دلو آب قمقمهاي
يكبار كه با بيآبي مواجه شديم، در اطراف خاكريز به چاه عميقي برخورديم، اما هيچ وسيلهاي براي كشيدن آب از چاه نداشتيم. به همين خاطر بندهاي پوتينهايمان را باز كرديم و به هم گره زديم و قمقمه را به آن آويختيم و بالاخره به آب دست يافتيم.
منبع: كتاب خلاقيتها
دو لول
من و يكي از همسنگرانم در فاو آخرين شب مأموريتمان را ميگذرانديم. موقع نگهباني، ضد هوايي دولول به طرف ما شليك ميكرد و تيرهايش هم رسام بود. ما هم براي مقابله با زحمت تعدادي تيررسام به دست آورديم و دو تا اسلحه كلاش را كنار هم قرار داديم و همزمان شليك كرديم تا آنها تصور كنند ما هم دولول داريم ....
منبع: كتاب خلاقيتها صفحه 187
دوش كلمني
براي استحمام از چاه، آب ميكشيديم و با چوب و هيزم آب را در كتري گرم ميكرديم. سپس در كلمن آب خوري ميريختيم و با قرار دادن در بلندي، شيرفلكهاي آن را باز كرده و دوش ميگرفتيم.
منبع: كتاب خلاقيتها
دسته هدايت قايق
وقتي آتش دشمن آب را به تلاطم ميانداخت و احتمال پرتاب شدن از قايق زياد بود، سكاندارها دست خود را با طناب يا چفيه محكم به دسته هدايت كننده موتور قايق ميبستند تا مبادا موقع اصابت خمپاره و ايجاد انفجار در اطراف قايق و نيز هراس ناشي از عبور سريع دو قايق از كنار هم درون آب بيفتد.
منبع: كتاب خلاقيتها صفحه 131
دزدگير پتويي
در عمليات والفجر 8، ده نفر از دوستان در يك سوله مستقر بوديم. در طول روز آنقدر خسته شديم كه شب ديگر طاقت نگهباني نداشتيم. 5
عدد قوطي خالي كپموت را پشت پتويي كه در سوله بود چيديم كه اگر گشتيهاي عراقي آمدند و خواستند وارد سوله شوند همين كه پتو را كنار بزنند، قوطيها به زمين بيفتندو با صداي آنها از خواب بيدار شويم.
منبع: كتاب خلاقيت ها صفحه 102
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید