شهيد عين الله زنگنه واقعاً عاشق شهادت بود و هيچ چيز نمي توانست او را از شهادت منصرف كند. او دل از دنيا بريده بود و حتي عشق به زن و فرزند نيز مانع جبهه رفتنش نمي شد.
يك روز كه پس از مدتي به منزل برگشت، پسر كوچك او را در آغوش گرفتم و به استقبالش رفتم اما او پسر خود را از من نگرفت و گفت: پدر جان! اين بچه ديگر مال شماست. شما بايد او را بزرگ كنيد. در آخرين وداع هم، سفارش بسياري به مادر و همسرش كرد و از همه خواست كه او را حلال كنيم. وقتي مادرش گفت: مادر جان! چرا اين حرف را مي زني؟ پاسخ داد : اين سفرآخرمن است مواظب فرزندانم باشيد. همرزمانش مي گفتند: او شجاعت بسياري در جبهه از خودبه يادگار گذاشت و سرانجام در حالي كه به وسيله ضد هوايي، هواپيماهاي دشمن متجاوز را هدف قرار داده بود، پس از اصابت تركش به او در هنگام بمباران شيميايي، به شدت، مجروح و به شهادت رسيد
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید