يشتها (2)
ادامه مطلب
اني، مدعي پيامبري ايران باستان، در ابتداي تشکيل حکومت ساساني ظهور کرد. وي با آميختن اديان مختلفي چون مسيحيت، يهوديت، بودايي و هندو، توانست به آساني با فرهنگ و آداب و رسوم مردم هر منطقه نزديکي يافته و پيروان فراواني بيابد. اما پس از مقابله شديد موبدان زرتشتي شکست خورد و سرانجام با سعايت آنان کشته شد و در پي آن، مانويت نيز به انزوا فرو رفت. اما پس از ورود اسلام به ايران، مرحله جديدي براي فعاليت مانويان فراهم شد. فضاي باز سياسي و عقيدتي دو قرن اول هجري به ويژه اوايل دوره عباسيان شرايط مناسبي را براي آشنايي و نزديکي پيروان ماني با اسلام و نحلههاي آن به وجود آورد و باعث بسط اين آيين و رسوخ آن در اعتقادات و فرقههاي اسلامي گرديد. در پژوهش حاضر، حيات فکري مانويان در دوره اسلامي و تأثير آنان بر فرقي چون معتزله و متصوفه مورد بررسي قرار گرفته است
ادامه مطلبفراگيربودن مسئله شر در دين هاي ايران باستان نشان دهنده اين است كه در مسالك و مذاهب و نحله هاي وابسته به ايران باستان، زردشتي، مهرپرستي، مانويت و زرواني و گنوسي بن مايه اعتقادي مشتركي وجود داشته است. در ترجمه حاضر، مسئله ثنويت در دين زردشتي با مقايسه بين صفات شر و خير كه هر دو با بسامد بسيار گسترده اي در زبان هاي اوستايي، فارسي باستان و پهلوي به كار رفته بررسي شده است.
ادامه مطلبماني، مدعي پيامبري ايران باستان، در ابتداي تشکيل حکومت ساساني ظهور کرد. وي با آميختن اديان مختلفي چون مسيحيت، يهوديت، بودايي و هندو، توانست به آساني با فرهنگ و آداب و رسوم مردم هر منطقه نزديکي يافته و پيروان فراواني بيابد. اما پس از مقابله شديد موبدان زرتشتي شکست خورد و سرانجام با سعايت آنان کشته شد و در پي آن، مانويت نيز به انزوا فرو رفت. اما پس از ورود اسلام به ايران، مرحله جديدي براي فعاليت مانويان فراهم شد. فضاي باز سياسي و عقيدتي دو قرن اول هجري به ويژه اوايل دوره عباسيان شرايط مناسبي را براي آشنايي و نزديکي پيروان ماني با اسلام و نحلههاي آن به وجود آورد و باعث بسط اين آيين و رسوخ آن در اعتقادات و فرقههاي اسلامي گرديد. در پژوهش حاضر، حيات فکري مانويان در دوره اسلامي و تأثير آنان بر فرقي چون معتزله و متصوفه مورد بررسي قرار گرفته است.
ادامه مطلبظهور ساسانيان در ايران، علاوه بر ايجاد تحول سياسي، دگرگون مذهبي را نيز به همراه داشت؛ به گفته کريستينسن،«اگر تمرکزگرايي بازگشت به سنتهاي زمان داريوش کبير به شمار آيد، ايجاد دين رسمي حتما از ابتکارات ساسانيان بوده است»(1) در واقع تلاش ساسانيان در برقراري وحدت مذهبي، مکمل کوششهاي آنان در برقراري وحدت سياسي و در جهت نيل به تمرکز قدرت محسوب ميشد؛ به همين منظور ساسانيان در نخستين دوران فرمانروايي خود؛ بيدرنگ مبارزه با کيش زرتشتي را، که با هلنيسم و انواع ناشي از ادغام هلنيسم و فرهنگ شرقي آميخته شده بود، آغاز کردند و کوشيدند تا رسالت زرتشت و دين او را به دور از هر نوع آميختگي و به شکل حقيقي آن بازگردانند.
ادامه مطلبژوهش دربارهي اينكه هخامنشيان داراي دين زرتشتي بودند يا نه، مبحثي است طولاني و بسيار پيچيده ميان آناني كه در تاريخ هخامنشي تحقيقات و كاوشهايي نموده و صاحب نظرند. البتّه با توجّه به زمان اين سلسله، متوجّه ميشويم كه با تاريخ متداولي كه از براي ظهور زرتشت ذكر ميشود. يعني قرن ششم پيش از ميلاد بايستي هم عصر با آغاز سلطنت هخامنشيان بوده باشد. امّا تولد زرتشت در قرن ششم امروزه آن اهميّت و اعتبار گذشته را از دست داده و بسياري از دانشمندان، حوالي قرن هشتم پيش از ميلاد را عصر ظهور پيامبر ميدانند. در اينجا به هيچ روي بر آن نيستيم تا دربارهي عصر پيامبر به گفتوگو و بحث بپردازيم.
ادامه مطلبز خصايص پادشاهان هخامنشي و اشکاني؛ دارا بودن روح تساهل مذهبي و آزاد گذاردن پيروان اديان مختلف و احترام به آرا و عادات ملل ديگر است. در دوره هايي که هخامنشيان و اشکانيان در ايران فرمانروايي مي کردند نفوذ روحانيون محدود بود و طبقه روحاني طبقه حاکم را تشکيل نمي داد. در سال ???ميلادي که اردشير بر اشکانيان فائق آمد و ايالات ايران را به تصرف درآورد، به تدريج بستر براي قدرت يابي روحانيون هموار شد. تنها وحدت سياسي، ذهن اردشير را مشغول نداشته بود بلکه از نظر او وحدت سياسي با وحدت ديني توأم بود و به اين سبب « آتش ها از آتشکده هاي جزء برگرفت و بکشت و نيست کرد» و فردي را به مقام موبد موبدان قرار داد و اختياراتي وسيع درباره امور نظري و عملي دين به او واگذاشت.
ادامه مطلببه دست دادن طرح مختصري از انديشهي فلسفي ايران قبل از اسلام، امري هم ساده و هم دشوار است - دشوار بدين معنا كه متوني كه اين بررسي بايد بر آن متكي باشد به مفهوم دقيق كلمه فلسفي نيستند، بلكه در واقع كلامي و حتي گاهي اساطيرياند، و ناگزير بايد با گونهاي تأويل و تفسير شخصي، از دل اين متون، لب فلسفي آن را بيرون كشيد و انديشههاي آن را به زبان فلسفي جديد برگرداند؛ و ساده بدين معنا كه در اين كار تأويل و تفسير تازه، ميتوان راهحلهاي مسائل بسيار پيچيدهي تاريخي را كه فقهاللغه ايراني پيش نهاده است، يكسره ناديده گرفت و از آنها چشم پوشيد. به گمان ما، تأويل فلسفي جديد از نگرش مزدايي را ميتوان صرفاً بر پايهي تنها شكل مشخص و مدوّن آيين مزديستا كه اينك ميشناسيم، يعني مزديسناي كتابهاي پهلوي دوره ساساني و اوايل اسلام، بنا نهاد. مشكلات تقريباً لاينحل دين (يا به قولي اديان) ايراني قبل از اسلام، اساساً به سبب وجود آميختگي بيحد و حصر انواع گوناگون ديانت - دين محلي، دين برگزيدگان و غيره - در آن است.
ادامه مطلبراي بسياري اين پرسش مطرح است که رابطه ايران با 2 مذهب اسلام و زرتشت چگونه است. آن فرهنگ اصيل ايراني که مايه مباهات ما و دوستداران اين مرز و بوم است آيا متاثر از دين اسلام است يا زرتشت؟ زبان شيرين فارسي و شيوه تکلم مردم ايران، مديون کداميک از اين دو فرهنگ است؟ اين موضوع را از ديدگاه شهيد سيدمرتضي آويني در مقاله «رستاخيز جسم و رستاخيز جان» که در بخش پاياني دربردارنده گزيدهاي از سخنان استاد شهيد مرتضي مطهري در اين باره نيز است، به بحث مينشينيم.
ادامه مطلباشو زرتشت خداوند را به نامهاي اَهورا ، مَزدا ، اَشا يا تركيبي از آنها و بيشتر به نام اَهورامَزدا و يا مَزدااَهورا و گاهي هم مَزدا اَشا خوانده است (براي نمونه: واژه «اَهورامَزدا» در يسناهاي 2-28 و 1-53؛ واژه «مَزدااَهورا» در يسنا 10-50؛ واژه «مَزدااَشا» در يسناهاي 7 و 6-49 و 7 و 3-50؛ واژه «اَهورا» در يسنا 5-28 و 3-44؛ واژه «مَزدا» دريسناهاي 1-28 و 2-44 آمده است). اَهورامَزدا به چَمْ (معني) هستي بخش ، سروردانا و داور هستي است. آنچه كه فردوسي « خداوند جان و خرد » خوانده است.
ادامه مطلبدر ميان فلات پامير و فلات آناتولي، فلاتي وجود دارد كه از شمال به درياي خزر و از جنوب به خليج فارس و درياي عمان منتهي ميشود. اين فلات پل ارتباطي غرب و شرق و يگانه راه تعامل تمدنهاي باستاني بينالنهرين، مصر و يونان با تمدنهاي چين و هند بوده است. آثار به جامانده از برخي ساكنين بومي غرب اين منطقه كه در كوههاي زاگرس و منطقه خوزستان تمدني، به نام «اوراتور» و «كيلام» به وجود آورده بودند، نشان ميدهد اينان در باورهاي خود، تحت تأثير اديان بينالنهرين بوده و معابد و مراسمي همانند معابد و مراسم ديني تمدنهاي سومر، بابل و آشور داشتهاند. «زيگورات» چغازنبيل كه آثارش از دلتپههاي نزديك شوش بيرون آورده شده ، شدت اين تأثيرپذيري در معماري معابد كيلامي را نشان ميدهد. اين نوع از ارتباط و پيوستگي بين ساكنين فلات ياد شده و بينالنهرين بعد از مهاجرت آرياييها در سمت شمال شرقي به اين فلات از بين رفت و تازهواردان كه با ورود خود، فرهنگ و رسوم جديدي را به ارمغان آورده بودند، علاوه بر قلع و قمع ساكنين بومي، نام اين منطقه را نيز به افتخار نام قبيله خود «ايران»، ناميدند.
ادامه مطلبدرباره زمان و زادگاه زرتشت ، پيامبر ايراني ، روايات گوناگوني وجود دارد که برگرفته از نظرات مورخان يوناني و منابع تاريخي و مذهبي و همچنين محاسبات نجومي است . درباره زمان و زادگاه زرتشت ، پيامبر ايراني ، روايات گوناگوني وجود دارد که برگرفته از نظرات مورخان يوناني و منابع تاريخي و مذهبي و همچنين محاسبات نجومي است . از مجموعه اين نظرات مي توان زمان زرتشت را تاريخي بين « ???? و ???? » سال پيش از ميلاد مسيح دانست . دکتر کوروش نيکنام در کتاب " آيين اختيار" در اين رابطه چنين گفته اندد: « اشو زرتشت پيام آور آيين راستي و خرد ???? سال پيش از سال ميلاد مسيح، به روز ششم خورداد از ماه فروردين، در سرزمين ايران بزرگ آن زمان زاده شد. کتاب اوستا، زادگاه پيامبر را رگه محلي در کنار رودخانه درجي و در نزديکي درياچه ي چيچست گزارش کرده است.»
ادامه مطلبآيين زرتشت به عنوان کهن ترين دين آسيا، و به جهت اصالت ژرف و تکيه ي آن بر اقتدار شاهنشاهي ايران، تأثيرات کلاني را بر اديان پس از خود، به ويژه اديان سامي ابراهيمي برجاي گذارده است.
ادامه مطلبمزدك كسي است كه در روزگار قباد ، پدر انوشيروان، ظهور كرد، و قباد را به مذهبش فراخواند و قباد دعوت او را اجابت كرد. و انوشيروان بر خواري و افتراء او آگاهي يافت، پس او را طلب كرد، او را يافت، او را كشت. ابوعيسي وراق حكايت كرد كه قول مزدكيان در دو عالم و دو اصل مانند قول بسياري از مانويان است، جزء اين كه مزدك ميگفت كه نور به قصد و اختيار عمل ميكند و ظلمت به خبط و اتفاق عمل مينمايد. و نور عالم، حساس و لمت جاهل، كور است و آميزش نور و ظلمت به اتفاق و خبط بوده است نه به قصد و اختيار، و همچنين رهايي ] نو از ظلمت [ به اتفاق رخ ميدهد، نه به اختيار.
ادامه مطلبمرقيون در سينوپ ، واقع در نزديكي آنكارا ، زاده شد و حدود سال 160 ميلادي درگذشت. مرقيون به دو خدا اعتقاد داشت: خداي صاحب عدل عهد عقيق و خداي صاحب فضل عهد جديد. وي خداي صاحب فضل را بر خداي صاحب عدل، رجحان مينهاد. مرقيون دو كتاب، يكي به نام انجيل و ديگري به نام تناقضات، براساس انجيل لوقا و نامههاي قديس پولس نوشته بوده است. پيروان مرقيون، با داشتن كليساي خاص خود، تا سدهي دهم ميلادي در شرق و غرب جهان آن روزگار پراكنده بودند.
ادامه مطلب