پولس در شمار بحث انگيزترين الاهيدانان مسيحى است كه تأثير عميقى بر سامانه آموزه هاى مسيحيت داشته است. او هرگز نتوانست عيسى را درك كند و به شاگردى اش درآيد، اما وى را بايد از عوامل مهم تشكيل دهنده تاريخ مسيحيت دانست، نه فقط يك شخص خاص. بى گمان در ميان آراى پولس كه به شكلى زنجيرهوار درهم تنيده اند، رويكرد او به شريعت پردامنه ترين مباحث را در مجموعه عهد جديد و رسائلش به خود اختصاص داده است. او تلاش مى كند تا با طرح پيش فرض هايى الاهياتى جوهره شريعت را انكار كند و مردم را به حيات روحانى در عيسى مسيح فرا خواند; چيزى كه از عيسى(ع) نمى توان تأييدى بر آن يافت.
ادامه مطلب