بالن شمعي
منورهاي پرتاب شده در شب جهت شناسايي و نوع تحرك نيروها و جابهجايي جنگ افزار به كار ميرفت و ديدهبانها آنها را گراگيري ميكردند. با يك منور تمام نيروها به سمت آن تيراندازي ميكردند. بهترين نمود اين مسئله هدفگيري منور با ضدهوايي براي نشان دادن مهارت در سرنگوني هواپيماها در شب بود. غافل از آنكه دشمن اطلاعات لازم را در توانايي و استعداد قوا و جنگافزار محاسبه كرده بود.
از اين رو نيروهاي ما كه گاهي گلولهي كافي هم براي جنگيدن نداشتند از سر ناچاري دست به ابتكار ميزدند و با استفاده از فيزيك بالن، شمعهاي نوراني را به فضا ميفرستادند تا بدين وسيله به مقصود خود برسند.
منبع: كتاب خلاقيتها صفحه 155
بخيه عملياتي
در عملياتي، صورت يكي از برادران زخم عميقي برداشته بود. دوست بسيجي ديگري با نخ و سوزن خياطي صورت اورا بخيه زد و تا حدود زيادي مانع خونريزي شد.
منبع: كتاب خلاقيتها
برد لباس
قبل از عمليات والفجر8 در خط اروند مستقر شده بوديم. خمپارهي 60 ما به آن طرف ماشينهاي عراقي نميرسيد، چون خرج آن كم بود. در اين فكر بوديم كه چه كنيم، يكي از برادران گفت برويد لباس سيف را بياوريد. سيف فرمانده گردان درشت هيكلمان بود كه هميشه وسيلهي زاپاس داشت.
با آن كيسههايي براي خرج خمپارهي 82 درست كرديم و در خمپارهي 60 جا داديم. وقتي شليك ميكرديم نميديديم تا كجا ميرود و برد زيادي پيدا كرده بود. سيف كه سر وسائلش رفت، سراغ لباسش را گرفت و گفت:«كو؟ گفتم:«رفت عراق!»
منبع: كتاب خلاقيتها
برف آب
در شرايط كوهستاني «قلاويزان»، آوردن آب درزمستان حتي با استفاده از چهارپا عملي سخت و طاقتفرسا بود.
براي حل كردن مشكل آب، نيم تنهي تانكر آبي را كه در بمباران به شكل قيفي لبه تيز درآمده بود، روي سكويي به شكل چهارپايه ثابت كرديم، بعد برف ميآورديم و درون آن را پر ميكرديم و سپس به وسيلهي چراغ پريموس حرارت داده، برفها را براي آشاميدن و نظافت در اختيار بچهها قرار ميداديم.
منبع: كتاب خلاقيتها
برف پاك كن دستي
هوا باراني بود، برف پاك كن ماشين هم خراب شده بود. سه مجروح در حال شهادت داشتيم كه ميبايست هرچه زودتر آنها را به عقب و اورژانس ميرسانديم.
به جاي برف پاك كن چفيه را سر لولهي تفنگ بستم و بالاي آمبولانس رفتم. در حالي كه ماشين با سرعت زياد حركت ميكرد من مرتب شيشه را تميز ميكردم.
منبع: كتاب خلاقيتها
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید