اين فرقه قائل به تناسخ بودند. به گمان آنان در کتاب دانيال نبي آمده است که خداوند بخت نصر را مسخ کرده و به گونه هفت جانور درنده درآورده تا او را بدين وسيله عذاب داده باشد.
http://yahadut.persianblog.irفرقه دوستانيه در دين يهوديت
شاخه اي از فرقه سامره، معتقد به عذاب و عقاب در دنيا، که گناهکار در همين دنيا مجازات مي شود.
http://yahadut.persianblog.irفرقه راعيه در دين يهوديت
منسوب به يکي از يهوديان که دعاوي بزرگي داشت.
htفرقه ربانيون در دين يهوديت
اين فرقه را روحانيون يهود در بر گرفتند که کارشان ترجمه و تفسير تورات و ديگر کتاب هاي مقدس يهود بود. آنان وظيفه داشتند در کنيسه مردم را موعظه کنند، پس، به آنان معلم نيز مي گفتند.
http://yahadut.persianblog.irtp://yahadut.persianblog.irفرقه زيلوت ها در دين يهوديت
اين فرقه رنگ مذهبي داشت و در همان سان داراي گرايشهاي سياسي نيز بود.
آنان با روميان مخالف مطلق بودند و پس، هميشه با آنان در حال جنگ بودند. اين فرقه با يونانيان اشغالگر نيز در ستيز بودند. اين گروه بيشتر از ساکنان نواحي شمالي شهر جليل بودند و در نزديک شش سال ق.م. انتشاري سترگ يافتند. پيشواي اين فرقه مردي به نام (يهواي جليل) بود که چون روميان خواستند تيره يهود را سرشماري کنند، عليه آنان شورش کرد. شورش آنان سرکوب شد، ولي فرقه زيلوت ها باقي ماند.
اين فرقه باور داشت که تسليم به حکومت روميان بر خلاف باور به مشيت الهي مي باشد و بايد عليه آنان با شمشير شورش کرد تا که (حضرت مسيح) ظهور کند و به قيامگران پاداش خير دهد.
http://yahadut.persianblog.irفرقه سامره در دين يهوديت
اين فرقه از ديگر فرقه ها به آداب و احکام دين يهود متعبدتر است.
اينان رسالت موسي و هارون و يوشع را مي پذيرند و به ديگر پيامبران باور ندارند. آنان در انتظار پيامبري هستند که تورات بشار ظهور او را داده است. فردي سامري ادعاي نبوت کرد و مدعي بود که وي همان موعود تورات است. اين فرد صد سال پيش از عيسي ظاهر شد.
http://yahadut.persianblog.irفرقه صدوقيان در دين يهوديت
منسوب به يکي از روحانيون يهود به نام صدوق.
اين فرقه را روشنفکران و يوناني گرايان پايه ريزي کردند. آنان منکر رستاخيز و مخالف احکام و اصول و فروع غير علمي و عقلي دين يهود بودند. اين فرقه تنها به نبوت موسي باور داشت و پيامبران و کتاب ها ديگر به جز تورات را قبول نداشت.
از تورات تنها اسفار پنجگانه را قبول داشتند. اين فرقه به بقاي روح و جهان رستاخيز باور نداشت. و همين جهان را دار ثواب و عقاب مي دانستند. آنان به خداوند باور داشتند و به معبد نيز مي رفتند. اين گروه در سال هفتاد ميلادي و پس از ويراني اورشليم، بکلي از ميان رفت.
عوام يهودي اين فرقه روشنفکر را مرتد و بيرون از دين مي شمردند. در عهد جديد يعني اناجيل و رسالات رسولان از اين فرقه ياد شده است. بنا به مندرجات انجيل، همزمان زادروز (مسيح عليه السلام)، ميان دو فرقه فريسي و صدوقي اختلاف شديد رخ دارد.
صدوقيان در اقليت بودند و پس، مورد تهمت و آزار فريسيان قرار داشتند. در آن هنگام فريسيان با مسيح و پيروان او در جنگ و کشمکش بودند. (قيافا) کاهن بزرگ يهوديان فريسي به قتل عيسي فرمان و فتوي داد و آن حضرت را مرتد ناميد:
(پس "يهودا" يکي از ياران عيسي که مکان اختفاي او را مي دانست چون که عيسي در آنجا با شاگردان خود بارها گفتگو کرده بود، لشکريان و خادمان از نزد رؤ ساي کاهنان فريسيان با چراغها و مشعلها به آنجا آمدند.)
و نيز آمده است که :
(کاهنان فريسي هميشه با حضرت عيسي (عليه السلام ) گفتمان کردند، به او تهمت زنا مي زدند و به او اهانت و آزار مي رساندند.)
تعصّب و اختلافات فريسي و صدوقي مايه از ميان رفتن يگانگي سياسي و مذهبي تيره يهود شد. تعاليم صدوقيان به تعاليم عيسي مسيح همانندي دارد.
قرآن به اختلاف و تفرقه يهود اشاره دارد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید