در يکي از سفرهاي ايشان به کردستان در سال1360 ابتدا به سنندج تشريف آوردند و بعد به مريوان رفتند در خط مقدم جبهه در دزلي فکر ميکنم که در آبان ماه بود به محض ورود با برادران رزمنده در سنندج ديدار کردند و در بلوار شبلي براي رزمندگان سخنراني فرمودند. در آن روزها افراد کمي به کردستان ميآمدند و يک حالت غربت و مظلوميتي بر آنجا حاکم بود چون جنگ شروع شده بود و همه حواسها به آنجا بود و کسي سراغي از بچههاي رزمنده در کردستان نميگرفت، ولي آن حضور آقا اثرات عجيبي در روحيه رزمندگان داشت در آن ديدارها آقا که رئيسجمهوري و رئيس شوراي عالي دفاع بودند با يک صميميت و مهرباني با بچهها مينشستند و در خطوط مقدم و خطرناکترين نقاط حضور پيدا ميکردند اين شهامت و جوشش، رزمندهها را به وجد مي آورد و آنان را به دفاع از مرزهاي کشور ترغيب ميکرد در منطقه دزلي که دشمن متوجه حضور ايشان شده بود با انواع توپ و هواپيما آن جا را زير آتش گرفت اما آقا با خونسردي و بياعتنا به هياهوي دشمن به بازديدهاي خود ادامه ميداد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید