اوصاف بهشت از منظر قرآن
سعید روحافزا، انتخابی از کتاب بهشت او
ادامه مطلباز جوانان در امور نظام، به علت دارا بودن جسارت لازم برای ایجاد تغییر استفاده کنید. این خصلت جوانی است که به دنیا تعلقی ندارد و از مصلحتاندیشی بدور است و با شجاعت و جسارت بدنبال تغییر است. مانند کاری که حضرت ابراهیم(ع) در جوانیاش با جسارت انجام داد و بدنبال تغییر بود.
ادامه مطلبتدبّر؛ اصطلاح ویژهای است که وحی قرآنی، آن را برای ژرفاندیشی در کل قرآن به کار برده است و کاربردی جز در قرآنشناسی ندارد. در تفاسیر،کلام و اخلاق از واژه تدبّر و مشتقات آن بسیار سخن گفتهاند، اما در مفهومشناسی آن و تفاوتش با تفاسیر مترادف، متوقف ماندهاند، درحالیکه کنارهگیری از فهم قرآن و عدم تدبر در آن موجب بیایمانی و دور شدن از منبع وحی الهی است. این پژوهش بر آن است ضمن بررسی واژه تدبّر و تعابیر مترادف آن، به تفسیر آیات قرآنی بپردازد که به مفهوم تدبّر در قرآن اشاره میکنند.
ادامه مطلبدو حکایت و حکیمانه ی زیبا با توجه به آیات قرآن و داستان های ذکر شده در قرآن در اینجا آورده شده که داستان حق و باطل و داستانی با عنوان ظاهربین هاست، این حکایات قرآنی زیبا را با هم میخوانیم...
ادامه مطلبسه نکته ی زیبای قرآنی درباره ی سه موضو "افراد جَوزده و جَوگیر"، "ارزش لقمه ی حلال و مقایسه ی آن با اعمال نیک" و همچنین "عزت و عزیز بودن" از شما دعوت میکنیم برای دانستن این نکات قرآنی به ادامه مطلب توجه کنید...
ادامه مطلببه نظر میرسد حکم ایجاب حجاب در سال ششم هجرت تشریع گردید. شاهد بر آن، آیات سوره نور است که داستان معروف افک در آن آمده است. در همین زمان بود که منافقین و اراذل و اوباش در صدد برآمدند با ایجاد شایعه درباره زنان پیامبر (ص) و با درست کردن مزاحمتهای راهی برای زنان آزاده...
ادامه مطلبپرسش: لطفاً تفسیر و معنی آیه 60 سوره نور:"وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتی لا یرْجُونَ نِکاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ أَنْ یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَةٍ وَ أَنْ یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَهُنَّ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ" را به من بگویید؟ پاسخ: معنی این آیه با توجه به آیات قبل که درباره حجاب و پوشش زنان است روشن میشود. در آیات قبل طرز لباس پوشیدن ـ نگاه، آداب ورود به منازل و اتاقهایی که زن و شوهر در آنجا هستند، بیان شده است..
ادامه مطلباین آیه و آیه قبل هر دو درباره وظیفه زن و مرد در برخورد بایکدیگر و به علاوه مساله ستر عورت است.در آیه اول که مربوط بهمرد است و در جلسه قبل تلاوت شد،دو فرمان به مردها داده شدهبود:نهی از چشم چرانی کردن و دیگر امر به ستر عورت و یا به تعبیربالاتر امر به خودداری از زنا،یعنی حفظ کردن دامن هم از نگاه کهمعنایش ستر عورت است و هم از فحشا.پس مردان موظفند همچشمهای خودشان را از چشم چرانی نگهداری کنند و..
ادامه مطلبوقتی حرف از انفاق میشود همه شروع میکنند به بهانه آوردن. به شما میگویم انفاق کن، شما یک کلمه میگویی: «مال کم میشود» اما چه اضافه شد؟ روح پاک شد. از کجا؟ چون آدم وقتی پول نمیدهد بخل دارد. بخل، آلودگی است. وقتی آدم پول داد، قرآن میگوید..
ادامه مطلباز وجود مقدس نبيّ اكرم سؤال شد يا رسول الله اينكه خداي متعال فرموده اگر بخواهيم كسي را هدايت كنيم به او شرح صدر مي دهيم، يعني چه؟ حضرت فرمودند...
ادامه مطلبدرباره مفهوم و مصادیق واژه " اهل بیت " در " آیه تطهیر" و نیز در " حدیث ثقلین " میان شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد. در اندیشه شیعه مراد از" اهل بیت " در آیه شریفه، ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا (س) است وحال آنکه در تفکر اهل سنت آیه تطهیر خطاب به زنان پیامبر (ص) بوده و طبعاً زنان پیامبر را مصادیق " اهل بیت " تلقی میکنند. موجبات این تفکر اهل سنت را میتوان در دو مورد جستجو کرد:
ادامه مطلبجمعی از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند که ایرادهای متعددی به نزول این آیه در مورد علی ع و همچنین به تفسیر" ولایت" به عنوان" سرپرستی و تصرف و امامت" بنمایند ...
ادامه مطلباعجاز حقیقتاً فعل انبیاست و آنها اقتضای آوردن اعجاز را دارند، البتّه بدیهی است که همان اقتضایی هم که دارند، به لطف و عنایت الهی است و به صورت مظهریت است نه استقلال؛
ادامه مطلبقل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی ( شوری / 23) (ای پیامبر)، بگو من از شما هییچ مزدی در برابر رسالتم نمی خواهم جز محبت و مودت در حق خویشاوندانم. عبارت فوق که بخشی از آیه 23 سوره مبارکه شوری است به آیه مودت معروف است. در این آیه دوستی و محبت نسبت به " القربی " از مردم خواسته شده و آنرا به منزله اجر و مزد پیامبر معرفی کرده است.
ادامه مطلبدرباره مفهوم و مصادیق واژه " اهل بیت " در " آیه تطهیر" و نیز در " حدیث ثقلین " میان شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد. در اندیشه شیعه مراد از" اهل بیت " در آیه شریفه، ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا (س) است وحال آنکه در تفکر اهل سنت آیه تطهیر خطاب به زنان پیامبر(ص) بوده و طبعا زنان پیامبر را مصادیق " اهل بیت " تلقی می کنند. موجبات این تفکر اهل سنت را می توان در دو مورد جستجو کرد: نخست: مفهوم وسیع و گسترده واژه اهل بیت. و دوم: سیاق آیات قبل و بعد از این آیه.
ادامه مطلبیا أیها الذین آمنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم " ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر و اولی الامرتان را از جمله آیاتی که امامیه در اثبات امامت بدان استناد می کنند آیه شریفه فوق است. خداوند متعال در این آیه کریمه مومنان را مخاطب ساخته، و آنان را به اطاعت خود و اطاعت پیامبر(ص) و اولی الامر امر کرده است
ادامه مطلب« انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزکوة و هم راکعون » « ولی شما تنها خدا و رسول او و کسانیکه ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع نماز زکات می پردازند، میباشند.» (مائده / آیه 55) این آیه در اصطلاح آیه ولایت نامیده می شود و بسیاری از اهل تفسیر و روایت و تاریخ از آن به همین عنوان یاد کرده اند. البته در برخی موارد، آیه " زکات به خاتم " نیز نامیده شده است. این تعبیر از سخن امام علی (ع) در یکی از احتجاجهای آن حضرت استفاده شده است.
ادامه مطلباین مطلب شامل عناوین رو به روست: اهتزاز عرش, بر بال ملائک, اولين نماز, سروران دنيا و عقبي, در سوگ جعفر, محبوب پيامبر (ص), ديدار حق تعالي , همراه پيامبر (ص), ميدان نبرد,خبر شهادت, فرزند پيامبر(ص), دلاورانه جنگيدن, شهادت, میدان نبرد
ادامه مطلباعجاز حقيقتاً فعل انبياست و آنها اقتضاي آوردن اعجاز را دارند، البتّه بديهي است كه همان اقتضايي هم كه دارند، به لطف و عنايت الهي است و به صورت مظهريّت است نه استقلال؛ بدين معنا كه خالق بودن و شافي بودن، از اسماي ذاتيّهي خداوند متعالي نيست
ادامه مطلبدر آن شعر منسوب به امیرالمؤمنین که می فرماید: دواءک فیک و ما تشعر *** و داءک منک و ما تبصر
ادامه مطلبدر ذیل دعای عرفه حضرت سید الشهداء علیه السلام بنا به روایت ابن طاووس وارد است که : بار پروردگار من ! من به جهت آثار مختلفه و أطوار دگرگونی که در عالم برپا کرده ای دانستم که مراد تو از من آنست که تو خود را در هر چیزی به من بنمایانی ، بطوریکه من در هیچ چیز به تو جاهل نبوده باشم .
ادامه مطلبمراحل جان کندن و قبض روح : مطلبی از اخبار و روایات استنباط می شود و آن این است که آدمی که در حال جان کندن است، قبل از آنکه همان نفس، همان جان، همان روح (به هر اسمی بخواهیم بنامیم) به حلقوم برسد، قبل از آن هنوز مردن واقعی نیست، هنوز آن (نفس) در این دنیاست و می شود آن را برگرداند.
ادامه مطلبدر آیات 99 و 100 سوره المؤمنون است که نقل می کند میت بعد از آنکه می میرد و وضع خودش را وخیم می بیند تقاضای بازگشت می کند (البته لابد بعضی از اموات این طورند) این معلوم است که مرده، که می گوید: رب ارجعون* لعلی اعمل صالحا فیما ترکت پروردگارا مرا باز گردان، باشد که در آنچه کوتاهی کرده ام
ادامه مطلب7- خداوند می گوید مشرکان گفتند: «اگر خدا مى خواست ما آنها را هرگز پرستش نمى کردیم این خواست او بوده است که ما به پرستش آنان پرداخته ایم!» «و قالوا لو شاء الرحمن ما عبدناهم» (زخرف/20). این تعبیر ممکن است به این معنى باشد که آنها معتقد به جبر بودند و مى گفتند هر چه از ماصادر مى شود به اراده خداوند است
ادامه مطلب
مساله جبر و اختیار از قدیمى ترین مسائلى است که در میان دانشمندان مطرح بوده گروهى طرفدار آزادى اراده انسان و گروهى طرفدار جبر بوده اند و هر کدام دلائلى براى اثبات مقصد خود ذکر کرده اند. این وجدان عمومى و فطرت همگانى که یکى از روشنترین دلائل اختیار است به صورتهاى گوناگونى در زندگى انسان تجلى مى کند.
سپس ابراهیم علیه السلام به توصیف پروردگار جهانیان و ذكر نعمتهاى معنوى و مادى او مى پردازد تا با مقایسه با بتها كه نه دعاى عابدان را مى شنوند و نه سود و زیانى دارند مطلب كاملا روشن شود. نخست از نعمت آفرینش و هدایت شروع كرده، مى گوید: او كسى است كه مرا آفرید و هم او مرا هدایت مى كند
ادامه مطلبخداوند می فرماید: «رَب السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ مَا بَیْنهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفّارُ؛ پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، پروردگار عزیز و غفار» (ص/66). در این آیه به مساله ربوبیت او نسبت به تمام عالم هستى می پردازد و اینکه او مالك همه این جهان است مالكى كه آنها را تدبیر و تربیت مى كند، تنها كسى شایسته عبودیت است كه چنین باشد
ادامه مطلبكلمه رب در اصل به معنى مالك و صاحب چیزى است كه به تربیت و اصلاح آن مى پردازد. این كلمه بطور مطلق تنها به خدا گفته مى شود و اگر به غیر خدا اطلاق گردد حتما به صورت اضافه است مثلا مى گوئیم رب الدار ؛ صاحب خانه، رب السفینة؛ صاحب كشتى. خداوند می فرماید: رَب السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ مَا بَیْنهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ؛
ادامه مطلباشکال: از برخی از آیات و روایات استفاده می شود که بشر حق توصیف خداوند را ندارد و خداوند را از توصیف تنزیه می کند، مانند آیه 180 سوره صافات: «سبحان ربک رب العزة عما یصفون؛ منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت و قدرت، از آنچه آنان توصیف می کنند» و آیه 100 سوره انعام: «سبحانه و تعالی عما یصفون؛ منزه است خدا و برتر است
ادامه مطلب
در سوره جاثیه آیه 5 آمده: «و اختلاف اللیل و النهار و ما انزل الله من السماء من رزق فاحیا به الارض بعد موتها و تصریف الریاح ایات لقوم یعقلون؛ و در آمد و شد شب و روز و رزقی که خدا از آسمان نازل کرده و زمین را پس از مرگش بدان زنده ساخته و در گرداندن بادها برای مردمی که می اندیشند نشانه هاست».
خداوند در قرآن کریم درباره شب قدر می فرماید: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در این شب جدا می شود (تعبیر جدایی دارد) هر امر حکیمی» (سوره دخان، آیه 4). نتیجه تدبرهای مفسرین درباره این آیه مختلف بوده است: بعضی گفته اند مقصود این است که در این شب و در واقع در یکی از این شبهای لیلةالقدر قرآن نازل شد و به وسیله قرآن کریم دستورها و احکام بیان شد.
ادامه مطلبدر مورد فطری بودن دین دانشمندان زیادی نظر داده اند. یکی از آنها روانشناس بسیار معروف جهانی و شاگرد فروید، یونگ است. او می گفت اینکه آقای فروید می گوید دین از نهاد ناخودآگاه بشر تراوش می کند درست است. ولی اینکه او خیال می کند عناصر روان ناخودآگاه بشر منحصر به تمایلات جنسی ای که به شعور باطن گریخته اند می باشد
ادامه مطلبجهنّم، از آنِ متكبّرین است : استكبار ـ یعنی خود را بزرگ دیدن ـ موجب هبوط و نزول شیطان از بهشت شد، و او را ملعون و جهنّمی نمود، و مطرود و منفور شد. چرا كه در قبال حقّ، خود را ذی أثر دانست، و این خیالی است عظیم و گناهی است نابخشودنی.
ادامه مطلبتمام این عالم وجود با همه این گسترش و پهناوری ای كه دارد، از مُلك و مَلكوت، و عالم نفوس و أرواح و عقول و طبیعت، تماماً تجلّیات و ظهورات حضرت حقّ سبحانه و تعالی می باشند، كه از كَتم عدم و نیستیِ محض آنها را موجود نموده و به خلعت و لباس وجود مخلّع و ملبّس نموده است، و هر كدام از این مخلوقات كه عین ظهور و نفس تجلّی حق هستند
ادامه مطلباین در حیات و زندگى این جهان است، و اما به هنگام مرگ كه دریچه اى است به عالم بقا، و دروازه اى است براى آخرت، چنان كه قرآن در آیه 32 نحل مى گوید: پرهیزگاران كسانى هستند كه فرشتگان قبض روح آنها مى كنند در حالى كه پاك و پاكیزه اند، به آنها مى گویند سلام بر شما باد
ادامه مطلباسلام " تن پروری " به معنی نفس پروری و شهوت پرستی را شدیدا محکوم کرده است، اما پرورش بدن به معنی مراقبت و حفظ سلامت و بهداشت را از واجبات شمرده است و هر نوع عملی را که برای بدن زیانبخش باشد حرام شمرده است. نفس پروری و شهوت پرستی که در اسلام محکوم است، همان طوری که بر ضد روح پروری است
ادامه مطلب
گفتگو مابین بهشتیان و جهنمیان : پس از اینکه بهشتیان در بهشت و جهنمیان در جهم استقرار می یابند، مذاکره و گفتگو لفظی بین آنان بالا می گیرد. هر کدام اعمال و کارهای دنیای خود را بر شمرده و جزا و پاداشی را که دریافت نموده است، برای دیگری بیان می نماید.
ادامه مطلب
ورود همه انسانها به جهنم : خداوند در سوره مریم آیات 71 تا 72 بیان می کند که همه انسانها بدون استثنا وارد جهنم می شوند: و إن منکم إلا واردها کان على ربک حتما مقضیا * ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا؛ و همه شما بدون استثنا وارد جهنم مى شوید، این امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان!!
ادامه مطلبخداوند در قرآن جهنم را نیز مانند بهشت دارای در می داند و می فرماید: همان دوزخى که هفت در دارد و براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده اند لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم، حجر/44. این در، در حقیقت درهاى گناهانى است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ مى شوند
ادامه مطلبخداوند در سوره نبأ آیات 21 تا 25، جهنم را کمینگاه بزرگ معرفی می کند و می فرماید: إن جهنم کانت مرصادا* للطاغین مآبا * لابثین فیها أحقابا * لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا * إلا حمیما و غساقا* جزاء وفاقا؛ جهنم کمینگاهى است بزرگ! و محل بازگشتى براى طغیانگران! مدتهاى طولانى در آن مى مانند. در آنجا نه چیز خنکى مى چشند، و نه نوشیدنى گوارایى.
ادامه مطلبدر قرآن کریم واژه بهشت 77 بار و جهنم هم 77 بار تکرار شده است. جهنم خانه و محل عذاب است و نام هایی به شرح زیر دارد: الف- هاویه که به معنی پرتگاه و محل سقوط اشیای است که امکان مراجعت آنها وجو ندارد. خداوند در قرآن به این نام اشاره نموده و می فرماید: و اما من خفت موازینه * فامه هاویة* وما ادراک ماهیه. نار حامیة؛
ادامه مطلب
لَا یذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ؛ هرگز مرگی جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیدهاند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ میکند؛«الدخان/56»
ادامه مطلب
وَالسَّلَامُ عَلَی یوْمَ وُلِدْتُ وَیوْمَ أَمُوتُ وَیوْمَ أُبْعَثُ حَیا؛ و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم، و در آن روز که میمیرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!»«مریم/33»
ادامه مطلب
الَّذِینَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ (منافقان) آنها هستند که به برادران خود -در حالی که از حمایت آنها دست کشیده بودند- گفتند: «اگر آنها از ما پیروی میکردند، کشته نمیشدند!» بگو: «(مگر شما میتوانید مرگ افراد را پیشبینی کنید؟!)
ادامه مطلبأَوْ كَصَیبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْكَافِرِینَ؛ یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود میگذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند.
ادامه مطلبقُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُكِی وَمَحْیای وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.«الأنعام/162»
ادامه مطلبلَقَدْ آتَینَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّینَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَینَا عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ الْبَینَاتِ وَأَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ؛ ما به موسی کتاب (تورات) دادیم؛ و بعد از او، پیامبرانی پشت سر هم فرستادیم؛ و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم؛ و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم.
ادامه مطلبلَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ؛ شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او میگویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان میگوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)!
ادامه مطلبإِنَّ رَبَّكَ یعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَكَ وَاللَّهُ یقَدِّرُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ یضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا
ادامه مطلب
اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَیكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ در آن وارد شوید و بسوزید؛ میخواهید صبر کنید یا نکنید، برای شما یکسان است؛ چرا که تنها به اعمالتان جزا داده میشوید!«الطور/16»
ادامه مطلب
وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یكُونُوا یحْتَسِبُونَ؛ اگر ستمکاران تمام آنچه را روی زمین است مالک باشند و همانند آن بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهایی یابند؛و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر میشود که هرگز گمان نمیکردند!«الزمر/47»
ادامه مطلب
فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ؛ هنگامی که آن صدای مهیب [= صیحه رستاخیز] بیاید، (کافران در اندوه عمیقی فرومیروند)!«عبس/33»
یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ؛ در آن روز که انسان از برادر خود میگریزد،«عبس/34»
ادامه مطلب
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ یفْصِلُ بَینَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ شَهِید؛ مسلما کسانی که ایمان آوردهاند، و یهود و صابئان [= ستارهپرستان] و نصاری و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری میکند؛ (و حق را از باطل جدا میسازد؛) خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز آگاه) است.«الحج/17»
ادامه مطلب
لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ و ناچار آنها در آخرت زیانکارند.«النحل/109»
یوْمَ تَأْتِی كُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَنْ نَفْسِهَا وَتُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ؛ (به یاد آورید) روزی را که هر کس (در فکر خویشتن است؛ و تنها) به دفاع از خود برمیخیزد؛ و نتیجه اعمال هر کسی، بیکم و کاست، به او داده میشود؛ و به آنها ظلم نخواهد شد!«النحل/111»
ادامه مطلبوَیوْمَ یحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِینَ فِیهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِیمٌ عَلِیمٌ
ادامه مطلب
وَاتَّقُوا یوْمًا لَا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیئًا وَلَا یقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا یؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ ینْصَرُونَ؛ و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمیپذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته میشود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یاری میشوند.«البقرة/48»
ادامه مطلبمَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ
ادامه مطلب
ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ؛ سپس او را در دوزخ بیفکنید!«الحاقة/31»
ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ؛ بعد او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ببندید؛«الحاقة/32»
ادامه مطلب
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ؛ (سپس) میگویند: «پروردگارا! هر کس این عذاب را برای ما فراهم ساخته، عذابی مضاعف در آتش بر او بیفزا!»«ص/61»
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ؛ آنها میگویند: «چرا مردانی را که ما از اشرار میشمردیم (در اینجا، در آتش دوزخ) نمیبینیم؟!«ص/62»
ادامه مطلب
وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ؛ و نه دوست گرم و پرمحبتی!«الشعراء/101»
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛ ای کاش بار دیگر (به دنیا) بازگردیم و از مؤمنان باشیم!»«الشعراء/102»
ادامه مطلب
وَمَنْ یهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْیا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیرًا؛ هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست؛ و هر کس را (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هادیان و سرپرستانی غیر خدا برای او نخواهی یافت؛ و روز قیامت، آنها را بر صورتهایشان محشور میکنیم
ادامه مطلب
أُولَئِكَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلَا یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ ینْصَرُونَ؛ اینها همان کسانند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند؛ از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمیشود؛ و کسی آنها را یاری نخواهد کرد.«البقرة/86»
ادامه مطلب
وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَینَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ؛ و پیشوایان آنها به پیروان خود میگویند: «شما امتیازی بر ما نداشتید؛ پس بچشید عذاب (الهی) را در برابر آنچه انجام میدادید!«الأعراف/39»
ادامه مطلب
وَإِذَا رَأَیتَ ثَمَّ رَأَیتَ نَعِیمًا وَمُلْكًا كَبِیرًا؛ و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را میبینی!«الإنسان/20»
عَالِیهُمْ ثِیابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا؛ بر اندام آنها [= بهشتیان] لباسهایی است از حریر نازک سبزرنگ، و از دیبای ضخیم، و با دستبندهایی از نقره آراستهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مینوشاند!«الإنسان/21»
ادامه مطلب
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ؛ که گروهی از امتهای نخستینند،«الواقعة/39»
وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ؛ و گروهی از امتهای آخرین!«الواقعة/40»
ادامه مطلبلَا یصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا ینْزِفُونَ؛ اما شرابی که از آن درد سر نمیگیرند و نه مست میشوند!«الواقعة/19»
وَفَاكِهَةٍ مِمَّا یتَخَیرُونَ؛ و میوههایی از هر نوع که انتخاب کنند«الواقعة/20»
ادامه مطلب
أُولَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ؛ برای آنان [= بندگان مخلص] روزی معین و ویژهای است. «الصافات/41»
فَوَاكِهُ وَهُمْ مُكْرَمُونَ؛ میوهها(ی گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامی داشته میشوند... «الصافات/42»
ادامه مطلب
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ؛ و جز همان مرگ اول، مرگی به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهیم شد.«الصافات/59»
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ راستی این همان پیروزی بزرگ است!«الصافات/60»
ادامه مطلبمَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ
ادامه مطلب
إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ؛ ما از پیش او را میخواندیم (و میپرستیدیم)، که اوست نیکوکار و مهربان!»«الطور/28»
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ؛ یقینا پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند.«القمر/54»
ادامه مطلب
وَقِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَیرًا لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ؛ (ولی هنگامی که) به پرهیزگاران گفته میشد: «پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟» میگفتند: «خیر (و سعادت)» (آری،) برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است؛ و سرای آخرت از آن هم بهتر است
ادامه مطلبوَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست.
ادامه مطلبفلسفه مرگ انسان نیز این است که از محبس جهان طبیعت به فراخنای بهشت برین که به وسعت آسمانها و زمین است منتقل گردد و در جوار ملیک مقتدر و خدای عظیمی که در تقرب به او هر کمالی حاصل است
ادامه مطلبقرآن کریم مردن را توفی تعبیر می کند. ما هم در اصطلاح خودمان می گوییم فلانی وفات کرد. چرا ما به مردن می گوییم وفات ؟ کلمه فوت که ما به کار می بریم، از ماده توفی نیست و غیر از لغت وفات است. بعضی ها خیال می کنند کلمه فوت کرد با وفات کرد یکی است. نه، فوت یک معنی دارد و وفات معنی دیگر، و این معنی در لغت فوت نیست
ادامه مطلبدر خیلی جاهای قرآن مسئله روح مطرح است. از جمله جایی که مردن را توفی تلقی می کند، می گوید ما تحویل گرفتیم و به تمام و کمال هم تحویل گرفتیم، نه اینکه بگوید شخصیت انسان عبارت است از روح و بدن، نیمی از آن را تحویل می گیریم، نیم دیگرش را رها می کنیم تا تکه تکه شود. اصلاً آن تکه تکه شده را جزء شخصیت انسان حساب نمی کند.
ادامه مطلب
پس از اینکه هیچیک از تذکرات به حال سرسختهای قریش، رؤسا و ملأ قریش سود نبخشید، این آیه تقریبا بیان یأس آمیزی است درباره آنها، می فرماید: «هل ینظرون الا الساعة ان تأتیهم بغتة و هم لا یشعرون؛ آیا جز رستاخیز را چشم به راهند که ناگهان به سراغشان آید در حالی که بی خبرند؟».
هنگامى كه نام خدا برده مى شود یك دنیا عظمت، قدرت، علم و حكمت در قلب انسان متجلى مى گردد، چرا كه او داراى اسماء حسنى و صفات علیا و صاحب تمام كمالات، و منزه از هر گونه عیب و نقص است. توجه مداوم به چنین حقیقتى كه داراى چنان اوصافى است روح انسان را به نیكیها و پاكیها سوق مى دهد
ادامه مطلببا توجه به نظریاتی که عده ای با حساب جامعه شناسی مذهبی درباره منشأ گرایش انسان به دین و مذهب یا منشأ پیدایش دین و مذهب ابراز داشته اند. چند چیز روشن می شود، یکی اینکه هر که هر چه گفته است جز یک سلسله فرضیه ها چیز دیگری نیست، یعنی هر یک از اینها از نظر علمی حداکثر ارزش یک فرضیه را دارد
ادامه مطلبقرآن کریم اعجاز به خرج می دهد و داستان را از ابراهیم (ع) نقل می کند که جزء قدیمترین پیغمبران است قبل از مسیحیت و یهودیت و همه اینها، از ابراهیم جوان هم نقل می کند، از ابراهیم به صورت یک کسی که به علل خاصی از جامعه دور بوده است. این خیلی نکته فوق العاده ای است که قرآن مخصوصاً این داستان را نقل می کند
ادامه مطلبدر هنگام مرگ اراده ازلی حضرت حق در ملک الموت ظهور پیدا می کند و از او به یکایک از ملائکه قبض روح بر حسب اختلاف آنها در قبض روح مؤمن و کافر و منافق و عادل و فاسق که به أشکال و صور مختلفه ای هستند ظاهر میگردد. پس این ظهورات در طول هم قرار دارند نه آنکه در عرض هم مجتمع گردند و سپس بالاستقلال یا بالاجتماع قبض روح کنند.
ادامه مطلب« الم تر ان الله یسبح له من فی السموات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه ». عرض کردم راجع به این " الم تر " بعضی گفتهاند یعنی " الم تعلم " آیا نمیدانی ؟ که منظورشان این بوده که تسبیح را به زبان حال بدانند ، ولی مرحوم فیض در تفسیر صافی (1) از یک مرد بزرگی نقل میکند که در اینجا مخاطب شخص پیغمبر است
ادامه مطلباعتراف مشرکان در قیامت به باطل بودن افکارشان: افرادی که گرفتار هوای نفس هستند، روی دیده باطن و چشم دل آنان را حجابی گرفته از اوهام و خیالات، که حق را در نظرشان باطل جلوه میدهد و باطل را حق نشان میدهد. این افراد چون از این دنیا میروند، آنجا که عالم حقیقت است، حق محض و حقیقت تجلی و ظهور دارد
ادامه مطلباز نظر قرآن و معارف اسلامی خداشناسی خیلی مراتب دارد. کسانی که در علم توحید واردند میدانند که بسیاری از مراتب توحید (و بسیاری از) توحیدها در مرتبه بالاتر، شرک و کفر است. باز آن که یک درجه بالاتر میرود میبیند آن مرتبه پایینتر خیلی مشوب به شرک بوده است، تا بالاتر میرود، و لهذا این حدیث هم از پیغمبر اکرم هست
ادامه مطلب
آيه الكرسي،مجموعه اي از معارف اسلامي وصفات خداوند مخصوصاً مسئله توحيد در ابعاد مختلف را دربردارد.اين اوصاف كه به دوازده بخش ميرس هر كدام ميتواند ناظر به يكي از مسائل تربيتي انسان باشد. اين آيه شريفه نزد پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) داراي اهميّت خاصّي بوده، و با مراجعه به شمار زيادي از روايات در باب فضيلت و ثواب قرائت آيه مذكور، ميتوان به جايگاه و ارزش آن پي برد.
شاید این همان دریایی باشد که در قرآن به آن اشاره شده است.در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی رو میشه در سجیه دید، این شمالیترین شهر دانمارکی هاست ….. جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمیشوند و بنابرین این راستا بوجود میاد
و این همان چیزی است که در قرآن آمده است
حفظ قرآن كريم نياز به آموزش داشته و حتماً بايد تحت نظر استاد شايسته و محبوب انجام گيرد تا از كيفيت بالاترى برخوردار باشد. دراينجا جهت آشنايى شما به صورت اختصار توضيحاتى در روشهاى مختلف داده مى شود.
ادامه مطلبخداوند متعال سوره نساء را با ذكر پارهاى از احكام شرع خاتمه داد، اكنون سوره مائده را نيز با بيان احكام، آغاز مىكند. اين سوره مباركه پنجمين سوره از قرآن كريم و چهارمين سور از سور طوال است . همه اين سوره مدنى است تنها بعضى از مفسّران گفتهاند الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ چون در حجة الوداع نازل شده است، مدنى نمیباشد (چون نزديك مكّه بوده است).
ادامه مطلب
فرقي نميکند چقدر از قرآن را ميشناسيد
نظر شما درباره تيتر اين مطلب چيست؟
فکر ميکنيد موضوع بهترين حرف خدا درباره چه باشد؟
سخت ترين آيه قرآن چه گفته است؟
ابن عباس پسر عموي پيامبر اسلام صلوات الله عليه و آله روزي نظر به چهره مبارک رسول خدا انداخت و محاسن سفيد حضرت نظر او را جلب کرد. پرسيد، شما که چندان سن و سالي نداريد، چرا به اين زودي پير شديد؟
ادامه مطلب