پس از بيست و اندي سال چند بار اظهار و انکار و تکرار ادعا و سکوت، عاقبت در دفتري مشتمل بر شش هزار کلمه به نام «اقدس » به زبان عربي براي تسجيل انفصال و استقلال خود از بابيان در عکا تدوين شد که صورتهاي متعددي از آن به خط چندتن خطاط که با خود از ايران برده بودند در پرده استتار نوشته و به اتباع مطمئن سپرده شد.
اديان نيوز؛ نويسنده: استاد محيط طباطبائي پيش از آغاز بحث بايد راجع به کيفيت تصنيف اين کتاب نظري افکند و ديد با وجودي که از تاريخ جدايي فرزندان ميرزا بزرگ نوري در ???? و تشکيل دو فرقه بهائي و ازلي و تفرقه ميان آنها از سال ???? هر دو گروه در کشور عثماني زير اسم بابي به سر مي بردند و بنا به تعهداتي که هنگام توقف بغداد و قبول تابعيت سپرده بودند در باره عقيده مذهبي خود که نوعي از تصوف شمرده شده بود حق هيچ گونه تبليغ و ترويج شفاهي و کتبي نداشتند و به همين سبب در طول مدت چهل سال قادربه جذب افرادي از عنصر عرب و ترک و ارناوط حتي به تعداد شماره انگشتان دو دست نشدند و هر کاري انجام مي دادند خواه در عکا و خواه در قبرس واز پيش در آدرنه و بغداد، در پرده استتار انجام مي گرفت و مربوط به همان عده ايراني بود که از کاشان و اصفهان و شيراز و تبريز و بلده نور دنبال ايشان به کشور عثماني رفته بودند. پس از بيست و اندي سال چند بار اظهار و انکار و تکرار ادعا و سکوت، عاقبت در سال ???? يا ???? دفتري مشتمل بر شش هزار کلمه به نام «اقدس » به زبان عربي براي تسجيل انفصال و استقلال خود از بابيان در عکا تدوين شد که صورتهاي متعددي از آن به خط چندتن خطاط که با خود از ايران برده بودند در پرده استتار نوشته و به اتباع مطمئن سپرده شد. در ضمن تکرار استنساخ نسخه ها گاهي به دست افراد عربي داني مي افتاد که در آن آثار ضعف انشاء ونقص ماده ادبي مي جستند. در سال ???? که مدتي بود ميرزا حسينعلي به واسطه پيري و بيماري کارهاي دنيوي و ديني خود را ميان دو پسرش عبدالبهاء”عباس افندي غصن اعظم و ميرزا محمد علي غصن اکبر قسمت کرده بود و هر کدام در بخشي از امور دسته جمعي مسئول انجام بودند و ميرزا محمد علي را که خطي زيبا داشت با ميرزا آقاجان کاشي خادم که از آغاز ادعا تا اين تاريخ همواره يار و خادم وفادار بها مانده بود به بمبئي فرستاد تا کتابها و نوشته هاي او را به چاپ برساند. در ضمن بديشان اجازه داد که در اصلاح عبارات کتابها تاجائي که زبان عيب جو بسته شود از سعي لازم دريغ نورزد. در نتيجه صورت چاپ شده آثار بها نسبت به صورت خطي قبل از انتشار آنها اختلاف صورت پيدا کرد. اکنون پس از تقديم مقدمه به اصل مطلب مي پردازيم. از نسخه هاي چاپي وخطي اقدس که تا بيست و پنج سال پيش گاهي ديده بودم هرگز ذهن متوجه به امکان وجود اختلاف صورت و کم و بيش در مندرجات آنها نشده بود تا آن که بيست و چهار سال پيش نسخه اقدس چاپ حروف سربي بغداد را در آن شهر ديدم که از مطابقه چند نسخه خطي با يکديگر به تفاوت هاي موجود در آنها پي برده و در پاورقي صفحه ها ضبط کرده بود. صرف نظر از اختلاف کلمه و کلمات گاهي در برخي از صفحات آن چند سطر هم کم و بيشي ديده مي شد. تا آن که چند سال پيش به نسخه چاپ ممتاز و معتمد که در حيات مصنف و با اجازه صريح او به وسيله ميرزا محمد علي غصن اکبر پسرش و ميرزا آقاجان خادم کاشي در بمبئي اندکي پيش از مرگ صاحب کتاب به ضميمه مقداري از نامه هاي عربي بها به اشخاص مختلف برخوردم که در يک مجموعه مشتمل بر ??? صفحه با خط نسخ خوب و خوانا به چاپ رسيده که تنها ?? صفحه آن به متن اقدس اختصاص يافته و ??? صفحه ديگرش شامل نامه هاي بي عنواني مي شود که محل فصل و وصل غالب آنها در متن مشخص و معين نشده است. متأسفانه در اين موقع نسخه اقدس چاپ بغداد يا نسخه خطي مربوط به قبل از تاريخ ???? هجري نخستين چاپ در دسترس نبود تا با مطالعه معلوم دارد آيا اختلاف نسخه ها در نسخه چاپ استاندارد بمبئي هم وجود دارد يا نه؟پنج سال پيش از اين شادروان حبيب الله عتيقه فروش اصفهاني چند جلد کتاب چاپي و خطي از آثار بهائيان که در بمبئي به چاپ رسيده بود با دو مجموع خطي از مکاتيب ميرزاحسينعلي را براي فروش و تقويم براين جانب عرضه داشت که از آن ميانه يک مجموعه اش در ???? هجري يعني شانزده سال پيش از مرگ بها نوشته شده بود و جلب توجه مرا کرد. پس از تعيين بهاي کتابها از او خواستم اين مجموع ?? را يکي دو روز در دسترس من بگذارد و با اجازه او از اول و آخر بخش اول آن مجموع زيراکسي برداشته شد (کليشه شماره ?و ?) خط اين مجموعه به خط متعارف ميرزا محمدعلي وميرزا عباس و برخي از نويسندگان نزديک به ميرزا حسينعلي فوق العاده نزديک بلکه بيشتر به خط عباس افندي پيش از دوران پيري و لرزش دست و خط شباهت دارد. خوشبختانه چند نسخه از اين مجموعه خطي و چاپي را يکي از کتاب دوستان معاصر خريده و اکنون در تصرف دارد و نمي دانم که او بدان چه در اين مقاله از بابت نسخه شناسي مجوع مکاتيب معهود گفته مي شود آگاهي يافته يا نه؟ محتويات اين مجموعه (??) عبارت است از: ?-کتاب اقدس که در پايانش تاريخ چهارشنبه ?صفر المظفر ???? دارد(کليشه ?) در ذيل آخرين صفحه صورت مکتوبي از بهاء به يکي از مريدان او نوشته شده که طرف مکاتبه معلوم نيست. ?- کلمات مکنونه فارسي که بعدا در حاشيه صفحات آن چيزهايي افزوده شد و تايخ آن ?? صفر ???? است. ?- سر مکنون عربيه که در همان زمان و به همان قلم نوشته شده ولي رقم تاريخ ندارد. ?- نوشته اي است مفصل در اثبات حقانيت دعوي بها که نويسنده آن شايد عبدالبها يا ميرزاآقاجان باشد،چه در ضمن آن مي نويسد: «اين عريضه اي است از اين عبد مسما به عبد حاضر لدي العرش به سوي شاربان رحيق… و به لسان پارسي عرض مي شود…» ?- مکتوبي است کوتاه از بهاءبه آقا جمال بروجردي ک پيش اين فرقه ها بعدا معروف به کفتار و مطرود شده بود. ?- مکتوبي است به شيخ مرتضاي انصاري عليه الرحمه که شايد هرگز به دست آن مرحوم نرسيده باشد. ?- مکتوب ديگري است که مخاطب آن معلوم نيست. ?- نوشته اي است مفصل بر رد ازل به طرفداري از بها که با خط بدي در کنار صفحه اولش اين عنوان را يافته است : «کتاب حب حبيب و بطلان ازل» ?- دعائي براي شفاي بيمار از بهاء ??- لوح سلطان ايران با عريضه بهاء به ناصرالدين شاه در سلب تهمت شرکت بابيان در سوء قصد به شاه. ??- زيارت نامه بديع که بايد نه مرتبه رو به مشرق بخوانند. ??- مناجات گونه اي از بها که درحاشيه آن دعاي کارگشايي او نوشته شده است. ??- مکتوبي به خط متوسط که طرف خطاب بهاءدر اين نامه محمدعلي دهجي است که پيک نامه بر بهاءدر ايران بود و در همين نامه هم مأموريت داشته که به کرمان شهربابک و حسن آباد و بهرام آباد برود و پيام برساند. آن چه که از اين مجموعه ،موردنظر ما دراين مقاله قرار دارد همانا اقدس يعني بخش اول آن مجموعه است که چهارده سال پيش از چاپ استاندارد بمبئي به خط يکي از ياران نزديک به بهاء نوشته شده و در آخر آن اين عبارت «ختمتها في يوم چهارشنبه ? شهر صفر المظفر سنه ????» است . از روي جمله «ختمتها» قرينه اصالت خاصي به دست مي دهد که گمان خط مولف را پيش مي آورد. اين نسخه دو يا چهار سال (نسبت به دو قول منقول) بعد از تدوين اصل کتاب قلم بند شد و نمي دانيم آيا نسخه اي بدين قدمت در اختيار حضرات بهائي در فلسطين و ايران هست يا نه؟ منبع: ماهنامه “گوهر” سال چهارم شماره ?? ، دي ماه ???? شماره مسلسل ?? صفحات ???-
قره العين (زرين تاج ) طاهره قزويني که بود ؟ حروف حي
طاهره قزويني دختر حاج ملاصالح قزويني برغاني، برادرزاده و عروس حاج ملا محمد تقي قزويني معروف به «شهيد ثالث» که با استفاده از استعداد و تيزهوشي خداداد و منحصر پدر وعموي ديگرش - ملا محمد علي برغاني، از مريدان خاصه سيد کاظم رشتي - که اخباري مسلک بودند به حلقه طلاب در آمده بود و سيدکاظم او را در رسائل جوابيه خود قره العين ناميده بود. او کسي است که با بي حجابي و بي عفتي خود و سوءاستفاده از آشنايي با علوم ديني عده بسياري را به بابيگري کشاند. تاريخ نويسان وجود اورا عمده ترين عامل نشر عقايد بابيت دربين زنان مي دانند. همچنين شهادت شهيد ثالث، عمو و پدر شوهر او به تحريک قره العين صورت گرفت (بهائيت در ايران، ص ???-???). زشتي و قبح اعمال قره العين به حدي است که پيروان اين فرقه نيز به آن معترضند، از جمله خواهر ميرزا حسينعلي (بهأ) بعدها در مورد قره العين و تندروي هاي او در لوح عمّه گفته است که قره العين يک دفعه بي حکمتي کرد و هنوز آن را از کله مردم نمي توانيم به در آوريم. (فتنه باب، ص ???).
حقیقت بهائیت
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید