چشمهاي مين
در عمليات عاشورا در منطقهي ميمك يكي از بچههاي تخريبچي زير مينها چشم الكترونيكي تعبيه كرده بود كه به محض ديدن نور حساس و منفجر ميشد.
وقتي عراقيها قصد بازكردن معبر يا پاكسازي مسير را داشتند به محض اينكه خاكها كنار ميرفت و يا مين كمي از زمين فاصله ميگرفت، سريع عمل ميكرد و فرد عراقي ديگر فرصت خنثي سازي پيدا نميكرد.
منبع: كتاب خلاقيتها
چرخهاي دستي
در جبهه متوجه شديم كه عراق قصد پيشروي دارد. مقدار زيادي مواد منفجره و ديناميت داشتيم آنها را در كنار ده عدد لاستيك جاسازي كرديم و فتيلهاي براي آن قرار داديم.
شب دشمن به سمت خاكريز ما حركت كرد. زمانيكه به ما نزديك شدند فتيله را روشن و لاستيكها را در مسير عراقيها رها كرديم. لاستيكها با سرعت وارد صفوف آنها شد و با برخورد با افراد و وسايلشان منفجر شد، ميزان تلفات و ضايعات دشمن در آن شب بيسابقه و كمنظير بود.
منبع: كتاب فرهنگ جبهه
چنگال
در منطقه جنوب حدفاصل استان خوزستان و بوشهر هرچه خط به دريا نزديكتر ميشد دشمن از وسايل الكترونيك پيشرفتهتري استفاده ميكرد. مانند رادارهاي رازيت قوي كه فعل و انفعالهاي نيروهاي آبي – خاكي را آشكار ميكرد.
بچهها چون از اين امكانات بيبهره بودند به اين كار چنگال ميگفتند و دو موتور برق را در نزديكترين مكان به رادارهاي دشمن روشن ميكردند يا با باز كردن صداخفه كن، ارتعاش صوت را به صفحه رادارها منتقل ميكردند و ذكر «وجعلنا من بين ايديهم...» را ميگفتند ولي دشمن زود گراي جاي صدا را گرفت و آتش ريخت.
بچهها هم ماشينهاي ايفايي را به اين شكل پوشش ميدادند و به منطقه ميرفتند. برخي ماشينها را خالي و برخي را پر ميكردند و ماشينهاي خالي را نزديك خط دشمن تردد ميدادند. به اين وسيله رادارها اشتباه تشخيص ميدادند.
منبع: كتاب خلاقيت هاص63
حروف ژ،چ، گ، پ
بچهها براي شناسايي نيروهاي خودي از عراقيها، رمزهايي انتخاب ميكردند كه حروف ژ،چ، گ، پ در آن بود و دشمن عرب زبان قادر به تلفظ آن نبود؛ كلمات رمزي از قبيله:«ژاله، ژيان، گچ.»
منبع: كتاب فرهنگ جبهه، خلاقيتها
حسن از علي
اسم باتري ساز تعميرگاه ما حسن بود و اسم مسئول تعميرگاه علي. در بي سيم وقتي درخواست فرستادن باتريساز داشتيم ميگفتيم :«يك حسن از علي براي ما بفرستيد».
منبع: كتاب خلاقيت ها صفحه 169
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید