مكانيكي مفتي
غذاي گردان را با ماشين ميبردم كه گلوله توپي نزديك ماشين اصابت كرد و چرخ جلوي آن پنچر شد. آمدم پنچري بگيرم، متوجه شدم سيلندر ماشين هم با تركش سوراخ شده و آب زيادي از آن خارج شده است. مجبور بودم هر طوري هست حركت كنم و غذا را برسانم.
يك قطعه چوب پيدا كردم و آن را به اندازهي سوراخ محل اصابت تراشيدم و داخل بدنهي سيلندر كوبيدم بعد مقداري نان ماشيني برداشتم و جويدم تا حالت چسبناك پيدا كرد، آن را هم به اطراف آن چسباندم تا آب نشت نكند. لاستيك جلو را هم عوض كردم و با اين وضعيت خود را تا آخرين واحد تداركات رساندم.
منبع: كتاب خلاقيتها
مقر چكمهاي
سال 65 در منطقهي عملياتي كربلاي 5 در شلمچه حوالي پتروشيمي، تعداد مقرها زياد بود و برادران جهادسازندگي به سختي ميتوانستند مقر خود را پيدا كنند.
يكي از نيروها چكمهاي برداشت و آن را بر سر چوب زد و بالاي سنگرهاي مقر قرار داد و آن مقر بيشتر قابل تشخيص بود.
منبع: كتاب خلاقيتها
من و كلاهم
آرپيجيزن گردان بودم. هروقت لازم بود روي خاكريز بروم و عراقيها را ببينم، كلاهم را در نقطهاي ديگر روي لبهي خاكريز ميگذاشتم، و خودم در فاصلهي دورتري مستقر ميشدم، تا آنها كلاهم را هدف ميگرفتند.
من از فرصت استفاده ميكردم و آنها را ميزدم.
منبع: كتاب فرهنگ جبهه
مگسپراني
در عمليات «فرماندهي كل قوا» براي اولين بار همزمان با حملهي دشمن براي پدافند از منطقهي تصرف شده، شبانه خاكريز زده شد.از اين رو با وجود واكنش شديد نيروهاي عراقي، منطقهي آزاد شده تثبيت شد.
براي آزادسازي منطقهي موردنظر كانالي از خط شير تا نزديكي خط مقدم عراق زده شد. ساخت اين كانال كه به عرض 5/1 متر و ارتفاع 2 متر و طول تقريبي1750 متر داشت نزديك به 3 ماه به طول انجاميد.اين كار در شرايطي انجام شد كه به دليل گرماي زياد مگسها و پشهها امان بچهها را بريده بودند اما آنها با ماليدن گازوييل به صورتشان مگسها را از خود دور ميكردند با آغاز حملهي نيروهاي خودي به راحتي و به دور از چشم دشمن تا 200 الي 250 متري دشمن پيش رفتند و به طور ناگهاني و غافلگيرانه بر سر آنها ريختند.
با وجود اينكه پس از تصرف منطقه، عراقيها 7 پاتك شبانه داشتند، اما نتوانستند دوباره منطقه را تصرف كنند.
منبع: ماهنامه سبزسرخ شماره 20 صفحه 4
منحني زن ابتكاري
بچهها به علت كمبود ادوات جنگي، سلاح منحنيزن و دوربرد ابتكاري درست كرده بودند كه عبارت بود از: خاكريزي به صورت هلالي و چند گوني در وسط آن و دو پوكهي خالي گلولهي توپ كه سر هم شده بود و روي هم قرار ميگرفت.
روزها مانند سنگر توپ 105 به نظر ميرسيد و شبها گاهي اوقات در سنگرهايي كه به اين شكل طراحي شده بود، بچهها چند فلاش دوربين ميزدند تا تصور آتش توپ را ايجاد كند.
منبع: كتاب خلاقيتها
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید