وقتي دشمن بعثي، مدرسه شهيد پيروز شهرستان انديمشك را موشك زد، دانش آموز شهيد عبدالصاحب صحاحي تا پاسي از شب، به كمك مردم، در بيرون آوردن شهدا و مجروحين مشغول بود و بعد از نيمه شب بود كه با لباس خون آلود به منزل بازگشت.
همسنگرانش مي گفتند: او در چهل و پنج روز آخر حضور در جبهه، كاملاً خدايي شده بود و سنگر، هر شب با نواي دلنشين و مناجات و نماز شب او صفا مي گرفت. شبي خواب ديدم كه نزد من آمد و گفت: مادر جان! ببين زخم بازويم خوب شده است. نگاه كردم ديدم كه جاي زخم او كاملاً بهبود يافته است.
وقتي خبر شهادتش را به ما دادند، دريافتم كه همان شب كه او را در خواب ديده ام، شب شهادت او بوده است.
شهادتي مظلومانه به وسيله بمباران شيميايي رژيم متجاوز بعثي عراق.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید