اين كه چرا و چه طور يهوديان جديد الاسلام در گرويدن به «صوفيه» و «شيخيه» و تشكيلات استعماري «بابيه» و «بهائيه» انتخاب شدند، و چه مهمي را براي دول استعماري تأمين مي كردند، بايد از آن زمان شناسائي كنيم كه «وهب ابن مبنه» و «كعب الاحبار» يهودي براي تحريف اسلام با موهومات و افسانه هائي كه «اسرائيليات» نام گرفت، به ظاهر مسلماني اختيار كردند تا با قصه هاي اساطيري و خرافات الحاقي به اسلام، امتيازات آسماني آخرين دين نسخ كننده ي اديان را از ميان برده، آن را با يهود و تورات هم پايه سازند. مهم تر راه را براي هر ايراد و خرده گيري و اشكال تراشي خيالي بر اسلام هموار نموده، سپس خود به وسيله تكرار عملكرد سياست سياه خود به تخريب اسلام بپردازند.
اين كار در دوراني كه نقشه هاي ضد اسلامي را سياست سياه مشترك بين فرانسه با «هدف ريشه كن نمودن اسلام» [1] و انگليس دشمن ساز مسلمانان [2] تأمين مي كرد با ترجمه قرآن بدون متن عربي به زبان فرانسه و انگليسي آغاز شد تا بتواند اكثر معتقدات اصولي اسلامي را وارونه مطرح كنند و شايد بتوانند مطالب مبتذل و مشمئز كننده ي توأم با سخنان واهي و خرافي در تورات [3] ، و انجيل را، به قرآن نيز بدون متن عربي آيات اضافه نمايند؛ تا آنان را كه با قرآن غريبه اند فريب دهند و شريك بي آبرويي براي تورات و انجيل كه عهد عتيق و جديد مي خوانند فراهم آورند. و چنين كردند كه مي خواستند. ولي خوشبختانه اصيل ماندن قرآن از تحريف و تحذيف توانست اين خيانت و دشمني را در نطفه خفه كند.
ادامه اين گونه شيطنت هاي ديني يهود با همكاري مسيحيت كه بعدها مورد توجه و تأييد استعمار قرار گرفت، بل خوشحالي و خرسندي استعمارگران را فراهم آورد، در قرن حاضر به وسيله امثال «مايتو پاريس» به صورت كتاب درآمد، او در تاريخ خود جهت علت تحريم گوشت خوك، جسارتي نابخشودني به پيامبر اكرم مي نمايد كه قابل تكرار نيست.
يا «الفر» كه او را با عناوين فريبائي مي شناسانند، در كتابي كه پيرامون «اسلام» تأليف كرده است مي نويسد: «سنن و آداب آئين بت پرستي آثار پاك نشدني زيادي براي اسلام به جا گذاشت كه به طور قابل ملاحظه مي توان در نظارت و قوانين حج اسلام به آن توجه نمود.» (!!) ملاحظه كنيد چطور مراسم حج را كه از آئين حنيف ابراهيم خليل الرحمن جد اعلاي انبياء بني اسرائيل و عيسي بر جا مانده، با مناسك مشركان جاهليت برابر مي سازد.
يا «ارنست ادوار كلت» در كتاب خود «تاريخ مختصر اديان» ضمن بحث از آئين محمد (ص) تلويحا «حجرالاسود» را در كعبه بتي مي پندارد كه حاجيان به هنگام برگزاري مناسك حج به آن ادب مي كنند. البته اين اتهامات ناجوانمردانه اي را كه يهود به قلم نويسندگان مسيحي انگليسي يا يهودي انگليسي به اسلام و حضرت ختمي مرتبت زده اند، محققاني نظير «داون پورت» را چنان متأثر كرد كه كتابي به نام «عذر تقصير يا اعتذار به پيشگاه محمد و قرآن» را نوشت. و فيلسوف اخير انگلستان «برناردشاو» در كتاب خود «محمد رسول الله» متذكر شد «پيش بيني مي كنم و از هم اكنون نيز آثار آن پديدار شده است كه آئين محمد و ايمان به او مورد قبول اروپاي فردا خواهد بود.»
به هر روي يهود كه به تعبير گوستاولوبون فرانسوي «مانند پست ترين مردم روي زمين زندگي مي كند» [4] و «كاسيوس» در كتاب خود «78 فصل 32 در حوادث سال 117» مي نويسد «وقتي رومي ها و يوناني ها را از دم تيغ گذراندند، خون هايشان را آشاميدند و گوشتهايشان را خوردند» با مكر و خدعه كه آن را سرشتي در طبيعت هر يهودي دانسته اند [5] ، يا به قول هيتلر «هر دملي را كه انسان بشكافد، خواهد ديد مليون ها يهودي داخل آن مشغول افساد هستند.»، چنان گزارش تاريخ گواه اين حقيقت غير قابل انكار است. در محفل [ماسوني] كه در قرن هفدهم تشكيل گرديد، يهود توانست براي بقاي خود كه بهترين وسيله ابزاري دول استعمار است سه هدف:
1 - محافظت يهوديسم.
2 - ناميدن كردن همه ي اديان جهان.
3 - دميدن روح اتحاد [ضد ديني] در ملت ها.
را [6] سرلوحه برنامه هاي خويش قرار دهد. از آن تاريخ به بعد، براي حفظ «يهوديسم» دست هاي خرابكار يهود در همه ي جنگ ها و كشمكش هاي جهان اثر گذاشت و كسي جرأت فاش كردن آن را نداشت، دكترهاي يهودي در آمريكا به بهانه آزمايش ميكروب «سرطان» آن را به چند جوان مسيحي تزريق كردند [7] در ارتباط با انهدام مسيحيت تا جائي پيشرفت كردند كه «هنري فورد» در كتاب «يهودي جهاني، يگانه مشكله ي جهان» [8] . مي نويسد «به عقيده ي من كشيش ها و كاردينال ها به حرف هاي خود رسيدگي كنند خواهند ديد كه هفتاد درصد از حرف هاي آن ها از افكار يهودي سرچشمه گرفته است.» [9] اين تسلط يهود بر مسيحيت چنان پيش رفت كه چندي پيش صدها كشيش و كاردينال در واتيكان جمع شدند، يهود را از خون مسيح تبرئه كردند! [10] در صورتي كه اين تبرئه مخالف صريح انجيل و صدها كتاب و دليل ديگر نصاري است [11] .
اما در ارتباط با اسلام نقش تخريبي يهود را بايد از عصر نبوي كه پيامبر اكرم دستور دادند تمام يهود را از جزيرهالعرب بيرون كنند، پي گيري كرد؛ تا دانست همان طور كه آخرين توطئه نجات يهود را از خطر «مسيحيت»، سقوط روسيه تزاري زير پرچم ماركس بود. در اسلام نيز آخرين توطئه اش بر مسلمانان سقوط دولت عثماني نبود، [12] زير اسلام تنها دين آسماني است كه با تعاليم عالي آسماني خود آئين يهود را خرافي و اساطيري مي شناساند.
به هر روي آن چه كه بايد قبل از روش هاي برخورد يهود با اسلام مورد توجه قرار گيرد، مسأله مهم اتحاد يهود مسيحيت است؛ «كه چگونه با موارد اختلاف بين يهوديان و مسيحيان و بين مذاهب مسيحي»، «با وصف بر اساس تفاهم و با دوري از تعصب كور، وحدت سياسي و اجتماعي را پديد آوردند و از همه اختلافات صرف نظر كردند» [13] تا تمام نيروي خويش را در سركوبي اسلام و مسلمان به كار اندازند. چنان كه در سقوط عثماني دست به دست دادند، مردي يهودي «ماسوني» چون «آتاتورك» [14] را بر سركار آوردند.
اين برخورد در ارتباط با تشيع روح اسلام اصيل بسيار حساس بود، زيرا مرجعيت شيعه، استمرار امامت معصوم - كه يگانه نهاد آسماني با تمام خصوصيت هاي نبوت ختمي مرتبت است - بر خلاف روحانيت غير شيعي، اعم از مسيحي و مسلمان كه تا سرحد شهادت در حمايت از اسلام ايستادگي نموده است و مي نمايد، پيوسته هوشيارانه توطئه هاي ضد اسلام را خنثي كرده، لذا برخوردي را كه سياست سياه به دست يهود و مسيحيت در كشورهاي اسلامي داشته و در ارتباط با شيعه بي نتيجه بوده به كار نگرفته، بلكه بر اساس آگاهي دقيق از تاريخ اسلام سبك برخورد امويان و عباسيان را دنبال كرده افرادي را مانند «قطب» در تصوف فرقه اي يا «مظهرالله» در اهل حق مسلكي انتخاب نموده، بعد از اين كه با شأن سازي مورد توجه قرار گرفته اند، آن ها را به نوعي در مقابل مرجعيت شيعه كه تنها نهاد محل رجوع امام امت در زمان غيبت امام قائم غائب موجود موعود مي باشد قرار داده، تا با تشيع نيز همان را كنند كه در ساير مذاهب اسلامي يهود با همكاري مسيحيت نموده اند.
در اين صورت اگر فرانسه كشور اسلامي سوريه را با تأسيس پنجاه شراب فروشي و تعداد زيادي فساد خانه اشغال كرد، يا شراب هاي رايگان انگليس، ملت عثماني را به جان هم مي انداخت [15] ، يا اين كه با وارد كردن ترياك به چين، بر جزيره «هنگ كنگ» مسلط شد [16] ، براي مقابله با اسلام، نخست در سال 1809 «جمعيت لندني» را تأسيس نمود تا مسيحيت در اختيارش را بين يهوديان منتشر سازد و به وسيله آن با عرب و مسلمان مبارزه نمايد [17] .
به هر حال فتنه اي را كه شيخ احمد احسائي به وجود آورده بود و با حمايت داود پاشا ارمني از كاظم رشتي تقويت مي شد مورد توجه روس قرار گرفته [18] علي محمد شيرازي را به ادعاي باب امام زمان بودن - ارواحنافدا - وادار كرد كه بعدا انگليس به آن پيوست، پير دين و سياست [19] مرحوم آيت الله حاج شيخ حسين لنكراني در مقدمه كتاب خاطرات مستر همفر به آن چه بعد از اعدام علي محمد باب انجام شد مي نويسد: «دو وارث پيش ساخته شده ي او - روي سابقه خدمتگزاري شان - بين روس و انگليس تقسيم شدند كه حسين علي موجد بهائيت به نام بهاءالله در سهم روسيه تزاري و برادرش يحيي موجد ازليت به عنوان صبح ازل در سهم انگلستان قرار گرفتند» ولي «چندي بعد از تغيير رژيم تزاري روسيه به رژيم بالشويكي، بهائيت سهم روس هم نصيب انگلستان شد» البته قابل تذكر است كه «در اثر جنگ دوم جهاني و تفوق ميراث خوار استعمار، بهائيت ضميمه ي دستگاه جاسوسي آمريكا گرديد و مانند وهابيسم و صهيونيسم - مخلوق انگلستان - شش دانگ به خدمتگزاري عمو سام و در كنف حمايت بي دريغ «دينگي دنيا» درآمد.
اين رويدادها وابسته به روس «شيخيه» مولود سياست سياه را وارد صحنه هاي ضد اسلامي استعمار كرد. و با گرويدن يهوديان جديدالاسلام كه بر دين يهود باقي بودند هم شيخيه شهرتي به هم زد و هم صوفيه كه براي نجات از نفوذ روحانيت شيعه انتظار چنين مولودي را مي كشيدند، رفيق گرمابه و گلستان پيدا كرد.
پاورقي:
[1] نقش كليسا در ممالك اسلامي ترجمه مرحوم مصطفي زماني: 233.
[2] جنگ زماني: 8 / 99 به نقل از انگليس دشمن ما: 119.
[3] زنا با زنان نامحرم كه به داود نسبت داده اند. (سموئيل دوم اصحاح يازدهم آيات متفرقه) يا زنا با دختران خود كه به لوط نسبت مي دهند. (سفر پيدايس اصحاح 29) يا مسأله فريب دادن و كشتن آن ها پس از ازدواج با همسران آنها كه به داود نسبت مي دهند.
[4] اليهود في تاريخ الحضارات الاولي ترجمه عادل.
[5] دنيا و يهود: 17.
[6] الماسونيه منشئه ملك اسرائيل تأليف محمد علي زعبي چاپ بيروت.
[7] خطر اليهوديه العالميه علي الاسلام و المسيحيه: 174.
[8] اين كتاب در سال 1921، از طرف شركت ماشين سازي «فورد» انتشار يافت. و بلافاصله يهود تمامي نسخه هاي آن را جمع آوري كرده آتش زد و هنري فورد نويسنده ي آن را مجبور كردند «معذرت نامه اي» را كه يهود نوشته بودند امضاء كند.
[9] يهودي جهاني، يگانه مشكله ي جهان: 32 - 31.
[10] مسلمانان معتقدند مسيح بن مريم زنده است.
[11] دنيا و يهود: 172 - 171.
[12] كه البته اگر دولت عثماني به روش اسلام حكومت مي كرد، هرگز يهود نمي توانست با حركتي ناجوانمردانه آن را از پاي درآورد.
[13] همبستگي اديان و مذاهب اسلامي، آيت الله محمد ابراهيم جناتي: 407.
[14] خطر اليهوديه العالميه: 233.
[15] نقش كليسا در ممالك اسلامي: 264.
[16] الاستعمار عدو الشعوب: 19، قصه العقاقير از دكتر محمود سلامه: 9.
[17] نقش كليسا در ممالك اسلامي: 237.
[18] وسيله النجاه تأليف آيت الله مجاهد شيخ ابوالفضل خراساني.
[19] تعبير مرحوم ابراهيم فخرايي (يار و وزير فرهنگ ميرزا كوچك خان) در كتاب دكتر ابوالحسن مندرج در فصلنامه مطالعات تاريخي: 141.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید