کتاب بيان
کتاب بيان يکي از آثار سيد علي محمد باب است که امالکتاب در ديانت بيان به حساب ميآيد. آيات کتاب بيان مشتمل بر تعاليم فلسفي، اخلاقي و اجتماعي ديانت بيان است.
ادامه مطلبکتاب بيان يکي از آثار سيد علي محمد باب است که امالکتاب در ديانت بيان به حساب ميآيد. آيات کتاب بيان مشتمل بر تعاليم فلسفي، اخلاقي و اجتماعي ديانت بيان است.
ادامه مطلبايقان از آثار بهاءالله شارع دين بهائي است. اين کتاب در اواخر دوره اقامت در بغداد نگاشته شدهاست به اعتقاد بهائيان اين کتاب نيز مانند ديگر آثار بهالله وحي منزل از خداوند بر او بودهاست. اين کتاب در جواب سوالات حاجي ميرزا سيد محمد خال، دايي سيد علي محمد باب نگاشته شدهاست. کتاب ايقان در مورد بيان اسرار کتب آسماني اديان قبل و توضيح معاني بشارتهاي آنها در مورد علامتهاي ظهور منجي از قبيل معناي قيامت، تاريک شدن خورشيد، سقوط ستارگان و ديگر علامتها ميباشد.
ادامه مطلبنخستين بحث کتاب شناسي که قبلا به نظر خوانندگان ماهنامه تحقيقي گوهر رسيد مربوط به کتاب تاريخ قديم وجديد بابيه بود که دنباله آن به موضوع کتاب مطالع الانوار ترجمه داون بر يکرز تأليف شوقي افندي کشيده شد که پس از چاپ و انتشار به ملامحمد نبيل ، شاعر زرندي مداح ميرزاحسينعلي نسبت داده شد . اين بحث چند تن از مبلغان وپيش کسوتان معروف هر دو دسته بابي و بهائي را بر انگيخت تا بر آن خرده بگيرند و رد و انتقادي بنگارند که پاسخ آنها نيز بعداً در ضمن مقالات تکميلي به استحضار خوانندگان حقيقت جو رسيد.
ادامه مطلبپس از بيست و اندي سال چند بار اظهار و انکار و تکرار ادعا و سکوت، عاقبت در دفتري مشتمل بر شش هزار کلمه به نام «اقدس » به زبان عربي براي تسجيل انفصال و استقلال خود از بابيان در عکا تدوين شد که صورتهاي متعددي از آن به خط چندتن خطاط که با خود از ايران برده بودند در پرده استتار نوشته و به اتباع مطمئن سپرده شد.
ادامه مطلباز آنجا كه بهاء الله خود را خدا معرفي كرده است لذا درباره قبله حكمي صادر نموده كه نظر شما را به آن جلب مي كنم: هرگاه اراده نماز خواندن کرديد صورت خود را به جانب من بگردانيد و پس از غروب خورشيد زندگيم به سوي آرامگاهم توجه کرده و نماز بخوانيد !
ادامه مطلبدر کتاب الدروس الدّيانة تأليف محمد علي قائيني چنين آمده است: «قبله ما اهل بهاء روضه مبارکه، که در مدينه (شهر) عکا است، که در وقت نماز خواندن بايد رو به آن بايستيم و قلباً متوجه به جمال قدم جل جلاله (ميزرا حسينعلي) و ملکوت ابهي باشيم.»
ادامه مطلبعبّاس افندي که بعدها لقب عبدالبهاء براي خويش اختيار کرد پسر ارشد حضرت بهاءاللّه بودند که قبل از نيمه شب بيست و سوم ماه مي1844 ميلادي ، مطابق با پنجم جمادي الاولي 1260 هجري قمري در طهران تولّد يافت .
ادامه مطلبعباس افندي ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد. بحران جانشيني بهاءالله تا حدود زيادي يادآور بحران جانشيني سيد کاظم رشتي و سيد علي محمد باب است.کانون اصلي بحران، مناقشه رهبري ميان عباس فندي و برادرش ،محمد علي بود .
ادامه مطلبراز سند پنجاه صفحه اي است كه در آن برنامه هايي براي در هم كوفتن اسلام و مسلمانان در مدت يك قرن آمده بود(97) به گونه اي كه پس از آن از اسلام تنها نامي باقي بماند. اين سند خطاب به مدير كل هاي وزارت و براي دست يابي به اين هدف تنظيم شده بود.اين سند چهارده بند داشت و به من هشدار دادند كه از اين سند به كسي چيزي نگويم و آن را كاملاً پوشيده دارم تا مسلمانان به مفاد آن آگاه نشوند و براي رويارويي با آن چاره اي نينديشند.
ادامه مطلبعبدالبهاء">عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.بحران جانشيني بهاءالله تا حدود زيادي يادآور بحران جانشيني سيد کاظم رشتي و سيد علي محمد باب است.کانون اصلي بحران، مناقشه رهبري ميان عباس افندي و برادرش ،محمد علي بود .
ادامه مطلباو توانست تحصيلاتي عالي نزد پدر و مادر که هر دو مجتهد بودند داشته باشد.[?] خانواده مادري او پيرو شيخيه بودند. اما خانواده پدري او از اصوليان معتقد بودند. هر چند او با پسر عمويش، ملا محمد برغاني (پسر محمدتقي برغاني)، ازدواج نمود اما سرانجام پا در مسير خانواده مادري گذاشت. او به کربلا رفت و در معيت بيوه سيد کاظم رشتي، در خانه رشتي که درگذشته بود ساکن شد. در آنجا او رهبر شيخيه اي شد که سرانجام به جنبش باب پيوستند
ادامه مطلبنزديک به چهل سال پيش در کتابخانه مجلس شوري به مجموعه اي يا جنگي خطي دست يافتم که مشتمل بر هفتصد و اندي صفحه بزرگ بود و به شماره 14091در دفتر کتابخانه مزبور ثبت شده بود .قسمت اعظم مجموعه مزبور به خط جمال الدين محمد حسني يا حسيني از احفاد (لابد دختري) شيخ احمد ژنده پيل جام است که خود را قادري و زنده فيلي و جامي معرفي مي کند
ادامه مطلبشوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزندارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.جانشيني شوقي افندي نيز، مانند موارد قبل، سبب مشاجرات و انشعابات ديگري در ميان بهائيان شد.
ادامه مطلب…. نخستين زنيکه در راه ترقي و تعالي نسوان شهيد گرديد … دلاوري که در حين شهادت خطاب به نفسي که در توقيف او قرار داشت به کمال شجاعت اظهار نمود : قتل من در دست شماست ……ولي به يقين مبين بدانيد هرگز تقدم و آزادي نسوان را ممکن نيست متوقف سازيد
ادامه مطلببرخي از مبلغين و بزرگان بهائيت همچون عبدالحسين آيتي ( آواره ) و فيض اله صبحي ( کاتب عبدالبها )و ميرزا حسن نيکو و غيره که متوجه دروغگوئيها و فساد فکري و اخلاقي شوقي و رهبران بهائي شدند از مسلک بهائيت به اسلام برگشتند و شوقي رهبري فکري مکتب مدعي وحدت عالم انساني آنان را به باد فحش و بدگوئي گرفت. آنها هم با نوشتن کتابهائي چون " کشف الحيل" و " خاطرات صبحي" و " فلسفه نيکو" سوابق زشت و ناپسند ايام کودکي و جواني شوقي را افشا نمودند.
ادامه مطلب