از زماني که «فيلون» يهودي حاصل تعاليم دستگاههاي فلسفي يوناني را با آموزههاي عهد عتيق پيوند زد و ماحصل اين پيوند در قالب تعاليم «پولس» به عنوان يکي از ارکان تئوريک کليساي کاتوليک مطرح گرديد، نفوذ گستردهي يهوديت در مسيحيت تحريف شده و به تبع آن کليت تمدن غرب آغاز گرديد. البته ميزان و کيفيت نفوذ تعاليم دنيا زدهي يهوديت توراتي [تورات تحريف شده] در قرون وسطي و عصر جديد تمدن غربي يکسان و به يک اندازه نبوده است. در سدههاي ميانه و در حالي که مسيحيت کاتوليک در اعماق باورهاي خود تا حدودي از مضامين و درون مايههاي يهودي متأثر بود، اما در خودآگاهي رسمي کليساي کاتوليک نحوي استقلال و مرزبندي با يهوديت ديده ميشد و اصحاب کليسا به همراه مردمي که از دست رباخواريهاي ستمکارانه يهوديان خسته و کلافه شده بودند؛ به بهانهي به صليب کشيده شدن حضرت عيسي (ع) به دست يهوديان به مبارزه با اين اقليت طماع و حريص و ثروتمند ميپرداختند.
ادامه مطلب