مقالات ها

مكانيكي مفتي , مقر چكمه‌اي , من و كلاهم , مگس‌پراني , منحني زن ابتكاري

مكانيكي مفتي , مقر چكمه‌اي , من و كلاهم , مگس‌پراني , منحني زن ابتكاري

غذاي گردان را با ماشين مي‌بردم كه گلوله توپي نزديك ماشين اصابت كرد و چرخ جلوي آن پنچر شد. آمدم پنچري بگيرم، متوجه شدم سيلندر ماشين هم با تركش سوراخ شده و آب زيادي از آن خارج شده است.

ادامه مطلب
كمين كمپوت , كمپوت پرنده , كلوخ نجات , كلت آچاري , كلاهك بنزيني

كمين كمپوت , كمپوت پرنده , كلوخ نجات , كلت آچاري , كلاهك بنزيني

در كردستان براي جلوگيري از نفوذ ضدانقلاب به پايگاه حدود شصت متر طناب تهيه كرديم و به آن قوطي خالي كنسرو و كمپوت استتار شده بستيم و دور تا دور پايگاه كشيديم.هروقت قوطي‌ها صدا مي‌كرد مي‌فهميديم كسي در حال رخنه به پايگاه است.

ادامه مطلب
گربه بي‌سيم‌چي , گرماي پماد , گروه شناسايي , گلدان و سبد , لاك پشت دشمن گير

گربه بي‌سيم‌چي , گرماي پماد , گروه شناسايي , گلدان و سبد , لاك پشت دشمن گير

در منطقه عملياتي نصر 5 مستقر بوديم، لاك‌پشتي پيدا كرديم و چراغ شب‌نمايي به بدنش وصل كرديم و آن را به درختي كه در 50،‌ 60 متري كمين ما بود بستيم.

ادامه مطلب
لباس مبدل , لوستر , لاك‌پشت شب نما , لودر صوتي ,  لامپ فانوس

لباس مبدل , لوستر , لاك‌پشت شب نما , لودر صوتي , لامپ فانوس

سال 62 در جبهه‌ي كوشك بنا بود خاكريز خط مقدم را حدود صدمتر جلوتر ببريم، فاصله‌ي ما با دشمن دويست، سيصد متر بود. با تاريك شدن هوا چند لودر براي زدن خاكريز به خط آمدند كه با آتش شديد و مستقيم عراق به عقب برگشتند.

ادامه مطلب
مسكن سنگر , مشكل شناورها , مسافرنشان , معبر از جنس جان , مشكل در مشكل

مسكن سنگر , مشكل شناورها , مسافرنشان , معبر از جنس جان , مشكل در مشكل

برادري دانشجوي رشته‌ي پرستاري بود كه در ميان كانال وظيفه‌ي نگهداري همه مجروحان را بر عهده داشت. او غير از پانسمان كردن و شست و شوي زخم از كمبود امكانات و انجام ندادن بقيه امور شرمنده بود.

ادامه مطلب
كلاه‌هاي بي‌سر , كلاه و سنگر خالي , كانتينرهاي راهنما , كالك تاشو ,كائوچوي فيبري

كلاه‌هاي بي‌سر , كلاه و سنگر خالي , كانتينرهاي راهنما , كالك تاشو ,كائوچوي فيبري

در عمليات كربلاي 4 اجساد سه نفر از شهدا پشت خاكريز ما و مقابل خاكريز عراق به فاصله‌ي 50 متر قرار داشت و ما كه بچه‌هاي تعاون بوديم بايد آن‌ها را عقب مي‌كشيديم. ولي خطر زياد بود.

ادامه مطلب
غواص‌هاي دكتر چمران , فانوس , فانوس صلواتي , عمليات سرگردان , عقب‌نشيني گازوييلي

غواص‌هاي دكتر چمران , فانوس , فانوس صلواتي , عمليات سرگردان , عقب‌نشيني گازوييلي

وقتي كنسروها را پخش كردند، دكتر چمران گفت:«قوطي آنها را سالم نگه دارين». بعد خودش توي هر قوطي يك شمع گذاشت و محكمش كرد كه نيفتد شب قوطي ها را فرستاديم روي اروند.

ادامه مطلب
فشنگ‌هاي زنگ زده , فشنگ گازي , فريب دشمن , فتيله‌ي پتويي , فتيله‌اي از بند كلاه

فشنگ‌هاي زنگ زده , فشنگ گازي , فريب دشمن , فتيله‌ي پتويي , فتيله‌اي از بند كلاه

شبي قرار بود با بچه‌ها دعاي كميل بخوانيم اما فانوسمان فتيله نداشت، من بند كلاه آهني (كاسكت) را فتيله كردم و در فانوس قرار دادم و قضيه به خير و خوشي تمام شد.

ادامه مطلب
قاطرهاي پيش مرگ , قايق پتو پيچ , قايق نفتي , قاب عكس , فيبر و برگ نخل

قاطرهاي پيش مرگ , قايق پتو پيچ , قايق نفتي , قاب عكس , فيبر و برگ نخل

براي كشف كمين دشمن، بچه‌هاي گردان قاطريزه، قاطرهاي پير و مريض و تركش خورده را در جاهايي كه احتمال كمين ضدانقلاب در آن‌جا وجود داشت جلو مي‌فرستادند.

ادامه مطلب
در پناه جنازه ها ,   خندق مرگ , خودكار جنگي , در هوشمند , دروغ نيرودهنده

در پناه جنازه ها , خندق مرگ , خودكار جنگي , در هوشمند , دروغ نيرودهنده

سال 66 در منطقه شلمچه امدادگر بودم. روزي من و يك بي‌سيم چي و رابط خط و 2 راننده‌ي بولدوزر و يك راننده‌ي آمبولانس در منطقه‌ي سه راه مرگ با گشتي‌هاي عراقي مواجه شديم.

ادامه مطلب
دلو آب قمقمه‌اي , دو لول , دوش كلمني , دسته هدايت قايق , دسته هدايت قايق

دلو آب قمقمه‌اي , دو لول , دوش كلمني , دسته هدايت قايق , دسته هدايت قايق

يك‌بار كه با بي‌آبي مواجه شديم، در اطراف خاكريز به چاه عميقي برخورديم، اما هيچ وسيله‌اي براي كشيدن آب از چاه نداشتيم. به همين خاطر بند‌هاي پوتين‌هايمان را باز كرديم و به هم گره زديم و قمقمه را به آن آويختيم و بالاخره به آب دست يافتيم.

ادامه مطلب
دوشكاي خودكار , ديده‌بان پرخرج , ديوارهاي مسلح , راديو , راه بي‌بازگشت

دوشكاي خودكار , ديده‌بان پرخرج , ديوارهاي مسلح , راديو , راه بي‌بازگشت

در منطقه جنوب، دوشكا را در امتداد لبه‌ي خاكريز قفل (هم‌جهت) مي‌كرديم و بعد قفل بعدي را آزاد مي‌گذاشتيم و با طنابي كه به ماشه‌ي دوشكا مي‌بستيم و تا سنگر كشيده شده بود ماشه را مي‌چكانديم و دوشكا با ضربه‌ي قنداق خود به چپ و راست مي‌چرخيد

ادامه مطلب
زاغه‌هاي دروغين , ريگ در دهان , روغن تن , روشنايي سيگار , رمز عبور

زاغه‌هاي دروغين , ريگ در دهان , روغن تن , روشنايي سيگار , رمز عبور

بعد از عمليات بيت‌المقدس4 به خط شاخ شميران رفتيم، در خط هيچ نوع روغني براي پاك كردن اسلحه پيدا نمي‌شد به ناچار براي نظافت و تعميركردن اسلحه از روغن تن ماهي استفاده كرديم.

ادامه مطلب
زورخانه منطقه‌اي , زير پيراهن , زنگ پيام , زبان توافقي , زبان تاتي

زورخانه منطقه‌اي , زير پيراهن , زنگ پيام , زبان توافقي , زبان تاتي

از ميله چادرها به عنوان بيل‌هارتل و از قسمت پايين و جدا شده‌ي شلوارهاي مندرس كه با سنگ آن را پر مي‌كرديم وزنه و سنگ هارتل مي‌ساختيم و به دو سر لوله چادر مي‌بستيم و به اين ترتيب صاحب زورخانه جبهه‌اي شديم.

ادامه مطلب
سلاح بيل , سلاح جديد , سلاح سرد , زير پيراهن پتويي , ساعت برقي

سلاح بيل , سلاح جديد , سلاح سرد , زير پيراهن پتويي , ساعت برقي

پاسبخش بودم و حدود هفتصد تا هشتصد متر با دشمن فاصله داشتيم. فكر كردم نكند دشمن وارد خط شود و ما را اسير كند. به همين خاطر روي سنگرهاي خالي يك كلاهخود و يك دسته بيل گذاشتم طوري كه دسته به طرف دشمن بود و مثل اسلحه به نظر مي‌رسيد.

ادامه مطلب
سنگرهاي خالي , سنگر شناور , سوت ارتباطي , سنگ و نارنجك

سنگرهاي خالي , سنگر شناور , سوت ارتباطي , سنگ و نارنجك

بعضي از نيمه‌شب‌ها يدالله سنگرش را ترك مي‌كرد و به مواضع عراقي‌ها نفوذ مي‌كرد او مي‌گفت:«امشب سنگرهاي عراقي‌ها خالي است» وقتي از او مي‌پرسيديم از كجا مي‌فهمي

ادامه مطلب
سيم تلفن و پيكرشهيد , سوزن خياطي و بلبرينگ , سورتمه ,شعار و شلوار , شمعدان و زيرسيگاري

سيم تلفن و پيكرشهيد , سوزن خياطي و بلبرينگ , سورتمه ,شعار و شلوار , شمعدان و زيرسيگاري

جنازه دوست شهيدم بين نيروهاي ايراني و عراقي مانده بود. داوطلب شدم كه جنازه‌ را عقب بكشم. سيم تلفن زياد داشتيم. سيم را به كمرم بستم و مسافتي را سينه‌خيز رفتم.

ادامه مطلب
شني مين‌كش , شهدا زنده‌اند , شهيد زنده , شيلنگ آنتني , شيلنگ چوبي

شني مين‌كش , شهدا زنده‌اند , شهيد زنده , شيلنگ آنتني , شيلنگ چوبي

بعضي جاها كه بايد از عرض معبر عبور مي‌كرديم و نيروهاي تخريبچي در دسترس نبودند، بچه‌ها شني پاره‌ي تانك‌ها را كه بسيار سنگين است به زحمت حمل مي‌كردند و در محل عبور به شكل حلقه‌اي قرار مي‌دادند و خود پشت خاكريز پناه مي‌گرفتند.

ادامه مطلب
صداي مرگ برگها , صيد دشمن , طنابي از زيرپوش , صخره‌هاي عبور , صحنه سازي

صداي مرگ برگها , صيد دشمن , طنابي از زيرپوش , صخره‌هاي عبور , صحنه سازي

مقر ما در يكي از پايگاه‌هاي مرزي در كردستان بود. براي اين‌كه بدانيم چه زماني ضد انقلاب به ما نزديك مي‌شود، دور تا دور پايگاه برگ خشك مي‌ريختيم شب وقتي كسي پايش را روي برگ‌ها مي‌گذاشت، صداي خش خش آن‌ها باعث مي‌شد بلافاصله مسلح شويم.

ادامه مطلب
عبور از باتلاق , عراقي ايراني , عراقي‌ها و آتش , طويله , عباي پتويي

عبور از باتلاق , عراقي ايراني , عراقي‌ها و آتش , طويله , عباي پتويي

براي عبور وسايل نقليه در مناطق پر گل و لاي يكي از راننده‌ها با همفكري بچه‌هاي واحد تخريب طرحي تهيه و اجرا كردند. به اين ترتيب كه اهرم‌هايي بازويي شكل ساخته و زير شاسي تويوتا نصب شد.

ادامه مطلب
چشم‌هاي مين , چرخ‌هاي دستي , چنگال , حروف ژ،چ، گ، پ , حسن از علي

چشم‌هاي مين , چرخ‌هاي دستي , چنگال , حروف ژ،چ، گ، پ , حسن از علي

در عمليات عاشورا در منطقه‌ي ميمك يكي از بچه‌هاي تخريبچي زير مين‌ها چشم الكترونيكي تعبيه كرده بود كه به محض ديدن نور حساس و منفجر مي‌شد.

ادامه مطلب
حمل و استتار , حمام با آب لوله‌كشي , حمام عمومي , حمله اما محاصره

حمل و استتار , حمام با آب لوله‌كشي , حمام عمومي , حمله اما محاصره

مثلاً با استفاده از كش و عبور دادن آن از سوراخ‌هاي فانوسقه، نارنجك‌ها و خشاب هاي اضافي خود را از زير آن مي‌گذراندند و محكم مي‌كردند تا هنگام دويدن سرو صدا نكند و بين راه هم به زمين نيفتد.

ادامه مطلب
خاكريزهاي نوراني , خاكبرداري در شب , خال پيشاني , خانه‌هاي خالي , خبر داغ!

خاكريزهاي نوراني , خاكبرداري در شب , خال پيشاني , خانه‌هاي خالي , خبر داغ!

در جزيره مينو، بچه‌ها كلاهخودهايي را روي چوب مي‌گذاشتند و بلند مي‌كردند تا سيمينوف زن عراقي‌ها آن‌ها را هدف قرار دهد و همان لحظه رزمنده ايراني با سلاح سيمينوف در گوشه‌اي منتظر رويت آن بخت برگشته بود تا خالي روي پيشاني‌اش بگذارد.

ادامه مطلب
خرج خمپاره 60 , خطاطي از راه دور , خمپاره باندپيچ شده , خمپاره كمپوتي , خنثي ولي مسلح

خرج خمپاره 60 , خطاطي از راه دور , خمپاره باندپيچ شده , خمپاره كمپوتي , خنثي ولي مسلح

در خط قلاويزان – مهران مدتي مسئول پدافند خط بوديم. چند خمپاره 60 پيدا كرديم اما خرج آن‌ها در دسترس نبود. براي حل اين مشكل بايد داخل باند زخم را با باروت پر و به شكل خرج براي خمپاره از آن استفاده مي‌كرديم.

ادامه مطلب
چادرهاي خالي , جوراب جنگي , چراغ روشنايي , چراغ گمراه‌كننده , چراغ موشي

چادرهاي خالي , جوراب جنگي , چراغ روشنايي , چراغ گمراه‌كننده , چراغ موشي

سال 61 به دليل نبودن نيرو در يكي از مناطق جنوب چون هواپيماهاي دشمن براي شناسايي مي‌آمدند، بچه‌ها براي فريب آن‌ها چادرهاي بزرگي به رنگ كرم تهيه و در محلي برپا مي‌كردند.

ادامه مطلب
جابه‌جايي مهمات , جابه‌جايي نيروها , جنگ بي‌سيمي , جنگ رتيل و عقرب , جنگ سنگي

جابه‌جايي مهمات , جابه‌جايي نيروها , جنگ بي‌سيمي , جنگ رتيل و عقرب , جنگ سنگي

روي بدنه ماشين‌ها و جعبه‌هاي بزرگ مهمات كه با تريلي به جبهه منتقل مي شد، عبارات منحرف كننده‌اي مي‌نوشتيم و به اين وسيله مانع كار نيروهاي نفوذي دشمن مي‌شديم

ادامه مطلب
آب پاكتي , آب خنك , آب گرم كن هوايي ,  آبراه‌هاي خيالي , آپارات چكمه‌اي

آب پاكتي , آب خنك , آب گرم كن هوايي , آبراه‌هاي خيالي , آپارات چكمه‌اي

در منطقه‌ي خيبر، براي داشتن آب خنك گالن‌هاي 20 ليتري آب را جلوي در سنگر در خاك فرو مي‌كرديم به اين وسيله آب خنك مي‌شد بچه‌ها به اين محل «چاه زمزم» مي‌گفتند.

ادامه مطلب
آتش همزمان , آتش‌گير ,آخ , آخرين تله

آتش همزمان , آتش‌گير ,آخ , آخرين تله

بچه‌ها با لباس‌هاي پاره آدمك درست مي‌كردند و كنار سنگر و روي خاكريز مي‌گذاشتند.

ادامه مطلب
آرپي جي بي‌خرج , آن روزهاي سخت , آنتن آبكشي گردان , آفتابه با انصاف ,آرامگاه لباس

آرپي جي بي‌خرج , آن روزهاي سخت , آنتن آبكشي گردان , آفتابه با انصاف ,آرامگاه لباس

در خط پدافندي شلمچه بعد از كربلاي 5 دشمن شروع به پاتك كرد.يكي از تانك‌ها بعد از نزديك شدن از خاكريز كوچكي كه آن‌جا بود گذشت.

ادامه مطلب
الاغ در نقش تانك , اسيران فرمانده, اسلحه دوكاره , استخر شناور , ارتش ده نفره

الاغ در نقش تانك , اسيران فرمانده, اسلحه دوكاره , استخر شناور , ارتش ده نفره

عراقيها شب نسبت به تردد نيروهاي شناسائي و هجومي حساس بودند. دكتر چمران گفت:«بر پشت چند الاغ يك تراورس چوبي باد و فانوس آويزان روشن كنيم و بفرستيم جلوي ديد دشمن.

ادامه مطلب
الاغ مسلح ,  الاغهاي نوراني , امداد صوتي , اي لشگر صاحب زمان ,بازيافت پوكه‌ها

الاغ مسلح , الاغهاي نوراني , امداد صوتي , اي لشگر صاحب زمان ,بازيافت پوكه‌ها

دشمن از زمان عمليات مطلع شده بود و بچه‌هاي براي فريب، تعدادي فانوس به پالان خرها بستند و آن‌ها را رأس ساعت مقرر روانه جاده كردند.

ادامه مطلب
بالن شمعي , بخيه عملياتي , برد لباس , برف آب ,  برف پاك كن دستي

بالن شمعي , بخيه عملياتي , برد لباس , برف آب , برف پاك كن دستي

در عملياتي، صورت يكي از برادران زخم عميقي برداشته بود. دوست بسيجي ديگري با نخ و سوزن خياطي صورت اورا بخيه زد و تا حدود زيادي مانع خونريزي شد.

ادامه مطلب
بلندگو , برنامه راديويي , بلندگوي بي‌صدا , بند شلوار  , بندپوتين تله

بلندگو , برنامه راديويي , بلندگوي بي‌صدا , بند شلوار , بندپوتين تله

يكي از شب‌ها قرار شد. خطبه هاي نماز جمعه كه به زبان عربي از مقام معظم رهبري گفته مي‌شود توسط بلندگويي در خاكريز عراقي‌ها پخش شود. براي اجراي اين برنامه همراه با شهيد ناجي بايد از روي آكاسيو شناور از منطقه‌ي آب گرفته عبور مي‌كرديم.

ادامه مطلب
بولدوزر 8d , به جاي سوله , بولدوزر فداكار , بوي باروت , بوي سير

بولدوزر 8d , به جاي سوله , بولدوزر فداكار , بوي باروت , بوي سير

دشمن تمام توجهش به آن قسمت جلب شد و پس از آن از دستگاه‌هاي ديگر غافل شد و به اين ترتيب هم كار انجام شد و هم ماشين آلات سالم ماندند.

ادامه مطلب
پل خيبر , بيست ليتري‌ها , پاسبخش سيمي , حشرات موذي , پنكه دستي

پل خيبر , بيست ليتري‌ها , پاسبخش سيمي , حشرات موذي , پنكه دستي

با آغاز عمليات و فتح جزاير مجنون به خاطر آتشي كه عراقي‌ها درست كرده بودند. در كار تداركات و پشتيباني مشكل به وجود آمد. فرمانده‌ي قرارگاه متوجه شد كه در اين صورت انتقال مجروحين و شهدا به كندي صورت مي‌گيرد، به همين دليل دستور ساخت پل صادر شد.

ادامه مطلب
پودر كيش و مات , پوكه‌هاي پر , پيام آشكار , پيداي نهان , پيراهن سفيد

پودر كيش و مات , پوكه‌هاي پر , پيام آشكار , پيداي نهان , پيراهن سفيد

لشگر 27، گردان كاملي از نيروهاي آرپي‌جي زن داشت. روزي تانك‌هاي عراقي در حجمي وسيع پاتك كردند. بچه‌هاي آرپي‌جي‌زن با گفتن جملات پيام به صورت آشكار و بدون رمز در حالي‌كه مي‌دانستند عراقي‌ها شنود دارند، آن‌ها را به انحراف كشاندند.

ادامه مطلب
تانك و بولدوزر , تايرهاي بلاگردان , تدبير تكبير , تابلوي مشترك , تابلوي ليواني

تانك و بولدوزر , تايرهاي بلاگردان , تدبير تكبير , تابلوي مشترك , تابلوي ليواني

يكبار دو بولدوزر در پشت خاكريز ماندند. براي اينكه بتوانيم آن‌ها را به عقب بياوريم، بچه‌ها تانك سوخته اي رابا دستگاهي ديگر يدك كشيدند و آن را دورتر از منطقه قرار دادند تا عراقي‌ها تانك را مي‌زدند بولدوزرها نجات يافتند.

ادامه مطلب
تسبيح فشنگي , تدبير فرمانده , ترمزپايي , تسبيح مشتعل , تسمه‌اي از كمربند

تسبيح فشنگي , تدبير فرمانده , ترمزپايي , تسبيح مشتعل , تسمه‌اي از كمربند

در طول مسير وقتي تسمه‌ي پروانه ماشين ما خراب شد، به ابتكار يكي از برادران از كمربند سربازي به جاي تسمه پروانه استفاده كرديم و به اين وسيله توانستيم ماشين را به مقصد برسانيم.

ادامه مطلب
تفنگ ايراني , تك اسلامي , تكبير شناسائي , تكبير شناسايي , تظاهر به حضور

تفنگ ايراني , تك اسلامي , تكبير شناسائي , تكبير شناسايي , تظاهر به حضور

با تعدادي از برادران براي اين‌كه اين قسمت از خط را حفظ كنيم، و دشمن نفوذ نكند تا صبح بدون وقفه به صورت رفت و برگشت در قسمت‌هاي خالي خط راه رفتيم و با اسلحه شليك كرديم تا آفتاب سر زد و دشمن ناكام ماند.

ادامه مطلب
تله نارنجك , تل صداگير , تله‌گذاري , توالت‌هاي شناور , توپ پوليكايي

تله نارنجك , تل صداگير , تله‌گذاري , توالت‌هاي شناور , توپ پوليكايي

در عمليات نصر7 براي جلوگيري از نفوذ عراقي‌ها نارنجك را تله مي‌كرديم. به اين صورت كه ضامن آن را مي‌كشيديم و آن را با اهرم در حالت بسته زير سنگ مي‌گذاشتيم.

ادامه مطلب
توپ دستي ,  توپ همه‌كاره , توپ‌هاي حلبي , توپخانه خيالي , تير خلاص

توپ دستي , توپ همه‌كاره , توپ‌هاي حلبي , توپخانه خيالي , تير خلاص

عراقي‌ها در جبهه به اسلحه ژ- سه توپ دستي مي‌گفتند و از آن ترس زيادي داشتند. وقتي براي ديده باني به ما نزديك مي شدند، شعله‌پوش آن را باز مي‌كرديم و چندين گلوله به طرفشان شليك مي كرديم.

ادامه مطلب