سردار اسدي
يک بار توفيق زيارت آقا در لشگر 33 المهدي پيدا کرديم، ايشان با روحيه بسيار بشاش و با محبت بسيار زيادي به رزمندگان اسلام براي سرکشي آمده بودند در همان روزها هم امام جمعه محترم شهرستان جهرم به جبهه تشريف آورده بودند،
ادامه مطلبيک بار توفيق زيارت آقا در لشگر 33 المهدي پيدا کرديم، ايشان با روحيه بسيار بشاش و با محبت بسيار زيادي به رزمندگان اسلام براي سرکشي آمده بودند در همان روزها هم امام جمعه محترم شهرستان جهرم به جبهه تشريف آورده بودند،
ادامه مطلبدر يکي از سفرهاي ايشان به کردستان در سال1360 ابتدا به سنندج تشريف آوردند و بعد به مريوان رفتند در خط مقدم جبهه در دزلي فکر ميکنم که در آبان ماه بود به محض ورود با برادران رزمنده در سنندج ديدار کردند
ادامه مطلبدشمن سوسنگرد را محاصره کرده بود. قرار بود که عملياتي براي آزادسازي اين شهر صورت بگيرد، آن وقت مقام معظم رهبري در شوراي عالي دفاع حضور داشتند، در 23 آبان ماه براي حضور در جلسه شوراي عالي دفاع از ستاد اهواز به تهران آمدند
ادامه مطلبدر سفري که آقا به کردستان داشتند قرار بود که ايشان در منطقهاي واحدهاي خط مقدم را بازديد کنند و در ميان رزمندگان خط باشند با هليکوپتر پرواز کرديم در آسمان من خدمت آقا عرض کردم: با توجه به اين که مردم بانه شما را ديدهاند
ادامه مطلبدر آغاز جنگ بر حسب مسئوليتي که داشتم در کردستان بودم مقام معظم رهبري در آن زمان به خاطر حساسيست جبهههاي جنوب بيشتر در خوزستان تشريف داشتند لذا ما از حضور ايشان در منطقه عملياتيمان در روزهاي اول، محروم بوديم
ادامه مطلبدر روزهاي اول جنگ من مدت محدودي در جبهه آبادان و اهواز بودم آقا به اهواز تشريف آوردند و به عنوان يک رزمنده لباس رزم پوشيده بودند و در جنگ شرکت مي کردند در آنجا هم امور جنگ را زير نظر داشتند، هم سخنراني ميکردند
ادامه مطلبروزي به ما اعلام کردند که مقام معظم رهبري از يگان شما بازديد خواهند کرد، قرار بر اين شد که ما حدود ساعت هفت صبح در محل گلف آماده باشيم و به همراهي مقام معظم رهبري به يگانها اعزام شويم.
ادامه مطلبمن و تعدادي از برادران رزمنده در لشگر بوديم که به ما اطلاع دادند که آقا و تعدادي از اطرافيانشان قرار است امروز به لشگر ما بيايند خلاصه ساعت حدود چهار بعدازظهر بود که من در سنگر نشسته بودم ناگهان يک آقايي از پلههاي سنگي پايين آمد
ادامه مطلببا پذيرش قطعنامه 598 و اعلام آتشبس، دوباره عراقيها از محورهاي مختلف به طرف مرزهاي ما پيشروي ميکردند، مثلاً از پاسگاه زيد و طلائيه به سمت جلگه اهواز، خرمشهر، پادگان حميد و محورهاي ديگر جلو آمدند
ادامه مطلبدر سر سفره غذا بود، مسئول تدارکات ما در آن جا يکي از بچههاي چاق و چله و هيکلي بود آقا سرشان زير بود و غذا ميخوردند تا نگاهشان به آن برادر افتاد
ادامه مطلبروزي در تهران بودم و در آنجا جلسهاي با حضور آقايان: ميرحسين موسوي (نخستوزير وقت)، هاشمي رفسنجاني، جمعي از نمايندگان مجلس و مقام معظم رهبري تشکيل شده بود تا درباره پشتيباني جبهه و جنگ، تصميماتي گرفته شود
ادامه مطلبآقا حضورشان در آنجا (جبهه) پشتيباني محکمي در واگذاري امکانات جنگي به سپاه و بسيج بود و باعث دلگرمي و تقويت روحيه فرماندهان جبهههاي جنگ و رزمندگان بود.
ادامه مطلبآغاز جنگ يکي از حساسترين زمانهاي نبرد بود چون خيلي از افراد اميد به پيروزي نداشتند و اکثراً با يأس و نااميدي به اوضاع نگاه ميکردند. زيرا دشمن موفقيتهايي در ميدانهاي نبرد به دست آورده بود
ادامه مطلببار خدایا! دلم می خواهد حسین(ع) را در حالی زیارت کنم که بدنم در راه تو تکه تکه شده باشد. خدایا! دلم می خواهد حسین(ع) را در حالی زیارت کنم که هر تکه بدنم ندای « هل من ناصر ینصرنی» را فریاد زنان لبیک گوید
ادامه مطلب
«إنا لله و إنا إليه راجعون»
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ» (بقره/207)
"إذا مات العالم ثُلم في الإسلام ثلمة لايسدها شيء"
اين مرد بزرگ رفت و اندوهي به وسعت همه دردها و اندوهاي تاريخ در دلهاي دوستداران خود کاشت...