقاله میخوانیم...

ادامه مطلب
همسرم به شهادت خود یقین داشت

همسرم به شهادت خود یقین داشت

ترسیم زندگی انسان‌های خداشناس و موحد زیبایی‌های بسیاری دارد. انسان‌هایی که همه سختی‌ها و مشکلات را پله‌ای برای رسیدن به خدا و عبودیت قرار می‌دهند و در تمام مراحل زندگی مسیر کمال را طی می‌کنند تا به مقام شهادت برسند. به‌راستی شهادت برازنده انسان‌های سختکوش و مومنی است که در زندگی لحظه‌ای را به غفلت نگذرانده‌اند. زندگی شهدا، سراسر درس زندگی و انسانیت است.

ادامه مطلب
بهترین زمان استفاده از گذشته

بهترین زمان استفاده از گذشته

گاهی افرادی را می‌بینید که مداوم در مورد گذشته خود صحبت می‌کنند، گذشته که توأم با درد و ناراحتی یا خاطرات خوب کودکی و جوانی آن‌هاست. آیا توجه به گذشته خوب است؟ و چقدر باید به آن توجه شود تا بتوان افق‌های تازهٔ برای زمان حال و آینده ترسیم کرد ..

ادامه مطلب
هدیه برای مادر

هدیه برای مادر

زندگی مادر‌ها در ایام نه‌چندان دور با سلام به گل‌ها شروع و با آب‌پاشی جوانه‌ها تمام می‌شد اما حالا از آن گل‌ها و از آن مادرها فقط خاطره مانده است. دکتر طیران اما چند سال پیش تصمیم گرفت تا دوباره خاطره‌ها را به روزمره‌ها تبدیل کند و گلدان‌ها را به مادران برساند..

ادامه مطلب
روایتی خواندنی از برادر حسین فهمیده

روایتی خواندنی از برادر حسین فهمیده

اوایل آبان ماه بود که در حال خوردن غذا بودیم.‌ از رادیو شنیدیم که نوجوان 13 ساله‌ای زیر تانک رفته و خود نیز به شهادت رسیده است.‌ مادرم گفت: این محمدحسین است.‌ داود برادرم گفت«نه مادر! او نیست.‌ من فردا می‌روم و..

ادامه مطلب
شنا کنید تا سالم بمانید

شنا کنید تا سالم بمانید

به شكل ویژه، شنا باعث سوختن چربی‌های ناحیه كمر- شكم خواهد شد. به ازای هر یك ساعت شنا، 500 كیلوكالری انرژی می‌سوزانید..

ادامه مطلب
داستانی از یک شهید

داستانی از یک شهید

وقتی بچه‌ها به پیرمرد خدابیامرز گیر دادند که از خاطرات فرزندش محمدرضا بگوید، اول طفره رفت و گفت چیز زیادی از او به یاد ندارد. دست‌آخر، یکی از خاطراتی که از دید خودش ساده می‌آمد، تعریف کرد. آن پدر که امروز جایش در خانه دو فرزند شهیدش، مهرداد و محمدرضا خالی است، گفت..

ادامه مطلب
نکاتی مادرانه برای شکل دهی به شخصیت پسرتان

نکاتی مادرانه برای شکل دهی به شخصیت پسرتان

در این مطلب قرار است روش هایی برای تربیت عالی پسربچه ها را مطالعه کنید. از آنجا که پسرها شیطنت بیشتری دارند و کارهای خطرناک بیشتری هم نسبت به دخترها انجام می دهند، باید برخی موارد را در روند تربیت آنها بدانید تا در آینده، پسری موفق و با اعتمادبه‌نفس تحویل جامعه بدهید.

ادامه مطلب
روزی به عظمت محبوب ترین شهید دفاع مقدس

روزی به عظمت محبوب ترین شهید دفاع مقدس

«هیچ‌ بزرگ‌راهی را به اندازه همت دوست ندارم.» خیلی‌ها محمدابراهیم همت را محبوب‌ترین شهید دفاع مقدس می‌دانند اما او واقعا که بود...

ادامه مطلب
دو شهادت برای یک شهید

دو شهادت برای یک شهید

یکی از نکاتی که شهید حججی (ره) در سخنان خود به آن اشاره فرموده بودند این بود که دوست دارند که خداوند بعد از آنکه شهید شدند، یکبار دیگر در زمان ظهور امام زمان (علیه السلام) زنده شده و شهید شوند...

ادامه مطلب
چرا رسیدن به مقام شهادت را تبریک می‌گویند؟

چرا رسیدن به مقام شهادت را تبریک می‌گویند؟

این روزها حال و هوای دلمان غبار آلود غبار آلود است ... خبر شهادت مدافعان حرم بانوی صبر وفا حضرت زینب سلام الله علیها یکی پس از دیگری به گوش می رسد ...

ادامه مطلب
وقتی خدا به کسی عزّت می دهد

وقتی خدا به کسی عزّت می دهد

چه کسی این شهید حججی، جوان 25 ساله از اهالی نجف آباد اصفهان را می شناخت؟! جوانی که چند روزی است آوازه اش همچون بمب سراسر ایران را چه عرض کنم، عالم را مسحور و خجالت زده ی خود کرده است...

ادامه مطلب
 درک کودکان از مرگ چگونه است؟

درک کودکان از مرگ چگونه است؟

آنچه باید بدانیم این است كه گمراه كردن كودک، او را از فكر كردن درباره فرد متوفی منصرف نخواهد كرد...

ادامه مطلب
رفتارهایی که فرزندتان را دروغگو می کند

رفتارهایی که فرزندتان را دروغگو می کند

گاه برخی از والدین با پیاده سازی اصول تربیتی ناقص، ناخواسته فرزندانشان را به سمت کارهای اشتباه سوق می دهند...

ادامه مطلب
شناختي از شهيد چمران

شناختي از شهيد چمران

شهيد دكتر چمران از استعدادهايي كه پروردگارش نزد او به امانت سپرده بود وقوف كامل داشت، و مي‌دانست چگونه آنها را تنها در راه رسيدن به معشوقش شكوفا سازد. در همين راه بود كه از رفاه زندگي مادي، از زن و فرزند، و از مقام و منصب چشم پوشيد و آنچه داشت در طبق اخلاص،‌ تقديم پروردگار خويش كرد...

ادامه مطلب
شکوه فتح خرمشهر (مصاحبه)

شکوه فتح خرمشهر (مصاحبه)

سوم خرداد سال 1361 در تاریخ ایران یگانه است. حماسه بزرگی که مردان و زنان غیور شهر خرمشهر از خود به نمایش گذاشتند حسرت سنگینی را به دل دشمن نشاند. مقاومت و پایداری شهروندان خرمشهری موجب شد دوباره پرچم ایران اسلامی در این شهر به اهتزاز در آید. کبری عارف زاده از مقاومت مردان و زنان خرمشهر می گوید...

ادامه مطلب
چطور یک رابطه عاطفی را تمام کنیم؟

چطور یک رابطه عاطفی را تمام کنیم؟

شاید دیده باشید برخی افراد وقتی می خواهند از هم جدا شوند آنقدر صحنه های ناراحت کننده برای یکدیگر ایجاد می کنند که تا مدتها این زخمها فرد را آزار می دهد. آیا در پایان دادن به یک رابطه عاطفی نباید مهارت داشت؟ آیا نباید فرد برنامه ریزی داشته باشد تا صدمه نبیند و از خودش و دیگری حمایت کند حتی در قطع یک ارتباط؟

ادامه مطلب
جانبازان در قیامت چگونه وارد می‎شوند؟

جانبازان در قیامت چگونه وارد می‎شوند؟

وقتی وارد زندگی این گروه از بزرگواران می شویم، تازه می فهمیم دوست داشتن و عاشق چیزی بودن یعنی چه؟!! عشق و دوست داشتنی که ثمره ای جز یک گاز اکسیژن و یک سری سیم های اتصالی که یک سر آن به مخزن اکسیژن وصل است و سر دیگرش در دهان برای زنده ماندن، تخت و ویلچری که تا آخر عمر او را همراهی می کند. بعضی دیگر از آن ها دیگر حتی کنترل اعصاب و روانشان هم در دست خودشان نیست... بله این ها ثمره های عشق و دوست داشتنی است که بی هیچ چشم داشت مادی و معنوی وجود دارد است که شاید من و شما هرگز آن را متوجه نشویم... در روزی که متعلق به ولادت آقامون حضرت ابالفضل العباس علیه السلام که به روز جانباز نامگذاری شده، با هم مروری بر گوشه ای از زندگی عزیزان جانباز و ارزش آن ها خواهیم داشت...

ادامه مطلب
چگونه خاطرات تلخمان را فراموش کنیم؟

چگونه خاطرات تلخمان را فراموش کنیم؟

خیلی وقت ها، یکسری اتفاقاتی ممکن است برای ما بیافتد که حال ما با فکر کردن به آنها دگرگون شود و احساسات ناخوشایند در ما ایجاد شود و ساعت ها و حتی روزها حال ما را بد کند. باید به عنوان یک فردی که قرار است به خودشکوفایی در زندگی برسد، سعی کنیم تا راه حل هایی را برای فراموش کردن این خاطرات و یا سازگار کردن خودمان با آنها، پیدا کنیم...

ادامه مطلب
معجزه‌ای به نام صمیمیت

معجزه‌ای به نام صمیمیت

برداشت متفاوت زنان و مردان در مورد صمیمیت، این است که زنان «خود ابرازگری» را نشانهٔ صمیمیت در روابط می‌دانند در حالی که مردان صمیمیت را «مشارکت در فعالیت‌ها» تصور می‌کنند.

ادامه مطلب
آخرین نوشته شهید 22 بهمن

آخرین نوشته شهید 22 بهمن

شوکت دهقانی برزی مادر شهید انقلاب «اکبر مشهدی» : منزل ما در محله نازی‌آباد جنوب تهران بود؛ اکبر، سومین پسرم است و او برای آموزش وارد هوانیروز شد؛ اکبر در هوانیروز اعلامیه‌ و نوارهای سخنرانی امام خمینی(ره) را پخش می‌کرد. نگران بودم و از اکبر خواستم تا از هوانیروز بیرون بیاید و انتقالی خود را بگیرد اما آنها گفتند ما خرج کردیم در این 3 تا 4 ماه اگر بخواهد برود باید شما هزینه را پرداخت کنید؛ هزینه‌ای که هوانیروز خرج پسرم کرده بودند را دادیم و از آنجا بیرون آمد...

ادامه مطلب
شهدای مدافع حرم

شهدای مدافع حرم

کسی که به حضرت زهرا(س) ارادت دارد مانند فرزند حضرت زهرا(س) است. آیا صحیح است ما به خاطر خانواده خود از اهل بیت پیامبر بگذریم و از حرم حضرت زینب(س) دفاع نکنیم.

ادامه مطلب
زندگي با يک زن غرغرو

زندگي با يک زن غرغرو

زندگي زناشويي فعلي شما محصول و بازتاب رفتارهايي است که در قبال همسرتان انتخاب می‌کنید. لذا چه از ارتباط زناشویی‌تان راضي باشيد و چه ناراضي باشيد، کيفيت رابطه زناشويي فعلي شما محصول تصميماتي است که گرفته‌اید بنابراين تصميم بگيريد در برابر آنچه که باب ميل شما نيست واکنش هيجاني نداده و سعي کنيد با استفاده از روش‌های منطقي در صدد حل مشکل خود برآييد.

ادامه مطلب
فرشته‌های خيس

فرشته‌های خيس

هي اين طرف و آن طرف مي‏شدم. خوابم نمي ‏آمد. سرم را مي‏بردم زير متکّا. مي‏رفتم زير پتو. اين طرف، آن طرف. متکّا را مي‏گذاشتم روي سرم. متکّا چقدر خنک بود! مزه مي‏داد. نرم هم بود...

ادامه مطلب
زمان هاي ممنوع براي قضاوت

زمان هاي ممنوع براي قضاوت

وقتي توقع زياد زن و شوهر به مانعي برخورد مي‌کند، بي تامل همسر خود را مقصر معرفي مي‌کنند و به زندگي مشترکشان عيب و ايراد مي‌گيرند و به اتکاي يک ذهن خواني تعيين تقصير مي‌کنند: «معلوم مي‌شود که زن اصيلي نيست»

ادامه مطلب
هديه ای برای او

هديه ای برای او

من از همسايه خودمان که يک جانباز بود ، می خواهم برای شما مطلبی را بيان کنم. ما در چند سال قبل ، در آپارتمانی زندگی می کرديم که در يکی از طبقات آن ، يک جانباز عزيز و گرامی زندگی می کرد . او مردی شجاع ، صبور و مقاوم بود

ادامه مطلب
وقتی که پزشک مسیحی هم گریه می کند

وقتی که پزشک مسیحی هم گریه می کند

سید محمد صنيع خاني برای معالجه زخم های شیمیایی در لندن به سرمی برد، شبها در گوشه ای از بیمارستان به مناجات و توسل و دعا مشغول می شد.

ادامه مطلب
فهرستی از فعالیت های شهید نصر اصفهانی در مبارزات انقلابی

فهرستی از فعالیت های شهید نصر اصفهانی در مبارزات انقلابی

شهید نصر اصفهانی در جریان مبارزات مردمی علیه رژیم ستم­شاهی در اصفهان، به همراه سایر نیروهای انقلابی به طور مستمر شرکت داشت.

ادامه مطلب
شما فرزندانم را بزرگ كنيد

شما فرزندانم را بزرگ كنيد

شهيد عين الله زنگنه واقعاً عاشق شهادت بود و هيچ چيز نمي توانست او را از شهادت منصرف كند. او دل از دنيا بريده بود و حتي عشق به زن و فرزند نيز مانع جبهه رفتنش نمي شد.

ادامه مطلب
مادر شهید از فرزندش مي‌گويد

مادر شهید از فرزندش مي‌گويد

قبل از رفتن به من گفت: مادر! اگر بدي و خوبي از فرزندت ديده‌اي، مرا حلال كن، انشاء الله بعد از خاتمه خدمت سربازي‌ بتوانم زحمات يك عمرتان را جبران نموده و براي شما يك زندگي مناسب از نظر مادي فراهم كنم.

ادامه مطلب
گلوله هاي خصم

گلوله هاي خصم

به دلیل آلوده بودن منطقه اجازه بیرون رفتن از محدوده مشخص را نداشتیم. پس از گذشت حدود یک ماه فرصتی پیش آمد تا بتوانیم از نواحی جلوتر بازدید نماییم که در تیررس دشمن بود

ادامه مطلب
عاشق نبرد

عاشق نبرد

فرزند اولم علي روز تولد حضرت رسول به دنيا آمد، دو هفته بعد از تولد علي منوچهر تصميم گرفتم به جبهه برود اما من موافق نبودم به همين علت اصلاًجوابي به صحبتهايش نمي‌دادم.

ادامه مطلب
دلداده حضور

دلداده حضور

دروغ و تملق در قاموس او راه نداشت. تمام مستحبات را به طور كامل انجام مي‌داد. هميشه شاكر خداوند بود، در آخرين لحظات زندگي علي‌‌رغم بيماري سخت و طاقت‌فرسا لبخندي بر لبش بود،

ادامه مطلب
درباره همسرم

درباره همسرم

يك سال از ازدواج ما گذشته بود كه جنگ تحميلي آغاز شد. در مدت زمان كوتاهي بسيج روستا تشكيل شد و اولين مسئوول بسيح، سهراب بود. دوستان بسيجي اش با وجود او روحيه مي گرفتند.

ادامه مطلب
در حسرت آخرین دیدار

در حسرت آخرین دیدار

به من، مادرم و برادرم کاظم اطلاع دادند که رحیم پیدا شده است، در این بیست و چند روز شاید هزاران بار فکر او و اینکه حالش چطور است، تلف شده یا اینکه الان در یکی از بیمارستانهای داخل یا خارج مشغول جان کندن است داغونم می کرد

ادامه مطلب
خواستگار سيد

خواستگار سيد

يك شب خواب پيامبر بزرگوار اسلام(ص) را ديدم. وقتی از خواب برخاستم و آنچه را كه ديده بودم براي مادرم تعريف كردم. ايشان با چند نفر از علماء تماس گرفت و خوابم اينگونه تعبير شد كه؛ بهتر است با فردي از «سادات» ازدواج كنم.

ادامه مطلب
خاطره اي از شهيد حاج مصطفي طالبي

خاطره اي از شهيد حاج مصطفي طالبي

حاجي اسوه صبر و مقاومت بود، در آخرين روزهايي كه تاول هاي شيميايي دست مجروحش را مجروح تر نموده بود، طلب آب مي كند و مي گويد مي خواهد آخرين نمازش را با وضو بخواند.

ادامه مطلب
تك شيميايی

تك شيميايی

وقتى بچه ها را بيدار كرديم حاجى به يك، پيرمردى رسيد كه در آن حال و هوا ماسك خود را گم كرده بود. فرمانده فوراً ماسك خودش را از صورت درآورد و به او داد و به دنبال بيدار كردن ديگر نيروها رفت.

ادامه مطلب
پيوند آسماني

پيوند آسماني

هجده سال داشتم که اکبر به خواستگاري‌ام آمد. آن روز ابتدا وضو گرفت. چند آيه قرآن خواند. سپس درباره تمام شرايطي که ممکن بود، در زندگي اتفاق بيفتد، صحبت کرد.نمي‌توانستم چيزي بگويم

ادامه مطلب
به سوي جبهه

به سوي جبهه

فرزندم علی رضا موقعي كه از منطقه عملياتي به مرخصي مي‌آمد، سعي مي‌كرد که هر چه زودتر و قبل از پايان مرخصي به جبهه برگردد. حتي چندين بار در جبهه مجروح شده بود كه با من و پدرش هم در ميان نگذاشته بود.

ادامه مطلب
برای شفای سید محمد دعا کنید

برای شفای سید محمد دعا کنید

یک بار که برای معالجه مجروحیت های شیمایی اش به خارج از کشور عزیمت می کرد، مرحوم حاج احمد خمینی(فرزند امام خمینی(ره)) به او گفته بود: من برای خودم دعا نمی کنم، برای تو دعا می کنم که به سلامت برگردی!

ادامه مطلب
رو در روی شیطان

رو در روی شیطان

ما چنان بو می کشیدیم که دلمان نمی آمد ماسک بزنیم. اولین باری بود که شیمیایی چنین بوی خوشی می داد. قبل از آن، همه شیمیایی هایی که عراقی ها می زدند، بوی سیر یا سبزی مانده می داد

ادامه مطلب
سخنان شهيد جواد اكبر نژاد درباره گازهای شیمیایی و دفاع در مقابل آن

سخنان شهيد جواد اكبر نژاد درباره گازهای شیمیایی و دفاع در مقابل آن

مهم ترین مسئله امروز ما در جبهه، صبر و استقامت در مقابل دشمن است. تا به حال تنها ضعفي كه داشته ایم از «عوامل و سلاح های شيميايي» بوده است. واقعیت این است که ما در مقابل بمب هاي شيميايي زود از كار مي­افتاديم.

ادامه مطلب
همراه و همسفر

همراه و همسفر

هشت سال در کنار اکبر و همسر او بودم. بیشتر این زمان را در جبهه بود. فقط دو سال به طور مداوم در کنار هم بوديم. من طعم واقعي خوشبختي را در همان سالها چشيدم. وقتي مي‌ديد،من ناراحتم، برايم قرآن مي‌خواند و از حماسه عاشورا مي‌گفت.

ادامه مطلب
مصدوميت رزمندگان

مصدوميت رزمندگان

دشمن قبل از ورود ما، منطقه را بمباران شيميايي کرده بود. چند روزي از استقرار گردان نگذشته بود كه به دليل آلودگي منطقه قريب به اتفاق نيروهاي گردان به بيماريهاي عفوني دچار شدند.

ادامه مطلب
مرخصي حلاليت

مرخصي حلاليت

او با آغاز جنگ تمام وقت و انرژي خود را صرف خدمت به مجروحان كرده بود و هميشه در منطقه به سر مي‌برد. در ابتدا در كرمانشاه مشغول انجام وظيفه بود، بنا به تقاضاي خود، به صورت داوطلبانه به خط مقدم رفت

ادامه مطلب
زیر نور فانوس

زیر نور فانوس

از پنجره اتاق بیرون را نگاه می­کنم، هاله­ای از دود، ساختمان ها را در آغوش گرفته است. انگار شیمیایی زده­اند. یکی فریاد می­زند : شیمیایی ! شیمیایی ! .

ادامه مطلب
حماسه يك جانباز

حماسه يك جانباز

برادر جانبازي را به بيمارستان ( بيمارستاني در لندن ) آورده بودند كه در اثر بمباران شيميايي دو چشم خود را از دست داده بود . افزون بر اين ، تمام دندان هايش هم ريخته بود و اصلا نمي توانست غذا بخورد

ادامه مطلب
بوي شكلات

بوي شكلات

خداوند مانند همیشه به یاری رزمندگان اسلام آمد و مدت 2 روز منطقه را باران شدیدی فرا گرفت که به غیر از آن با چیزی دیگر نمی توانستیم رفع آلودگی کنیم.

ادامه مطلب
هديه روز پدر

هديه روز پدر

شب ولادت اميرالمؤمنين (ع) بود و خيابان‌ها غرق در شور فرا رسيدن روز پدر و يتيمان منصور با دستاني گشاده از دعا شفاي پدر را از رب العالمين هديه گرفتند تا در فردايي به انتظار بهار، فرزندي صالح براي پدر باشند.

ادامه مطلب
والعصر

والعصر

موقع رفتنِ اکبر، غمي عجيب در دلم مي‌نشست.هميشه از نگاه هايم حرف دلم را مي‌خواند. کنار در که مي‌رسيد، آرام در گوشم سوره «والعصر» را مي‌خواند و بعد مي‌گفت:« هروقت دلت گرفت سوره والعصر را بخوان».

ادامه مطلب
نماز جماعت

نماز جماعت

شهید نصر اصفهانی برای نماز جماعت اهمیت زیادی قایل بود، به ویژه برای نماز صبح . همیشه جزو نخستین کسانی بود که در کوی « شهید فلاحی » برای برپایی نماز صبح حاضر می­شد.

ادامه مطلب
شهید سید هادی مرقاتی به روایت برادر شهید

شهید سید هادی مرقاتی به روایت برادر شهید

سید هادی از كودكي شيفته قرآن و عترت و عامل به احكام دين مبين اسلام بود و به نماز اهميت مي‌داد. پس از اخذ ديپلم در دانشگاه مشهد قبول شد و تحصيلاتش را در آن دانشگاه ادامه داد.

ادامه مطلب
شهادت برادرم ( محسن )

شهادت برادرم ( محسن )

ساعت حدود 12:30 نيمه شب بود كه پس از اتمام كارها جهت استراحت به سنگري كه به صورت كانکس در زير خاك قرار داشت رفتيم. هنوز كاملاً خوابمان نبرده بود كه با صداي مهيبي از جا برخاستيم. همه جا دود بود و چيزي مشاهده نمي شد

ادامه مطلب
سکانس هایی که هرگز فراموش نمی شود

سکانس هایی که هرگز فراموش نمی شود

روز هشتم تیر به دنبال شوهرم که مصدوم شده بود به مهاباد رفتم ولی او را به تبریز اعزام کرده بودند، بلافاصله به طرف تبریز حرکت و به بیمارستان سینا رفتم.

ادامه مطلب
دانشجوی شهیده لیلا فتاحی؛ نماد مظلومیت و استقامت

دانشجوی شهیده لیلا فتاحی؛ نماد مظلومیت و استقامت

بسياري از اقوام وي مصدوم و يا شهيد شدند.در سالهاي گذشته بارها به دليل شديدتر شدن ضايعات تنفسي در بخش مراقبت ويژه بيمارستانهاي مختلف بستري و مدت طولاني تحت درمان بود.

ادامه مطلب
بوی گل یاس

بوی گل یاس

مجروحین شیمیایی عباس آباد را یکی پس از دیگری به بیمارستان می آوردند، به تدریج همه اتاق ها حتی سالن و راهروها از مجروحین پر شد، چشم هایشان نمی دید، بدن ها پر از تاول بود، حتی به پشت نمی توانستند بخوابند.

ادامه مطلب
بوي عطر و گلاب

بوي عطر و گلاب

محمود در منطقه شاخ شمیران به شدت شیمیایی شده بود و در بیمارستان كاشاني شهر یزد بستری بود.اولين بار كه او را ملاقات کردم به شدت سیاه شده بود،‌ به طوري كه نمی توانستم او را بشناسم.

ادامه مطلب
ولی نمی توانم بمانم

ولی نمی توانم بمانم

فرزند شهیدم سیروس محسنی برای همه و به خصوص من و پدرش، احترام بسیاری قایل بود و هرگاه ما را می دید، دستمان را می بوسید اما این علاقه شدید، مانع اعزام او به جبهه نشد.

ادامه مطلب
وارد ارتش شدم

وارد ارتش شدم

ميان ارتش و سپاه ترديد داشتم. تا اينكه در عالم رؤيا امام زمان(عج) را زيارت كردم. عرض كردم: يا حجه‌بن‌الحسن! آقاجان! در اين شرايط چه كنم ؟

ادامه مطلب
نمي توانم در شهر بمانم

نمي توانم در شهر بمانم

مادر جان! آيا شما راضي هستيد بمانم و شاهد گريه هاي مادران شهدا باشم؟ مادرجان! دلم براي شهدا تنگ شده است. دوست دارم هرچه زودتر به دوست شهيدم ابراهيم اسكندري بپيوندم.

ادامه مطلب
من هيچ وقت نمي ميرم

من هيچ وقت نمي ميرم

آخرين بار كه شهيدرحيم عبدالخضر زاده به جبهه اعزام شد، حالات عجيبي داشت و همين كه خبردار شد، عملياتي در پيش است، برخاست و با يك وداع خاطره انگيز ما را ترك كرد.

ادامه مطلب
من به مرخصي نمي روم

من به مرخصي نمي روم

گويا ايثار و فداكاري بر تمام جانش حاكم بود و حرف اول و آخر را او مي زد. مثلاً در جبهه به دوستانش مي گفت: شما كه زن و بچه داريد، به مرخصي برويد و من كه مجرد هستم،

ادامه مطلب
مرگ دسته جمعی در حلبچه

مرگ دسته جمعی در حلبچه

به محض ورود به حلبچه، ديديم که چه جنایت اسفباری روی داده است. پير مردی بر روی زمین با حالتی عادی نشسته بود.به خودم گفتم: چه آرامشی دارد و در چه فكريست كه به هيچ چيزي توجه نمي كند؟! حال آنکه او خشك شده و مرده بود.

ادامه مطلب
مادر ببين زخم هايم خوب شده اند

مادر ببين زخم هايم خوب شده اند

وقتي دشمن بعثي، مدرسه شهيد پيروز شهرستان انديمشك را موشك زد، دانش آموز شهيد عبدالصاحب صحاحي تا پاسي از شب، به كمك مردم، در بيرون آوردن شهدا و مجروحين مشغول بود و بعد از نيمه شب بود كه با لباس خون آلود به منزل بازگشت.

ادامه مطلب
لحظه سبز رفتن

لحظه سبز رفتن

دکتر قبل از عمل گفته بود، شش تا هفت ماه بيشتر زنده نمي‌ماند. پرستارها هم اين موضوع را مي‌دانستند، و با مشاهده گريه‌هاي زهرا و نگاه هاي بي‌قرار اکبر براي او، يک باره شروع به گريه کردن نمودند.

ادامه مطلب
بال‌هاي دل

بال‌هاي دل

نزديك غروب به دنبال جعفر رفتم،‌ تا با يكديگر به هيات «فاطميون» برويم. در ميان راه وضعيت جسمي نصراصفهاني تغيير يافت و رنگ چهره‌اش زرد شد، سريع او را به بيمارستان رساندم.

ادامه مطلب
بازگشت به جبهه

بازگشت به جبهه

شهيد تاجوك" فرمانده تيپ كربلا" و همرزم شهيد طالبي كه با هم مجروح شده بودند نيز در منزل بستري بود، بعد از چند روز كه هنوز زخم هايشان التيام نيافته بود درخواست آمبولانس كردند تا دوباره به جبهه برگردند .

ادامه مطلب
اولین بمب شیمیایی

اولین بمب شیمیایی

می­خواستم کانتینر را جا به جا بکنم که هواپیماها دوباره آمدند. به قدری سریع که حتی فرصت نکردم از ماشین پیاده شوم. بمباران کردند. یک بمب درست افتاد روی صندلی گریدری که نزدیکم بود.

ادامه مطلب
او دیروز خیلی سرحال بود

او دیروز خیلی سرحال بود

هرگز آن صحنه جانگداز را فراموش نمی کنم. یکی از شهدای بمباران شیمیایی را برای شستشو به مسجد سرچشمه آوردند. افراد کمک کننده جرات نمی کردند با دست اقدام به شستشو کنند،

ادامه مطلب
اشتياق حضور

اشتياق حضور

تازه چند روزي بود که سردار از جبهه برگشته بود ،هميشه مدت کوتاهي را به ديدن خانواده اختصاص مي‌داد و دوباره به ميادين نبرد بازمي‌گشت . هنوز آثار شيميايي بر جاي جاي بدن نحيفش باقي مانده بود،

ادامه مطلب
«نصراصفهاني» در «گردان نصر»

«نصراصفهاني» در «گردان نصر»

هر گردان براي خود نامي داشت. پس از انتخاب اسامي گردان‌ها متوجه شدم،‌ نام گردانی که محمدجعفر در آن حضور دارد؛ «نصر» است، خودم و بچه ‌ها باور نداشتیم که اين نام گذاري و گردان نصر اتفاقي باشد.

ادامه مطلب
يار زخمي من

يار زخمي من

داوود همسايه ما بود. واسطه اين وصلت دختر خاله‌ام شد. در سال 1355 ازدواج كرديم. زندگي مشترك ما 25 سال طول كشيد. چند سال بعد از ازدواج به نيشابور مهاجرت كرديم. 4 سال در آن جا بوديم.

ادامه مطلب
خاطره خواندنی از جانبازی با 64 بار عمل

خاطره خواندنی از جانبازی با 64 بار عمل

بعد از به دست آوردن سلامتی‌ام دوباره به جبهه برگشتم و در یکی از ماموریت‌ها هر دو پایم را از دست دادم و در ماموریت‌های بعدی چشمانم را از دست دادم و تا امروز بیش از 64 بار مورد عمل جراحی قرار گرفته‌ام.

ادامه مطلب
یادداشت های دکتر عباس فروتن از جنگ شيميايي عراق

یادداشت های دکتر عباس فروتن از جنگ شيميايي عراق

گردان توحيد؛ جمعي از رزمندگان استان چهارمحال و بختياري بود كه در روز دوازدهم اسفند ماه 1362 با هلي كوپترهاي «شنوك» وارد جزيره مجنون شدند و پس از دو روز آشنايي با منطقه، دفاع از خط مقدم در جزيره به آنها سپرده شد.

ادامه مطلب
هديه اي براي پدر

هديه اي براي پدر

این انگشتر متعلق به آقا است. مادرم انگشتر را گرفته بود و به بالین پدرم رفته و خوب به یاد داشت که چشمان پدرم لبریز از اشک بود. پدر انگشتر را می بوسید و بی آنکه کلامی به زبان بیاورد می گریست.

ادامه مطلب
من «زاب» را گریستم

من «زاب» را گریستم

او نخستین خبرنامه های داخلی انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت، «پووشپه» را راه اندازی کرد و درصدد بود فیلمی هم از سردشت و مردمان آن بسازد که اجل مهلتش نداد.

ادامه مطلب
من شاهد بمباران شیمیایی روستای بالک بودم

من شاهد بمباران شیمیایی روستای بالک بودم

مردم ده کار روزانه خود را شروع کرده بودند، زنان کارهای خانه را سامان می دادند و مردان عازم صحرا بودند. بعضی سوار بر الاغ بسوی تپه ها می رفتند تا از میان درختچه های بلوط سوختی و هیزمی تهیه کرده بیاورند،

ادامه مطلب
مرثيه حلبچه

مرثيه حلبچه

تمامی مناطق وسیع آزاد شده طی عملیات والفجر 10 را که زیر پا می گذاشتم، نهایتاً دلم را در میان محله های حلبچه می دیدم و مجبور به پای نهادن مجدد در آن مکان می شدم.

ادامه مطلب
مخمل یادها

مخمل یادها

اولین قربانی شیمیایی، «مهدی پرستاش» بود، البته فقط حالش بد شد. در این میان، امدادگر شیر دسته ما، «اسدالله کرک آبادی»، مثل پروانه به دور شمع وجود بچه ها می گشت و بدون اینکه بتواند کار چندانی کند

ادامه مطلب
ماموریت به شهر مرده

ماموریت به شهر مرده

عملیات والفجر10 در روز بیست وچهارم اسفند ماه 1366 آغاز شد.محور حمله ما از شهر نوسود آغاز می¬شد بعد از گرفتن ارتفاعات مشرف نوسود ما که در این واحد بودیم برای استراحت به عقب برگشتیم.

ادامه مطلب
کُردلاو

کُردلاو

مرد روی صخره ایستاده است و نیسم صبحگاهی شلمه اش را می رقصاند. چهره اش را چنان در پارچه پوشانده که تنها دو چشم سرخ از آن پیداست دو چشم خیره به طلوع آفتاب.

ادامه مطلب
قطره ‌هاي ايثار

قطره ‌هاي ايثار

پس از اسارت و پذيرايي در خط مقدم، با ماشين‌هاي ايفا به پشت خط منتقل شديم و همه‌ي ما را كه زياد بوديم، در سوله‌ي بزرگي زنداني كردند. هر چند ساعت يك بار در سوله باز مي‌شد و

ادامه مطلب
فرمانده گردان پلاکم راشکست

فرمانده گردان پلاکم راشکست

وقتي دست نوشته هاي چمران را ميخواندم آنجا که ميگويد: «خدايا آنقدر سجده‌ام را طولاني مي‌کنم تا مهره هاي کمرم بشکند آنقدر مي ايستم تا پا هايم فرسوده شود» آن روز عاشقش شدم.

ادامه مطلب
فرار از مدرسه

فرار از مدرسه

دهم مهر ماه سال هزار و سيصد و شصت بود تازه مدرسه ها باز شده بودند و ما پشت ميز کلاس سوم راهنمائي مشغول تحصيل بوديم از هر گوشه اي اخباري داغ از جنگ شنيده مي‌شد

ادامه مطلب
فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه از زبان یکی از رزمندگان حاضر در صحنه

فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه از زبان یکی از رزمندگان حاضر در صحنه

گزارش¬های فراریان به فرماندهان رده بالای عراقی و اطلاع صدام از نحوه برخورد امت مسلمان حلبچه باعث شد تا وحشیانه¬ترین اعمال غیرانسانی علیه مردمی بی¬دفاع انجام شود.

ادامه مطلب
عمل جراحي در زير بمباران شيميايي

عمل جراحي در زير بمباران شيميايي

صبح روز دوازدهم دي ماه سال 1365؛ دكتر سريعاً خودش را به بالين مجروحي كه تازه آورده بودند رسانيد. بيمارستان صحرايي 528 سومار، پر بود از مجروحان جنگي كه در گوشه و كنار بيمارستان مشغول استراحت بودند.

ادامه مطلب
بیانیه عدم استفاده از سلاح شیمیایی

بیانیه عدم استفاده از سلاح شیمیایی

در نشستی که در محل انجمن حمایت از قربانیان سلاح‌ شیمیایی با حضور جمعی از پزشکان عضو سازمان پزشکان سوئدی طرفدار صلح در تهران، تعدادی از جانبازان شیمیایی و برخی از خانواده‌های شهدا برگزار شد

ادامه مطلب
عراق با كمك مصر بمب شيميايي ساخت

عراق با كمك مصر بمب شيميايي ساخت

هدف عراق، ساخت رآكتورهاي اتمي و توليد سلاحهاي هسته‌اي و شيميايي با همكاري مصر بود.براي اين منظور، سرلشكر ستاد «نزار عبدالحميد» ( مدير دايره جنگ شيميايي ) براي اجراي اين برنامه انتخاب شد.

ادامه مطلب
صحنه شهادت داوود دانايي

صحنه شهادت داوود دانايي

گردان فجر بهبهان در دی ماه سال 1365 آماده انجام عمليات بزرگ كربلاي 5 در منطقه شلمچه شد.پس از ورود نیروها به منطقه موردنظر و استقرار در مواضع مشخص شده، داوود دانایی طبق روال هميشه به سرکشی روزانه اقدام می کرد.

ادامه مطلب
شهيد مصطفي طالبي به روايت همسر شهيد

شهيد مصطفي طالبي به روايت همسر شهيد

جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت. با تني خسته و زخم‌هايي در آن، كه آرام آرام خود را نشان مي‌داد. زخم‌هايي كه مي‌خواست سال‌هاي سخت ماندن را كوتاه كند، اما زندگي در كار ديگري بود؛

ادامه مطلب
شهادت در اتاق عمل

شهادت در اتاق عمل

صبح روز دوازدهم دي ماه سال 1365؛ دكتر سريعاً خودش را به بالين مجروحي كه تازه آورده بودند رسانيد خستگي و ضعف از قيافه‌ دكتر معلوم بود. او شبانه روز خود را وقف خدمت و كمك به مجروحان جنگي نموده بود.

ادامه مطلب
سفر با قطار از نوع خدمات ويژه

سفر با قطار از نوع خدمات ويژه

چند سال قبل به اتفاق خانواده تصمیم گرفتیم که با قطار به زیارت حضرت امام رضا(ع) مشرف شویم. در سالهای قبل راه آهن تهران آسانسور نداشت و ما مجبور بودیم با ویلچر تعداد زیادی پله را پایین رفته و از آنطرف بالا بیاییم

ادامه مطلب
رزمنده

رزمنده

روزي در بين تعدادي از برادران بسيجي نشسته بوديم. شهيد «نوروزي» هم بود. از جبهه و روحيه رزمندگان سئوال شد. سهراب با حوصله تمام شروع كرد به توضيح وگفتن خاطره، از مسائلي كه ديده بود.

ادامه مطلب
دی ماه تولدي دوباره

دی ماه تولدي دوباره

در دوران دفاع مقدس چندین بار«شيمیايي» شده بود. اما مهمترین آن در دی ماه سال 1365 در جزیره مجنون اتفاق افتاده بود. هر سال، اول تا يازدهم دی ماه به شکل عجیبی ناراحتي و دردش بیشتر نمايان مي شد.

ادامه مطلب
دفترچه خاطرات شهید حمید رضا مدنی قمصری

دفترچه خاطرات شهید حمید رضا مدنی قمصری

وقتی ما به دارخوئین رسیدیم چند تا از برادران بسیج کاشمر در آنجا بودند و فردای آن روز وقتی ما مستقر شدیم آنها رفتند. ما هر روز توپ را 3 کیلومتر به جلو می بردیم و بچه ها خوشحال بودند.

ادامه مطلب
داوطلب عبور از میدان مین

داوطلب عبور از میدان مین

شب از نیمه شب گذشته بود حدود ساعت 2 یا 3 شب بود كه با صدای برپا برپا از خواب پریدم و بدستور فرمانده گروهان شهید داوود دانایی به خط شدیم .

ادامه مطلب
خزان حلبچه

خزان حلبچه

از بمباران شیمیایی تو سط رژیم بعثی عراق سال ششم مرحله پیش دانشگاهی را با گرفتن معدل 78% پشت سر گذاشتم و این نمره، شایستگی قبولی¬ام را در یکی از دانشکده¬های کشور ثابت کرد؛

ادامه مطلب
خاطره سفید

خاطره سفید

روز یکشنبه هفتم تیر ماه 66 ساعت از چهار گذشته بود، یک روز آفتابی به همراه پدرم در مغازه واقع در خیابان پیروزی مشغول توزیع قند و شکر کوپنی بودیم،

ادامه مطلب
خاطره ای از شهيد تقی مهدی هداوند

خاطره ای از شهيد تقی مهدی هداوند

از آن سوی خط هیچ صدایی به گوش نمی‌رسید. بی سیم از کار افتاده بود. تقی دست به کار شد و تا عصر، بی سیم را راه انداخت، وقتی کارش تمام شد از خوشحالی رفت تا وضو بگیرد. آن قدر خوشحال بود که می‌خواست فریاد بزند. همین کار را هم کرد. بچه‌ها دورش را گرفتند و همه منتظر بوند تا صدایی از آن سوی خط بشنوند.

ادامه مطلب
خاطرات شهید فاطمه حداد

خاطرات شهید فاطمه حداد

اینجانب فاطمه حداد فرزند محمدامین متولد سردشت جانباز 70 درصد شیمیایی ساکن سردشت میباشم که سرگذشت جانبازی خود را در چند سطر برایتان بیان می کنم.

ادامه مطلب
خاطرات سوخته

خاطرات سوخته

این یادداشت ها ما حاصل دیدن صحنه هایی در جنگ ، ثبت خاطرات دلاوران عرصه ی دفاع و مستند سازی از جانبازان گران قدری است که هر گز کسی نمی تواند ادعا کند دین خود را به ایشان ادا کرده است.

ادامه مطلب
خاطرات جانباز شيميايي سيد جليل افضلي

خاطرات جانباز شيميايي سيد جليل افضلي

فاو زميني است محصور در ميان رودخانه اروند، خليج فارس و خور عبدالله كه از سمت خشكي به بصره منتهي مي‌شود. در شمال اين منطقه رودخانه اروند و جزيره آبادان واقع شده و در فاصله نود كيلومتري شمال غربي آن شهر صنعتي بصره قرار دارد.

ادامه مطلب
خاطرات جانباز شيميايي حسين محمديان (3)

خاطرات جانباز شيميايي حسين محمديان (3)

پاسي از شب گذشته بود. صداها فروكش كرده و آمد و شد كم شده بود. اكثر بيماران به خواب رفته بودند. حدس زدم ساعت حدود 12 شب است. سكوت سنگيني بر اتاق حكم¬فرما بود و من سنگيني آن را بر دوش خود احساس مي كردم.

ادامه مطلب
خاطرات جانباز شيميايي حسين محمديان (4)

خاطرات جانباز شيميايي حسين محمديان (4)

ظاهراً موعد بازگشت ما به خانه نزديك شده بود. آخرین روزهای مردادماه. بالاخره آن روز فرا رسيد و ما با ماشين سفارت كه جيب استيشن بود پس از طي چند خيابـان براي خريد لباس به فروشگاه رفتيم ...

ادامه مطلب
خاطرات جانباز شيميايي حسين محمديان (2)

خاطرات جانباز شيميايي حسين محمديان (2)

هوا روشن شده بود كه به تبريز رسيديم. آن جا يك سالن سر پوشيده ورزشي بود و ظاهراً از قبل آن را براي اين گونه موارد آماده كرده بودند. ساعتي بعد مصدومين ديگري را هم كه تازه رسيده بودند آن جا آوردند.

ادامه مطلب
خاطرات جانباز شيميايي حسين محمديان (1)

خاطرات جانباز شيميايي حسين محمديان (1)

آن چه پيش روي داريد شرح وقايع و حوادثي است كه پس از بمباران شيميايي سردشت در روز هفتم تير ماه 1366 و بعد از آن براي من پيش آمد، خاطراتي كه از ذهن براي من و بسياري ديگر فراموش نشدني هستند.

ادامه مطلب
خاطرات خانم كريمي واحد

خاطرات خانم كريمي واحد

نفسش كه دوباره تنگ مى شود، آتش بس تمام شده است. او هم كه شهيد شود نفر دوازدهم خانواده هم ديگر نيست. اين روزها خبرهايى است، صدام محاكمه مى شود. پروين سرفه مى كند.

ادامه مطلب
حلبچه خانه سوري

حلبچه خانه سوري

سوری با دامن بلند و گلدارش لب¬های پسر کوچکش را پاک کرد. بعد لقمه¬ای در دهان دخترش گذاشت. سوری عجله داشت، باید سری به باغ می¬زد. به شوهرش قول داده بود که در نبود او به کارها برسد.

ادامه مطلب
چرت چند دقیقه¬ای تا ژاپن

چرت چند دقیقه¬ای تا ژاپن

چند روزی بود که در لشگر نقل و انتقال وسایل و تجهیزات شروع شده بود. از نحوه حرکت و اعزام نیروها مشخص بود که عملیاتی طولانی و خارج از منطقه جنوب خواهد بود.

ادامه مطلب
جنگ نابرابر در مجنون

جنگ نابرابر در مجنون

فرماندهان منطقه که می¬دیدند با ضد حمله اصلاً قادر نیستند ایرانی ها را از جزایر حیاتی مجنون بیرون کنند، باز هم مثل همیشه به آخرین ترفند خود روی آورند. در آن وضعیت، همه چیز به نفع ایرانی ها بود.

ادامه مطلب
بالاتر از عشق

بالاتر از عشق

يكباره غمي بزرگ در دلم جا مي‌گيرد. باز هم يك گزارش كسالت بار ديگر، بايد مي‌رفتم، به خط‌هاي كج و معوجي كه در تابلوهاست نگاه مي‌كردم و گزارش تهيه مي‌كردم.

ادامه مطلب
باران مرگ

باران مرگ

در طول راه مردم آواره کردستان عراق را می¬دیدیم که با وضعی اسفبار به سوی مرز ایران در حال حرکت بودند و صدام و صدامیان را نفرین می¬کردند چه بسا در مسیر خود عزیزانشان را از دست می¬دادند

ادامه مطلب
امدادگری

امدادگری

بی صبرانه چشم به فروردین سال 1366 دوخته بودم. آخر در همین ماه سنم به حد قانونی می¬رسید و آن وقت من هم می¬شدم جزو مردها!

ادامه مطلب
از نامه های شهید شیمیایی حسین صدری ، خطاب به خانواده اش

از نامه های شهید شیمیایی حسین صدری ، خطاب به خانواده اش

گویی تا همیشه در این خرابه خواهیم ماند اما وقتی بیشتر فکر می کنم، باز هم عنایت را حس می کنم،چه در ماندن، چه در رفتن، هر آنچه را که صلاح اسلام است خوش تر است.

ادامه مطلب
از سخنان شهيد منوچهر مدق

از سخنان شهيد منوچهر مدق

به قول شهید رجایی، قبول مسئولیت باید یا از سر عشق باشد و یا از سر دیوانگی. ولی من به عین می گویم قبول مسئولیت تدارکات بچه‌های رزمنده و بسیجی هم عشق می خواهد و هم دیوانگی.

ادامه مطلب
درد و  دل من

درد و دل من

من و شما از باب امر به معرف و نهي از منكر به خود آييم، تا خداي نخواسته مديون خون شهدا و زجر و درد جانبازانمان نباشيم.

ادامه مطلب
90 روز در بيمارستان هاي اتريش در كما بودم

90 روز در بيمارستان هاي اتريش در كما بودم

این جانباز 70 درصد شیمیایی می گوید: آنچه می تواند یک جانباز شیمیایی را از پا بیاندازد، درک نادرست مردم از مصدومیت و مشکلات مصدومین شیمیایی است.

ادامه مطلب
من سال هاست مرده ام

من سال هاست مرده ام

صداي بلندگوها تو كوچه‌هاي باريك سردشت گنگ و مبهم به گوش مي‌رسيد: «جار مي‌كشيدند كه شيمياييه! پارچه‌ها را خيس كنيد و بگيريد جلوي دهانتان»! پروين گريه مي‌كند. مي‌گويد: «كاشكي نكرده بودم.»

ادامه مطلب
گلايه از خويشتن ...

گلايه از خويشتن ...

در زماني كه براي تهييج به اصطلاح قهرمانان كشتي ،وعده تحويل خودرو در فرودگاه داده ميشود ... در زماني كه ركورد شكني،جايزه اش خانه و ماشين و ساير ماديات ميباشد ...

ادامه مطلب
طاقتم تمام شده ، آرزوی دیدار برادر شهیدم را دارم

طاقتم تمام شده ، آرزوی دیدار برادر شهیدم را دارم

دردهایش؛ یادگاری راز آلود دوران دفاع مقدس است. می گوید: برادر! برای دیدارت چند پله بیشتر باقی نمانده است.دو ماه است که در بیمارستان ساسان بستری ست.

ادامه مطلب
شوهرم را خيلي دوست دارم ...

شوهرم را خيلي دوست دارم ...

از دامن زن مرد به معراج رسد؛ این کلام ارزشمند مصداق بارز زنانی بسیاری است که در اوج جوانی و گاهی در اولین روزهای زندگی مشترکشان، زمانی که دشمن خیال خام آسیب به کشورمان را در سر می پروراند

ادامه مطلب
روایت تكان‌دهنده همسر یك جانباز از مرگ شوهرش

روایت تكان‌دهنده همسر یك جانباز از مرگ شوهرش

یک اتاق انباری‌مانند در انتهای یکی از راهروهای بیمارستان شهید رجایی کرج، چهار روز یا به قولی شش روز افتخار پذیرایی دلاورمردی را داشت که روزهای جوانی‌اش را در جبهه گذرانده بود،

ادامه مطلب
رنج نامه یک شیمیایی

رنج نامه یک شیمیایی

او امروز 24 سال دارد و دانشجوي رشته ادبيات عرب دانشگاه مهاباد است و البته جانباز 70 درصد شيميايي.سینه اش اما زخمي است، زخمي از حادثه اي كه چیزی از آن را به خاطر نمی آورد.

ادامه مطلب
دل نوشته يک جانباز خطاب به رهبر انقلاب

دل نوشته يک جانباز خطاب به رهبر انقلاب

در باورم نمي گنجد بخواهم درد نامه اي در فراق عزيزاني به تحرير در آورم که روزگار جواني خود را در حساس ترين شرايط 30 ساله انقلاب با درد و رنج و نبرد با دشمنان سپري کرده و از حيثيت و عزت و شرف اين مرز بوم جانانه دفاع نمودند.

ادامه مطلب
درد و دل یک جانباز شیمیایی با امام زمان (عج)

درد و دل یک جانباز شیمیایی با امام زمان (عج)

نمی گویم که هزینه یکبار مراجعه به پزشک نیم میلیون تومان می‌شود، چون اینها را هم با قرض و وام پرداخت می‌کنم.از طعنه عوام نمی‌گویم که زیاد ناراحتم نمی‌کنند.

ادامه مطلب
درد و دل یک جانباز اعصاب و روان

درد و دل یک جانباز اعصاب و روان

مدت هاست که از کوچکترین سرو صدا خیلی زود عصبانی می شوم و از فرم لباس پوشیدن مردم بخصوص بسیاری از خانمها در سطح شهر آنقدر حرص و غصّه می خورم که دلم می خواهد آنها را تنبیه کنم!!

ادامه مطلب
خس‌خس نفس هایشان نجوایی عاشقانه با ملائک است

خس‌خس نفس هایشان نجوایی عاشقانه با ملائک است

دیدن رنج و مشقت یک انسان برای هرکسی سخت و منقلب کننده است، چه برسد به دیدن انسانی که حتی عادی‌ترین نیاز حیاتیش، یعنی تنفس را با سختی انجام می‌دهد!

ادامه مطلب
حق ما این نبود ، چرا مسولان اجازه نمی‌دهند ما مشکلات خود را بیان کنيم

حق ما این نبود ، چرا مسولان اجازه نمی‌دهند ما مشکلات خود را بیان کنيم

برخی از جانبازان ویلچرهای خود را برای تامین زندگی می‌فروشند و در سال جاری نیز ما اطلاعی از برنامه‌های هفته جانباز پیدا نکردیم و ممکن است در سال آینده برای احترام به مقام جانبازان تنها به یک دقیقه سکوت اکتفا کنند.

ادامه مطلب
جانبازان شیمیایی مظلوم ترین بازماندگان جنگ هستند

جانبازان شیمیایی مظلوم ترین بازماندگان جنگ هستند

ما شرمنده خانوادهانم نیز هستیم آنها هم بیمار شده اند و افسردگی در بین فرزندان جانبازان بسیار زیاد است چرا که هر لحظه با استرس و فشار روبه رو هستند چرا که مرگ را هر لحظه در مقابل چشمشان می بینند.

ادامه مطلب
جانبازان شیمیایی در شهرستان ها با کمبود پزشکان متخصص مواجهند

جانبازان شیمیایی در شهرستان ها با کمبود پزشکان متخصص مواجهند

عباس غریبی یکی دیگر از جانبازان شیمیایی استان فارس است. در مرکز درمانی جانبازان شیمیایی چابکسر بود که با او هم صحبت شدم. در حالی که خس خس سینه و اشک چشمانش که آزارش می داد، مشتاقانه صحبت می کرد.

ادامه مطلب
جانباز امروز پول نمی خواهد روحیه می خواهد

جانباز امروز پول نمی خواهد روحیه می خواهد

به سقف آسایشگاه چشم دوخته است؛ هیچ حرکت و تکانی نمی خورد. سر و صدای سالن و رفت و آمدهای دیگران هم در او تاثیری ندارد. هر از چندی فقط پلک چشمانش به هم زده می شود.

ادامه مطلب
تنفس در هواي يک جانباز شيميايي

تنفس در هواي يک جانباز شيميايي

نمي دانم و نمي توانم لمس کنم، در لحظاتي که دچار تنگي نفس مي شود، چه فشار و زجري را تحمل مي کند که بيش از هر چيز ديگر، از يک فضاي بسته و تنگ مي هراسد...

ادامه مطلب
پروانگان صميم

پروانگان صميم

یکی از دانشمندان غربی می گوید هر جا مردی را دیدید که در زندگیش موفق است، بگردید اطراف او حتما زن موفقی را خواهید یافت. این باور، در مورد همسران جانبازان کاملا صدق می کند...

ادامه مطلب
به جانبازان اعصاب و روان كم توجهي مي شود

به جانبازان اعصاب و روان كم توجهي مي شود

مدتي در سپاه خدمت مي كردم. برادر ايشان هم در سپاه بود. يك روز برحسب اتفاق براي طي مسير پادگان سوار ماشين آقاي فلاح شدم كه قصد داشت برادرش را به پادگان برساند.

ادامه مطلب
ارتباط فرزندان با والدين

ارتباط فرزندان با والدين

وقتي که والدين تان غير منطقي هستند با آن ها بحث استدلالي نکنيد، لبخنده زده و موافقت کنيد. اين کار باعث مي شود تا احساس خجالت و گناه کنند.

ادامه مطلب
خاطرت آزادگان 12

خاطرت آزادگان 12

خوابگاه يا باشگاه، خواندن و نوشتن، خودكار صابوني، خياطي در اسارت، در حقيقت دشمن اسير ما بود، درجه‌ ي ارتش، دردسر خميازه، دستگاه پاسدارياب، دعانويسي، دكتر فارس، دمپايي دست ‌ساز، ديوار نويسي؛ رؤياي آب، راديو، راديو پاكتي، راديو در قوطي، راديو مال خودمه، راه نجات از سرماخوردگي

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 19

خاطرات رزمندگان 19

بر زخم‌هاي آشنا، به هر قيمتي كه شده بايد به جبهه بروم، بيمه حضرت ابوالفضل (ع)، پاسخ دلشكستگي، پرچم را از دست نده، تولدي دوباره، سرباز گارد عراق، شير كوهستان، مدال دروغين، معجزه‌ي الهي، نامه هاي بي جواب، نيزار، يا صاحب زمان(عج)، يك گلوله، دو پرواز،

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 21

خاطرات آزادگان 21

نامگذاري روزهاي دهه فجر، نامه ‌هايي پر از خبر، نجابت اسرا، نقاشي امام (ره)، نقاشي تصوير امام (ره)، نگاه اسير بسيجي، نماز، نماز با نگهبان، نمازآقاي ابوترابي نمازپايداري، نمازجماعت دراسارت، نمازشكر، نمايش در نمايش، نمايشگاه پتويي، نمايشگاه عكس شهدا، نوشته ‌هاي روي ديوار، واحد تبليغات اسلامي، واكسن محرم، واليبال، وحشت اسارت

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 20

خاطرات آزادگان 20

مركب، مرگ بر صدام يزيد، مرگ در غربت، مسابقات جام رهبري در اسارت، مسابقه ‌ي بهترين عكس، مسابقه قرآن، مسابقه ي تيراندازي، مسجد صابوني، مظلوميت شيعيان، مظلوميت علي (ع)، معلم شهيد، معنويات ممنوع، مفاتيح، مفاتيح در غربت، منبع برق، موهبت الهي، ميان دو سرباز، ناراحتي گوارشي، نام اباالفضل (ع)

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 19

خاطرات آزادگان 19

گودال، گوشي كپسولي، لاله ‌هاي پژمرده، لباس، لطف الهي، لگدمال، لوستر دست ‌ساز، ماجراي سن رقّاصي در اسارت، ماست ‌بندي، ماهنامه ي سفير، ماهي شب عيد، مبارزان قديمي، مچ گيري عراقي، محرم مردم، محروميت از پياز، مخفي ‌گاه، مردمردخميني (ره)

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 18

خاطرات آزادگان 18

قرمز به رنگ خون شهدا، قلم در خميردندان، قهرمان كوچك، قوانين خيبري ها، قوطي كبريت، كاتبين اخبار، كاتيوشا، كارخانه ي گيوه‌ بافي، كارهاي دستي، كاغذ دعا، كاغذها را چرا خورديد؟!، كبوترشهادت، كرام الكاتبين، كرم بدن، كلاه، كمبود كاغذ، گال، گرماي عراق، گل سرخ

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 17

خاطرات آزادگان 17

عكس امام، علي فرعون، عمل جراحي، عمليات راديو، عيد نوروز در اسارت، غذاي روح، غذاي گرم در انفرادي، غسل وكفن، غلتك چوبي، فرشته عذاب، فرشي براي ايران، فريادهاي دردآور، فلك، فوتباليست‌ ها، قبر، قبر شماره، قد اسلحه، قدرت نماز جماعت، قربانگاه 16

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 16

خاطرات آزادگان 16

شهادت به خاطر تصوير امام خميني (ره)، شهيد بي ‌نشان، شوخي جديد، شورآموختن، شوك الكتريكي، شيريني، شيريني با خمير، شيك پوش، صبر در مقابل خشونت، صبرجميل، طرح‌ هاي لابلاي پتو، طلبه ي جوان، عزاداري سالار شهيدان، عزاي مولا، عشق به امام، عظمت من، عفونت، عكس امام

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 15

خاطرات آزادگان 15

سوراخي درسر، سوزن، سوزن دست ‌ساز، سيد مهدي، سيلي به شهيد، سيم تلفن، سينه اسير، شام اسارت، شب به يادماندني، شب شهادت مولا، شب عيد و فرار از اسارت، شست و شوي لباس‌ ها، شكنجه ‌اي جديد، شكنجه ابوترابي، شكنجه در سرما، شكنجه ي كفش، شكوفايي مغزها، شهادت، شهادت اسيران مظلوم،

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 14

خاطرات آزادگان 14

زيركي درزندان، ساجد شهيد، سال اول اسارت، سانسور شد!، سختي ‌هاي مطالعه در زندان، سخنراني، سرباز خميني (ره)، سرباز شيعه، سربازگاوي، سرفه ‌هاي رمزي، سرماخوردگي، سفره ي ابوالفضل (ع)، سكوت، سكوت، سلام بر امام، سلامتي امام، سن رقاصي، سنگ سياه ، سيم خاردار، سنگ و سينه

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 13

خاطرات آزادگان 13

رعايت بهداشت، رفع عطش، رموزبچه ‌ها، رنج عطش، روحاني هستي؟، روز كشته ‌شدگان عراقي،، روزهاي سخت، روزهاي غربت، ريش، زندان الرشيد، زندان قلعه، زندگي مخفي، زولبيا و باميه زيارت، زيارت، هديه ا‌ي الهي، زير چفيه

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 12

خاطرات رزمندگان 12

شهيد بي‌سر، شهيدي با 2 مزار، شوخي فرمانده، شير بچه بسيجي، شيرخوار شهيد، شيعه‌ي سيد الشهدا است، صبح دميد، صحراي كربلا، صلوات، صلوات يادتان نرود، ظهر عاشورا، عاشورا كربلاي، عباس تشنه لب، عدنان خيرالله، عروسي، عطر عروج، عكس امام، عكس يادگاري،

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 13

خاطرات رزمندگان 13

عكس يادگاري، عليرضا پلارك، غربت سپاه خميني، غربت ستاره، غربت فرمانده، غروب خون رنگ، غريبه، غسل جمعه، غسل شهادت، غواص عراقي، فدايي حضرت زهرا (س)، فرار به سوي مرگ، فردوس رضا، فرمان ايست، فرمانده‌ي خاكي، فقط به فاصله چند لحظه، فقط يكي، قاب عكس، قابلمه، قتلگاه مرتضي

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 14

خاطرات رزمندگان 14

قربان لب عطشانت، قصه عطش، قلب راست، قله همت، قلوه سنگ، قنداق خونين، قول مردانه، قيامت دريا، كاغذ نسوز، كانكس پيكر شهداء، كدو حلوايي، كربلايي ديگر، كفش هاي نو، كلاس تشيع، كلاه، كمپوت، كنار نهر خين، كنسرو پخته، گردان يا زهرا (س)، گل پرپر

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 15

خاطرات رزمندگان 15

گلدسته هاي كربلا، گلوله شيميايي، گنج حاج احمد، لالايي شهيد عزيزم، لباس دامادي، لباس روحانيت، لباس عراقي، لذت سنگر ساختن، لشكر خداوند، لعنت بر اين سبيلها، مؤذن، ما مقصر نبوديم آقاي گاو، ما هم بازي، ما هم رفتيم، ماجراي الاغ، مادري در ميان نخلها، ماژيك آبي، مامان خوابم مي‌آيد، ماه بهشتي، ماه قرمز

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 17

خاطرات رزمندگان 17

منافقين، مهر روي سينه، مولا، ميدان مين، مين منور، ن والقلم، نامه چمران، نزديكتر از مرگ، نشان بي نشان، نشانه، نفسهاي خاموش، نگهبان، نماز عاشقانه، نماز عشق، نماز قضا، نوبت جان بازي

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 18

خاطرات رزمندگان 18

نوجوان بسيجي، نوري آسماني، نوكرت منتظرته، نيروهاي ستون، و ما رميت، وضوي خون، وفاي به عهد، ولادت فرزند، هزار سال عمر، همچون مولا، هوس كرب و بلا يا حسين (ع)، يا زهرا (س)، يا غياث المستغيثين، يا مهدي (عج)، ياري حق، يدالله فوق ايديهم، يك آرزو، يك تكه پيراهن، يك يا علي، يك قمقمه، دوازده سرباز، يلان نامدار، يوسف

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 11

خاطرات رزمندگان 11

سيم خاردار، سيم راهنما، شال سياه، شانه‌هاي فرمانده، شاهدان تشنه، شاهدي براي مولا، شب مه‌آلود، شب يلدا، شجاعت ترس، شجاعت يك رزمنده، شربت شهادت، شكنجه‌اي جديد، شلوار كار، شما برويد، شميم اهل بهشت، شهادت، شهادت در سجده، شهادت عباس

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 10

خاطرات رزمندگان 10

زنگ ابديت، زهرا و ليلا، زير شني تانك، زينب گونه، ستاره دهلاويه، سجده وصل، سجده‌اي به بلنداي ابديت، سربازان امام زمان (عج)، سعادت شهادت، سفر عشق، سقاي كوچك، سلاح غنيمتي، سلام بر امام زمان(عج)، سنگر بتوني، سليمان خاطر، سه روايت از يك ريش، سواري از نور

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 9

خاطرات رزمندگان 9

دو دست حنا بسته، دو ركعت نماز، دوربين، ديدار فرزند، ديدار فرزند، ذكر يا حسين (ع)، رؤياي صادق، راديو نفت!، راه بهشت، رگبار زن، رمز پرواز، رنگ آب، رنگ خون بابا، روز موعود، روياي شيرين، روياي صادقه، زائر، زجه‌ي حسيني، زندگي زيبا

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 16

خاطرات رزمندگان 16

ماه مهماني خدا، محروم اما محرم، مداح اهل‌بيت، مدال شجاعت، مدد الهي، مردان هور، مردم بيگناه، مرگ سرخ، مرهمي براي زخم، مريد روح‌الله، مزار گمشده، مزار نصرت، معماي بازو،، معني غربت، مقاومت با سنگ، مناجات لري

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 8

خاطرات رزمندگان 8

خواب عجيب، خواست خدا، خوبان تاريخ، داغ برادر، داماديت مبارك، در قلب سپاه دشمن، در كوچه‌هاي خرمشهر، در كوچه‌هاي خرمشهر، در ميان شعله‌هاي آتش، درد يار، دست ياري حق، دستان شفابخش، دستان بريده ابوالفضل، دسته كليد، دفعه‌ي بعد انشاالله، دكمه سبز، دكمه سبز، دهان پر از گل، دو چشم بي‌سو

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان7

خاطرات رزمندگان7

حسرت، حسرت خوردن سيب، حسرت يك ناله، حسين حسين، حلالت نمي‌كنم، حلقه ازدواج، حوريهاي خاطرخواه، خال پهلو، خال گردن، خالكوبي، خانه‌اي در آتش، خدايا ! خدايا ! ، خدايا شكرت، خدايا شهادت را...، خرمشهر خونين، خمپاره بي رحم، خواب جايز

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 6

خاطرات رزمندگان 6

تلفن هندلي، تمرين فرار، تمسك به قرآن، تنگه احد، تنها پسر، توقف مصلحتي، تير در چشم، تير غيب، جشن 22 بهمن، جگر شير نداري سفر عشق مرو، جلو‌تر از همه، جنايت جنگي، جوان بسيجي، جوان‌ترين مجروح، جوي خون، چادر

ادامه مطلب
در ميقات

در ميقات

اينجا، تمثيل مرگ است، كه فرمود:«موتوا قبل ان تموتوا» و اين كفن است كه مي‌پوشي تا پيش از آنكه مرگ ترا دريابد، تو با پاي خويشتن به مقتل عشق بشتابي و به مذبح معشوق. و چه مي‌گويي؟...لبيك اللهم لبيك،

ادامه مطلب
هشتمين مزار

هشتمين مزار

قرار بود از مدرسه‌ي ما کارواني به مناطق جنگي اعزام شود سهميه هر کلاس، چهار نفر بود من هم دوست داشتم به اين سفر بروم اما اسمم در قرعه نيفتاد. خيلي ناراحت شدم.

ادامه مطلب
هزاران مسيح مصلوب

هزاران مسيح مصلوب

در يكي از روزهاي زمستان، كارواني از دانشكاه تبريز براي بازديد از مناطق جنگي به جنوب سفر كرد. در زيارت قتلگاه شهدا، به شلمچه مي‌رسند و از نمايشگاه (از مدينه تب كربلاي شلمچه) بازديد مي‌كنند.

ادامه مطلب
من همه‌جا همراهتم

من همه‌جا همراهتم

کاروان فرزندان شاهد استان يزد، آخرين روز حضور در مناطق جنگي در شلمچه بودند. اما دختر شهيد خراساني خيلي ناراحت و مضطرب به نظر مي‌رسيد. علت نگراني‌اش را جويا شدم.

ادامه مطلب
كلاس شلمچه

كلاس شلمچه

چه کنم ديگه؟ منم دلم خوشه به اين يه مشت خاک. چقدر خوب شد اين خاکها رو آوردم. خاک نيست تربته، اون روز که منم مي‌خواستم مثل بقيه‌ي بچه‌ها يه مشت خاک تبرکي از شلمچه برادرم نزديک بود

ادامه مطلب
قرار بي‌قراران

قرار بي‌قراران

سال 1371 بود، به عنوان روحاني و راوي کارواني از طلاب خارجي مقيم قم براي زيارت مناطق عملياتي جنوب رفتيم. در جاده شلمچه جايي بود که کاروانهاي مختلف به هم رسيدند.

ادامه مطلب
غيرتهاي خفته

غيرتهاي خفته

اصلاً نفهميدم شاگرد اتوبوس است،‌ پسر راننده است يا خادم کاروان؟ هرچه بود رفتار خيلي جلفي داشت،‌ توي اتوبوسي که همه‌شان از دخترهاي دانشجوي کارداني هنر بودند،

ادامه مطلب
شيعه

شيعه

کارواني از خواهران دانشجوي زاهدان وارد مناطق عملياتي خوزستان شده بود. من مأمور شدم تا آنها را در چند نقطه، عنوان راوي همراهي کنم، ابتدا به دشت عباس رفتيم، بعد در تنگه‌ي چزابه توقف کرديم.

ادامه مطلب
شهداء‌ من

شهداء‌ من

عيد نوروز بود، کاروانهاي زيادي براي بازديد از جبهه‌ها عازم کربلاي جنوب شده بودند عصر يکي از روزها در محوطه صبحگاه دوکوهه قدم مي‌زدم که خانمي جلويم را گرفت شروع کرد به صحبت معلوم بود که حسابي منقلب شده،

ادامه مطلب
سوغات

سوغات

جمعيت زيادي در خيابانهاي مکه در حال تردد بود. من به همراه جمعي از دوستانم به هتل برگشتيم در بين راه فردي جلويم را گرفت و پرسيد:«شما ايراني هستيد؟» گفتم:«بله»، گفت:« بسيجي؟» نگاهي به چفيه دور گردنم

ادامه مطلب
خاك طلائيه

خاك طلائيه

به همراه تعدادي از برادران و خواهران دانشگاه علوم پزشكي كاشان، براي بازديد از منطقه عمليات خيبر در خاك طلائيه عازم شدم. بعد از شرح عمليات، توضيح منطقه، خاطرات عمليات خيبر و تفحص شهدا، خاك طلائيه كه شهدا را در آن تفحص كرده بودند

ادامه مطلب
حضور سرخ

حضور سرخ

وارد خوزستان که شدم احساس کردم مي‌توانم برادر شهيدم را زيارت کنم تا اينکه ديشب او به خوابم آمد. در خواب، او در کنار مقام معظم رهبري ايستاده بود. از برادرم- که چند سال پيش پاره‌هاي پيکرش را گروه تفحص پيدا کرده بودند

ادامه مطلب
تصوير عشق

تصوير عشق

شلمچه عکسي از بدن سوخته‌ي او، براي مشاهده بازديدکنندگان نصب شد بيش از چهارهزار نامه از طرف زائران شلمچه براي آن شهيد نوشته شد.

ادامه مطلب
بوي بهشت

بوي بهشت

در يكي از روزهاي بهمن ماه توفيق حضور در منطقه طلائيه به عنوان راوي همراه دانشجويان فردوسي مشهد و خواجه نصير تهران حاصل گرديد. در حالي كه آن سال جاده بين طلائيه جديد و قديم (12 كيلومتر) آب گرفتگي داشت

ادامه مطلب
به فرشته‌ها بگو تنهاي‌مان بگذارند!

به فرشته‌ها بگو تنهاي‌مان بگذارند!

من بيگانه بودم با تاروپود سفيدش، با سربندهاي سبز و قرمزش، با كلاه و پوتين، با قمقمه‌ي شرمنده از عطش‌اش من زير باران، توي خيابان‌هاي نمناك، اين شهر به شعارها‌ي شان خنديدم،

ادامه مطلب
برنامه فرزندان شهدا

برنامه فرزندان شهدا

در بعد از ظهر يکي از روزهاي نوروز 1380 گروهي از فرزندان شاهد دبيرستان دخترانه شهرستان ساري از استان مازندران براي بازيد مناطق عملياتي جنوب وارد منطقه‌ي عملياتي والفجر 8 (اروندرود) شدند

ادامه مطلب
باور شهدا

باور شهدا

در ايام عيد نوروز سال 1381 مصادف با محرم و ايام عزاداري سالار شهيدان حضرت امام حسين (ع) براي برگزاري شب خاطره در مقر شهيد جعفري، اردوگاه بسيجيان يزد، دعوت شدم شب خاطره به ياد ماندني، با شور و حال خاصي برگزار شد.

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 11

خاطرات آزادگان 11

جام آزادي، جانمازي براي تسلي، جايزه‌ ي 22 بهمن، جرم پاسداري، جرم سجده ي طولاني، جشن آزادي خرمشهر، جعبه ي اسلايد، جوايز مسابقات ورزشي، چرا صلح نكرديد ؟، چراغ خواب، چهل حديث، حاج آقا ابوترابي، حاج يحييف حتي بدون معلم، حرف آخر، خبرپراكني كپسولي، خبرهاي برعكس، ختم شهدا، خرمشهر نه محمره، خميني

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 10

خاطرات آزادگان 10

تسبيح سنگي، تعليم خط، تفتيش، تمام دوستان تو پاسدارند؟!، تلفن در آسايشگاه، تنها با پياز، تمثال مبارك حضرت امام ( ره )، تهديد ژنرال، تو مسلماني، توپ وپرده، توپ دست ‌ساز، تور واليبال، توسل به امام زمان (عج)، تونل، توضيح المسائل، توهين به نيروي هوايي، توي قبر، ثانيه‌ هاي وحشت، ثانيه‌ هاي وحشت

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 9

خاطرات آزادگان 9

برق ‌كش اردوگاه، بگو محمره، به جاي حمام، به جرم روحاني، به ياد جنگ جهاني دوم، ه ياد غربت فرزندان حسين (ع)، بيماري اسرا، پاسخ بي‌ربط، پاسدار، پاسداران شهيد، پايان خيانت، پسر افسر، پشت درهاي بسته، پيامي از غربت، تخته سياه، پيراهني تازه

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 8

خاطرات آزادگان 8

استقبال پرشكوه، اسراي سازنده، اسراي مجروح تازه وارد، اسراي هنرمند، اسير دلاور، اطلاع ‌رساني سطلي، اعتصاب، اعتصاب 2، امام (ره) موساي ما بود، اعتصاب، امام آمديم، به يادماندني، امداد الهي در اسارت، اميدندارند، اولين سحر سال 1363، اولين روزورود، ايثار، باتوم برقي، با يك آتش‌ سوزي ساختگي، باز هم زيركي، بايك لباس

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 7

خاطرات آزادگان 7

آب گرم كن، آخونده، آدم ‌سوزي، آرزوي نماز، آزادي، آزادي از قفس، آشپز فضول، آلبوم، آماده‌ ي خرابكاري، آموزش، آموزش زبان خارجي، آموزش زنجيره‌ اي، آيينه، ابزار خياطي، اتوبوس چوبي، اتوي برقي، اخبار را مي ‌جويديم، استقامت، اخبار معكوس

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 6

خاطرات آزادگان 6

رؤياي آزادي، نماز رهايي‌سا، عطر شهيد، لاله‌اي در كوير اسارت، داوطلبان شهادت، آموزش در اسارت، به رنگ خون شهيد

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 5

خاطرات آزادگان 5

ساكت مي‌ ماندم، كلوچي، ياد حضرت زهرا سلام ‌الله ‌عليها، علي عيني، گفتار امام، الحرب خلاص، رهبر الهي، دعا براي امام، درجه‌ دار عراقي، امام در چشم دشمن، اشك شوق، معجزه‌ ي صلوات، معجزه‌ ي صلوات، سربازي متفاوت، ابوغريب، صداي يار مهربان، فحش به امام، مقلدان امام، جايگاه امام

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 4

خاطرات آزادگان 4

آدم‌هاي عجيب، جنايات بيمارستاني، اجر شهادت، بهاي عشق به امام، جنايات بيمارستاني، اجر شهادت، بهاي عشق به امام، عاشقان خميني، ناكامي، خميني، تعصب كور، مقاومت روحيه‌بخش، مرگ بر،افكار امام، مقلد امام، ساعر، نامه‌هاي رمزي، عقب‌نشيني تاكتيكي، بهترين شهادت، دكتر مهربان، شكست اميدها

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 3

خاطرات آزادگان 3

فداي جان امام، صلوات ‌هاي پياپي، محمد، بهانه‌ي شکنجه، الله اکبر خميني رهبر، توهين، جواب توهين، تلاش بي‌نتيجه، فرمانده، مداواي دكتر عراقي! عمه به جاي رهبر، فرمانده، خيانت، تكريم پيران، جمله‌ي آرامش ‌بخش، حرف خدا، فداي امام، يادکربلا، فلك بستن، تقويم انقلاب، مجروح ايراني

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 2

خاطرات آزادگان 2

زيارت اسرا به كربلا و نجف، سجده‌ي شكر، شب جدايي، فراردرشب عيد، كابوس اسارت ، لحظه هاي انتظار، ناباوري قدم‌ها، لحظه‌هاي شيرين آزادي، وفاداري اسراء به امام

ادامه مطلب
خاطرات آزادگان 1

خاطرات آزادگان 1

آزادي را باور كردم، برنامه ‌هاي دهه ‌ي فجر، به طرف بغداد، حاج يحيی، متن نامه

ادامه مطلب
برنامه فرزندان شهداء

برنامه فرزندان شهداء

در بعد از ظهر يکي از روزهاي نوروز 1380 گروهي از فرزندان شاهد دبيرستان دخترانه شهرستان ساري از استان مازندران براي بازيد مناطق عملياتي جنوب وارد منطقه‌ي عملياتي والفجر 8 (اروندرود) شدند

ادامه مطلب
آسماني‌ها

آسماني‌ها

سلام، حالت چطور است. اين روزها هوايت را کرده‌ام. مي‌دانم خوبي، ولي نمي‌دانم چرا تو و دوستانت حالي از من نمي‌پرسيد؟ ما هم به لطف شما خوبيم،‌ هنوز هم خيلي با شما غريبه نشده‌ايم ديروز آمده بودم سر مزارت، حسين هم آمده بود

ادامه مطلب
غلام مرتضی

غلام مرتضی

همه چيز براي سفر آماده بود. اما مسئول اردو کمی دلواپس بود، يکي از اتوبوسها در آخرين لحظات خراب شد. چاره‌ای نبود بايد منتظر اتوبوس جديدي مي‌شديم.

ادامه مطلب
شهيد پرويز كهنسال

شهيد پرويز كهنسال

رجب اهل دعا و نماز شب بود. چهره‌اي نوراني داشت. شايد كسي باور نكند، اما من فردي به مؤمني او نديدم. رجب سه ماه بعد از مراسم عقدمان در عمليات بيت‌المقدس پر پرواز گشود و رفت.

ادامه مطلب
شهيد محمد روشني

شهيد محمد روشني

سال 1348 همراه و همسفر محمد شدم. گرچه آن روز نمي‌دانستم او سرچشمه‌ي رحمت الهي است؛ اما اعتقادات و رفتار اسلامي‌اش باعث شد هم‌قدم او در جاده‌ي زندگي شوم و خداوند چهار عطيه‌ي الهي را به ميمنت اين ازدواج نصيب من كرد

ادامه مطلب
جانباز مهدي حكمت پناه

جانباز مهدي حكمت پناه

مثل پروانه به دور شمع وجود مهدي مي‌گردد. خودش زخم‌ها را پانسمان مي‌كند. داروها را ساعت به ساعت برايش مي‌برد و هراز گاهي زير لب زمزمه مي‌كند.

ادامه مطلب
شهيد حسين محمدعلي پوركناري

شهيد حسين محمدعلي پوركناري

يك هفته بعد از عروسي گفت:طيبه من عازمم زدم زير گريه گفت: قول مي‌دهم زود برگردم گفتم:اگر شهيد بشي اون وقت من چه خاكي به سرم بريزم به مهرباني گفت:خاك رس اين‌كه ناراحتي ندارد خنده‌ام گرفت

ادامه مطلب
شهيد حميد ايرانمنش

شهيد حميد ايرانمنش

هر چه از مهرباني‌اش بگويم، كم گفته‌ام؛ حميد آئينه اخلاص، وفا و صميميت بود و من عاشقانه او را ستايش مي‌كردم. آن قدر به ديگران محبت مي‌كرد كه من بعيد مي‌دانم يك نفر از او كدورتي داشته باشد.

ادامه مطلب
شهيد صمد اسودي

شهيد صمد اسودي

دلم پر مي‌كشيد براي ديدنش اما او آماده‌ي رفتن بود. به من گفت:«برگرد»، گفتم:«نمي‌خواهم همين جا مي‌مانم تا با هم برگرديم.» رضايت نداد، او پر پرواز يافته بود، و من مصرانه مي‌خواستم همانجا بمانم بهانه‌اي براي بازگشت من نداشت.

ادامه مطلب
شهيد محمد آرمان

شهيد محمد آرمان

تازه ازدواج كرده بوديم، كه محمد ساعت 2 نيمه شب مجروح، به خانه بازگشت. دلم ريخت جوان بودم و هزاران آرزو براي زندگي‌ام داشتم. اما محمد مدام يا در جبهه بود يا اگر به شهر بازمي‌گشت تركشي سربي هديه مي‌آورد.

ادامه مطلب
شهيد مصطفي چمران

شهيد مصطفي چمران

*** مصطفي لبخند به لب داشت و من خيلي جا خوردم. فكر مي‌كردم كسي را كه اسمش با جنگ گره خورده و همه از او مي‌ترسند بايد آدم قسي‌القلبي باشد. حتي از او مي‌ترسيدم اما لبخند او و آرامشش مرا غافلگير كرد.

ادامه مطلب
شهيد منوچهر مدق

شهيد منوچهر مدق

16 آبان گاردي‌ها جلوي تظاهرات را گرفتند. ما فرار كرديم چادر و روسري را از سر من كشيدند و با باتوم زدند به كمرم همان لحظه موتور‌سواري كه از آنجا رد مي‌شد،

ادامه مطلب
شهيد مهدي زين الدين (شيخ)

شهيد مهدي زين الدين (شيخ)

ساعت 6 بعدازظهر آخرين ماه بهار با لباس سبز سپاه بعد از سلام و عليك گفت : « برنامه‌ام اين نيست كه از جبهه برگردم حتي ممكن است بعد از اين جنگ بروم فلسطين يا هر جاي ديگر كه جنگ حق عليه باطل باشد

ادامه مطلب
شهيد مهدي طياري

شهيد مهدي طياري

يكباره از خواب پريدم. دستانم مي‌لرزيد؛ خود را در صحراي بي‌انتهايي ديده بودم. دستي از ميان ابرهاي سپيد به طرف پايين آمد. آن دست، گل ارغواني زيبايي به طرفم گرفت. تا آن زمان خوش رنگ‌تر از آن گل نديده بودم.

ادامه مطلب
شهيد يوسف كلاهدوز

شهيد يوسف كلاهدوز

يوسف كت‌و‌شلوار كرم رنگ پوشيده بود با يك پيراهن سفيد سرش را نيز انداخته بود وقتي زهرا پرسيد شما با شاه موافقين يا مخالف؟ يوسف از صراحتش جا خورد بي‌اختيار سرش را بالا آورد و نگاهش به چادر زهرا افتاد

ادامه مطلب
جانباز آقاجاني

جانباز آقاجاني

بارها بارها از مقام مادر گفتيم از صبوري و مهرباني‌اش از نجابت دستان آسماني‌اش اما نگفتيم آنكه عزيز كرده سال‌هاي جواني اش را به مسلخ عشق مي‌فرستد در دلش چه غوغايي است

ادامه مطلب
جانباز عباس اميركلا

جانباز عباس اميركلا

حاجيه خانم حاج شمسي طعم داغ شهادت 4 فرزند را چشيده بود. سال 1360 بزرگترين پسرش پر كشيد عباس رشيد بود و دستيار پيامبر (ص) بر سر داشت.

ادامه مطلب
شهيد وحيد بارچيان

شهيد وحيد بارچيان

پاسخي نداد بعداً شنيدم 8 روز پس از اعزام من راهي شده خيلي دلم مي‌خواست او را ببينم. وحيد در ميدان جنگ شهد شهادت نوشيد و من دست خالي با كوله‌باري از حسرت به خانه بازگشتم.

ادامه مطلب
شهيد صفر جعفري

شهيد صفر جعفري

شاگرد مكانيك بود، مي‌گفت:«شما خيلي براي ما زحمت كشيديد، حالا نوبت ماست تا جبران كنيم. عاشق نماز اول وقت بود و انگار در دنياي ديگري مي‌زيست، صفر براي من فرزندي پاك و مهربان بود.

ادامه مطلب
شهيد حسني

شهيد حسني

يادم هست با بچه‌ي روي كولم مي‌رفتم مزرعه مردم كار مي‌كردم، در فصل‌هايي كه كشاورزي نبود نيز حصير مي‌بافتم و كارهاي خانه را بچه‌ها انجام مي‌دادند. دلم مي‌خواست بچه‌هايم اهل نماز و روزه باشند

ادامه مطلب
شهيد كشاورزيان

شهيد كشاورزيان

پدرشان هميشه روزهاي جمعه، مغازه را تعطيل مي‌كرد و بچه‌ها را به نماز جمعه مي‌برد. شايد حضور در جلسات مذهبي باعث شد فرزندانم تشنه انجام فرامين الهي اسلام باشند.

ادامه مطلب
شهيد گل پور

شهيد گل پور

حاجيه خانم، شهربانو حسن پور مادر دو شهيد است ، در چشمانش برق دو نگاه موج مي‌زد. يك نگاهش خيره به گلزار شهدا و سويي كه عبدالجبار اولين شهيدش در آن‌جا قرار گرفته است

ادامه مطلب
شهيد نيك پي

شهيد نيك پي

اهل عليسرود بودم و خانه‌دار. 15 سال بيشتر نداشتم كه ازدواج كردم. همسرم مردي كشاورز بود و از اين طريق معاش خانواده را تأمين مي‌كرد و ما نسبتاً وضع مالي خوبي داشتيم. بچه‌ها كارهاي باغ را انجام مي‌دادند

ادامه مطلب
شهید صبوری

شهید صبوری

فاطمه خوش‌چهره از اهالي صومعه‌سرا و متولد روز چهارم اسفندماه سال 1318 است. 9 ساله بود كه سايه گرم پدر را از دست داد و در 10 سالگي به عقد جواني پاكدامن درآمد و صاحب 6 فرزند شد.

ادامه مطلب
شهيد نصرالله نادري

شهيد نصرالله نادري

از كجا بگويم از سالهايي كه شيره‌ي جانم را براي رشد فرزندم گذاشتم از شب‌هايي كه تا صبح بيدار نشستم تا مراقبش باشم تا لحظه‌اي درد او را آزرده نكند از كجا بگويم كه آنها را بي‌پدر بزرگ كردم

ادامه مطلب
شهيد يزدان خواه

شهيد يزدان خواه

شهربانو ثمني همسر شهيد نوروزعلي يزدانخواه و مادر شهيدان قربانعلي، رحيم، طوبي و خديجه است. وقتي از او درباره طوبي و خديجه پرسيديم. اشك در چشمانش جمع شد

ادامه مطلب
شهيد مصطفي چمران

شهيد مصطفي چمران

مصطفي لبخند به لب داشت و من خيلي جا خوردم. فكر مي‌كردم كسي را كه اسمش با جنگ گره خورده و همه از او مي‌ترسند بايد آدم قسي‌القلبي باشد. حتي از او مي‌ترسيدم اما لبخند او و آرامشش مرا غافلگير كرد.

ادامه مطلب
شهيد محمد آرمان

شهيد محمد آرمان

***تازه ازدواج كرده بوديم، كه محمد ساعت 2 نيمه شب مجروح، به خانه بازگشت. دلم ريخت جوان بودم و هزاران آرزو براي زندگي‌ام داشتم. اما محمد مدام يا در جبهه بود يا اگر به شهر بازمي‌گشت تركشي سربي هديه مي‌آورد.

ادامه مطلب
شهيد علي نيلچيان

شهيد علي نيلچيان

*** علي ساده بود، وقتي به او جواب مثبت دادم با خودم گفتم:«حالا قبول مي‌كنم مي‌گم باشه بعد سر فرصت درستش مي‌كنم.» اما دست تقدير دنياي ديگري را برايم رقم زد. هرچه را هركه نداشت ما هم نبايد استفاده مي‌كرديم.

ادامه مطلب
شهيد علي شفيعي

شهيد علي شفيعي

پانزده سالم بود كلاس اول دبيرستان درس مي‌خواندم برادرم كاظم اصرار داشت دانشگاه بروم. وقتي شهيد شد سفارش او را آويزه گوشم كردم بهار سال بعد علي به خواستگاريم آمد.

ادامه مطلب
شهيد علي بينا

شهيد علي بينا

ساكش را بست. بي‌صدا زار زدم. رفت و بندبند وجودم را جدا كرد. وقتي به اتاق برگشتم ديدم آتش به جانم افتاده. در و ديوار به من هجوم آوردند تك افتاده بودم. به ياد سفارش علي افتادم؛

ادامه مطلب
شهيد عبدالله شريفي

شهيد عبدالله شريفي

هر از گاهي كه به خانه خواهرم مي‌رفتم، عبدالله هم مي‌آمد. من دانش‌آموز دوره‌ي راهنمايي و او دانشجوي كارشناسي زبان انگليسي بود. زبان انگليسي من افتضاح بود. عبدالله هم مهربانانه مشكلات درسي‌ام را حل مي‌كرد.

ادامه مطلب
شهيد عباس بابايي

شهيد عباس بابايي

گفت: مواظب سلامتي خودت باش، اگر هم برگشتي ديدي من نيستم .... طاقت نياوردم؛ گفتم: عباس چطوري مي‌تواتم دوريت را تحمل كنم؟ تو چطور مي‌تواني؟ هنوز اشك‌هاي درشتش پاي صورتش بودند

ادامه مطلب
شهيد اسماعيل دقايقي

شهيد اسماعيل دقايقي

معصومه از ازدواج فاميلي مي‌ترسيد از اينكه بچه‌شان ناقص به دنيا بيايد مي‌دانست كه براي مادر سخت است كه دخترش را به يك چريك بدهد پدر موافق بود ولي مي‌گفت:«اين آدم اهل ماندن در اين دنيا نيست.

ادامه مطلب
شهيد ابراهيم همت

شهيد ابراهيم همت

ما اصلاً مراسم نداشتيم. من بودم و ابراهيم و خانواده‌هامان. يك حلقه خريديم به هزار تومان. ابراهيم هم يك انگشتر عقيق گرفت به قيمت صد و پنجاه تومان. *** صبح روزي كه مهدي مي‌خواست متولد شود

ادامه مطلب
یازده روش برای تقویت حافظه در سالمندان

یازده روش برای تقویت حافظه در سالمندان

هیچگاه خودسرانه دارو مصرف نكنید. اما اگر دارویی توسط پزشك برای شما تجویز شده است، در مصرف درست و به موقع دارو دقت كنید. برای این كه زمان مصرف یادتان نرود، از جعبه تقسیم دارو استفاده کنید.

ادامه مطلب
خاطرات شما محاله یادم بره!

خاطرات شما محاله یادم بره!

افسوسِ گذشتن روزگار کودکی، بسیاری از ما را گاه و بی گاه در آغوش می گیرد؛ مثل گل سرخی که با همه لطافت و زیبایی اش خارهایی هم دارد. اما این خاطرات برای خیلی ها بی هیچ نشانی از آن روزهاست؛

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 5

خاطرات رزمندگان 5

این مطلب شامل عناوین رو به روست: پاسدار قوي هيكل, پاي مصنوعي, پايداري و استقامت, پرواز 2, پرواز فرشته, پسر رئيس‌جمهور, پلي از وجود, پنجره انتظار, پيشوازان قدسي, پيكري سالم, تا آخرين نفس,تابلوي موش, تانكهاي عراقي, تاول, تسليم ناپذير, تشنه, تقدير, تكليف شرعي

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 4

خاطرات رزمندگان 4

این مطلب شامل عناوین رو به روست: برو جلو, برويد عمليات كنيد, بسم الله, بسيجي جوان, بلدوزر جادويي, بمبي در رختكن, بني‌صدر غلط كرده, به جاي همسنگر , به فرشته‌ها پيوست, به كدامين گناه, به ياد مادر,بوسه بر پيشاني, بوي كباب جنگي, بي نشان, پارچه متبرك

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 3

خاطرات رزمندگان 3

این مطلب شامل عناوین رو به روست: ام وهب دفاع مقدس, امداد الهي, امداد غيبي, انا عراقي, انار, انتظار, انفجار, انگشت شكسته, اول اسارت بعد شهادت, اولين اعزام, اولين نگهباني, ايثار, ايثار و مقاومت, ايرباس, ايمان, با التماس, بازماندگان لشگر كوفه, بر روي شانه‌هاي او

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 2

خاطرات رزمندگان 2

این مطلب شامل عناوین رو به روست: آمبولانس سوخته, آه يتيم, آوار مرگ, ابوالفضل, اجازه فرمانده, اذان مشكوك, ارباً ارباً يعني چه؟, اسارت, استجابت دعا, اسكله منتظر شماست, اسير ايراني, اسير مجاني, اشكو اليك, اعلاميه, السلام عليك يا ...., السلام عليك يا اباعبدالله, الله اكبر, اللهم اني اسئلك

ادامه مطلب
خاطرات رزمندگان 1

خاطرات رزمندگان 1

این مطلب شامل عناوین رو به روست: 12 بسيجي,13 كبوتر, 25كيلومتر تا كربلا,آب, آب اروند,آب كاربراتور, آثار جنگ, آخرين تله, آخرين تله, آخرین سجده, آخرين عكس, آخرين گلوله, آخرين لبخند, آخرين مرخصي, آخرين نفس, آدم عجيب, آدمخورها, آرزو, آزمايش, آزمايش الهي

ادامه مطلب
چگونگى شهادت شهيد ثانی

چگونگى شهادت شهيد ثانی

از شيخ حسين بن عبد الصمد (پدر شيخ بهايى ) پرسيدم ، حكايتى نقل مى كنند، كه شما همراه شهيد دوم در استانبول تركيه ، به جايى مى رفتيد، او به شما گفت : در همين جا شخصى كشته مى شود كه مقامى ارجمند دارد و بعد خودش در همانجا شهيد شد.

ادامه مطلب
چگونگى شهادت شهيد اول

چگونگى شهادت شهيد اول

شهيد اول پس از تكميل تحصيلات به سوريه برگشت و در دمشق كه اكثريت مسلمانان آنجا از اهل تسنن هستند، زندگى مى كرد، طولى نكشيد كه آوازه علمى او در همه جا پيچيد، و شيعيان به اين افتخار بزرگ رسيدند

ادامه مطلب
خرمشهر

خرمشهر

این مطلب شامیل عناوین رو به روست: معرفی خرمشهر, شرح عملیات ها در خرمشهر, نمادهای خرمشهر, خاطرات خرمشهر, شناسنامه عملیات در خرمشهر

ادامه مطلب
هویزه

هویزه

این مطلب شامل عناوین رو به روست: معرفی هویزه,شناسنامه عملیات در هویزه,نمادهای هویزه,اسامی شهدای هویزه,خاطرات هویزه,هویزه یعنی...

ادامه مطلب
به سوى جنگ و جهاد

به سوى جنگ و جهاد

سرانجام وقت انتخاب فرا مى رسد، و رزمنده پیكار جوى مسلمان مى خواهد به آنچه كه در فكر اوست عینیّت بخشد، و بدان جامه عمل بپوشند، گویا بسان تشنه اى مى ماند كه به دنبال آب مى گردد، و همین اندازه را نیز مقامى بس بالا و والاست، چون او محبوب خداوندگار رب العالمین است

ادامه مطلب
شهيد كربلايي , ضمانت باب ‌الحوائج , شهيد رحيم شيرويه , عبدالمجيد صدف ساز(2) , شهيد محمدحسين حكيميان

شهيد كربلايي , ضمانت باب ‌الحوائج , شهيد رحيم شيرويه , عبدالمجيد صدف ساز(2) , شهيد محمدحسين حكيميان

در كودكي مبتلا به مرض لاعلاجي شدم، تا اين‌كه حالم وخيم شد و آثار مرگ بر من ظاهر گرديد. مادرم در حسينيه‌ي خانه فرياد مي‌زد:«يا موسي‌بن‌جعفر، يا باب‌الحوائج! آيا معجزات و كرامات شما منحصر در حرم شماست؟ آيا مي‌توانيد به هند بياييد و كودك مرا كه در حال مرگ است شفا دهيد»

ادامه مطلب
عطر گلاب , عيدي , علي ‌اصغر كلاته سيفري , عكس , علي ‌اصغر كلاته سيفري (2)

عطر گلاب , عيدي , علي ‌اصغر كلاته سيفري , عكس , علي ‌اصغر كلاته سيفري (2)

روز سوم شعبان سال 78 كه سالروز ولادت آقا اباعبدالله بود، دوستان به ميمنت شب چهارم شعبان كه سالروز ميلاد آقا قمربني‌هاشم است، كيك پخته بودند و خودشان را آماده كرده بودند جشن ولادت آقا را برگزار كنند.

ادامه مطلب
غواص شهيد , عاشقانه , عنايت آقا اباعبدالله , عرفه ‌ي معرفت , فرزند خلف

غواص شهيد , عاشقانه , عنايت آقا اباعبدالله , عرفه ‌ي معرفت , فرزند خلف

زماني، بچه‌ها در شلمچه پيكر يكي از شهدا را كه از نيروهاي غواص بود، كشف كردند، اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند، پلاك آن شهيد بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: پلاك شهيد كه پيدا نشد، پس پيكر شهيد را همان‌جا مي‌گذاريم، صبح دوباره برمي‌گرديم.

ادامه مطلب
كعبه و فرماندهي , كرامت حربن يزيد رياحي , كرامت چهارده معصوم , كرامات حضرت جواد (ع ) , فرزند اسلام ,

كعبه و فرماندهي , كرامت حربن يزيد رياحي , كرامت چهارده معصوم , كرامات حضرت جواد (ع ) , فرزند اسلام ,

شاه عباس با شك و ترديد به مقام شامخ «حر» قبر آن شهيد كربلا را زيارت كرد و براي اطمينان خاطر و يقين قلبي، دستور نبش را داد و در كمال تعجب، جسد آن بزرگوار را با لباس خون‌آلود و آثار جراحاتي بر بدنش، بدون هيچ تغييري مشاهده كرد.

ادامه مطلب
لحظه ي شهادت , لبخند شهيد , لياقت , منزل اصلي , گلي از سوي دوست

لحظه ي شهادت , لبخند شهيد , لياقت , منزل اصلي , گلي از سوي دوست

امام جماعت يكي از مساجد شيراز مي‌گفت: «در اولين روزهاي پس از فتح خرمشهر پيكر 28 تن از شهداي عمليات آزادسازي خرمشهر را به شيراز آورده بودند. پس از اين‌كه خيل جمعيت حزب‌الله در قبرستان دارالرحمه‌ي شيراز بر اجساد مطهر و گلگون اين شهيدان نماز خواندند. علماي شهر كه در مراسم حضور داشتند، مسئوليت تلقين شهدا را بر عهده گرفتند، از جمله خود من.

ادامه مطلب
مرگ آگاهي , مأمور الهي , مهدي سامع , مهماني لاله ‌ها , مسئله حل است

مرگ آگاهي , مأمور الهي , مهدي سامع , مهماني لاله ‌ها , مسئله حل است

يك‌بار بچه‌ها در منطقه‌ي جنوب، پس از چند روز سعي و تلاش خيلي خسته مي‌شوند، ولي حتي يك شهيد هم پيدا نمي‌كنند. سپس با خلوص نيت به حضرت زهرا (س) متوسل مي‌شوند و سينه مي‌زنند. فرداي همان شب، دوباره به جست‌وجو ادامه مي‌دهند، ولي باز هم چيزي نمي‌يابند.

ادامه مطلب
نمازگردان , نذر و صلوات , نشان شهادت , نيت عاشقانه , نيمه ي سيب ,

نمازگردان , نذر و صلوات , نشان شهادت , نيت عاشقانه , نيمه ي سيب ,

سيدمحمد اعتقاد محكم و استواري داشت و در اوقات نماز خيلي مراقبت مي‌نمود، حتي بعد از شهادتش نيز زمان نماز را به نيروها يادآوري مي‌كرد.

ادامه مطلب
وعده ي ديدار , وصال آسماني , وعده ي شهادت , هديه ي خداوند , نان‌ آور خانه

وعده ي ديدار , وصال آسماني , وعده ي شهادت , هديه ي خداوند , نان‌ آور خانه

شانزده سال بيشتر نداشتم كه «محمدرضا غفاري» براي خواستگاري به منزل ما آمد، گويي كار خدا بوده كه مهر خاموشي بر لبم نشست، و او را به‌عنوان همسر آينده‌ي خود قبول كردم .

ادامه مطلب