قاطرهاي پيش مرگ
براي كشف كمين دشمن، بچههاي گردان قاطريزه، قاطرهاي پير و مريض و تركش خورده را در جاهايي كه احتمال كمين ضدانقلاب در آنجا وجود داشت جلو ميفرستادند.
البته شبها فانوسي به گردنش ميبستند تا ضدانقلاب نزديك شدن نور را ببيند. اگر تيراندازي نمي شد يا حيوان روي مين نميرفت، ميفهميدند كه مسير پاك است و نيروها را عبور ميدادند.
منبع: كتاب خلاقيت ها صفحه 291
قايق پتو پيچ
در جزيرهي مجنون خيلي به دشمن نزديك بوديم. براي اينكه موقعيتمان لو نرود اطراف موتور قايقي را كه تداركات ميبرد، پتو پيچيديم تا صداي موتور به گوش دشمن نرسد.
منبع: كتاب خلاقيتها صفحه 132
قايق نفتي
در هورالعظيم چند تا فانوس را در جعبهاي جا داده بوديم و آن را روي آب رها كرده و دشمن به خيال اينكه قايقي در حال حركت است به طرف آن تيراندازي ميكرد.
منبع: كتاب خلاقيت ها صفحه 191
قاب عكس
از چوب جعبهي مهمات و فيبر و بنزين و ني، قاب عكس درست ميكرديم براي تهيهي چسب بنزين و فيبر را مخلوط ميكرديم.
بعد ني را باز ميكرديم و با چسب به دست آمده روي تخته ميچسبانديم و شيوهي ديگر تهيهي چسب اين بود كه مقدار زيادي آكاچيف با نصف استكان بنزين در يك قوطي خالي كمپوت مخلوط ميكرديم.
منبع: كتاب خلاقيتها
فيبر و برگ نخل
سال 1366 كنار رودخانه بهمنشير مستقر بوديم. يك روز غروب با چند تن از دوستان به كنار رود رفتيم و در آنجا يك فيبر به طول دو متر و قطر 40 سانتيمتر پيدا كرديم.
فيبر را به درون آب انداختيم و سوارش شديم وقتي ديديم غرق نشد با دوستان به آن طرف رودخانه رفتيم و برگشتيم. برگ درخت خرما هم پا روي اين بلم بود.
منبع: كتاب فرهنگ جبهه
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید