پودر كيش و مات
براي بيرون كشيدن موشها از سوراخ و كشتنشان ،آب و پودر لباسشويي را قاطي ميكرديم و درون سوراخ ميريختيم و به اين وسيله آنها كيش و مات ميشدند.
چون موشي زنده دستگير ميشد آن را مانند توپ به دوردست مي فرستاديم و تا حد امكان از سوزاندن يا كوبيدنش بر سنگ يا آويزان كردن به اميد گربه، امتناع ميكرديم.
منبع: كتاب خلاقيت ها ص 270
پوكههاي پر
يكي از بچهها علاوه بر آتش سلاح خود، پوكههاي خالي را در تير و كمان ساخت خود قرار مي داد و به سوي عراقيها در نقاطي مثل سنگر كمين يا استراق سمع پرتاب ميكرد.
پرتاب پوكه با تير و كمانهاي بچهگانه كه با كش تيوپ موتور يا ماشين يا دستكش درست ميشد بسيار شايع بود و جزو جدايي ناپذير شوخي با عراقيها به حساب ميآمد.
منبع: كتاب خلاقيتها
پيام آشكار
لشگر 27، گردان كاملي از نيروهاي آرپيجي زن داشت. روزي تانكهاي عراقي در حجمي وسيع پاتك كردند. بچههاي آرپيجيزن با گفتن جملات پيام به صورت آشكار و بدون رمز در حاليكه ميدانستند عراقيها شنود دارند، آنها را به انحراف كشاندند.
منبع: كتاب خلاقيت ها صفحه 181
پيداي نهان
موقع عمليات وقتي خط شلوغ بود، دشمن با اطلاع از ترددها حجم آتش بيشتري را روي سنگر بچهها ميريخت. به همين خاطر فرمانده محور به ما گفته بود اين تحركات را هميشه انجام دهيم حتي اگر كاري نداريم در ساعات به خصوصي كه آفتاب پشت سر عراقيها بود و خود ميتوانستند با دوربين محور را ببينند، رفت و آمد كنيد و ماشينها مدام در حال تردد باشند و عراقيها با اين تردد روزانه كمكم همه چيز برايشان عادي ميشد و حساسيت خود را از دست ميدادند.
چنانچه لازم بود نيرويي اضافه شود به بچههاي ثابت يگان دستور داده ميشد كه تردد نكنند اما رفت و آمد از حالت عادي روزانه خارج نميشد.
منبع: كتاب خلاقيتها
پيراهن سفيد
شب بود و ماشين ما چراغ نداشت. بعد از بارگيري مهمات به سمت خطوط مقدم به راه افتاديم. بچههايي كه پيراهن سپيد داشتند، جلوي ماشين راه ميرفتند و به اين طريق و با دردسر زياد خود را به خط رسانديم و مهمات را تحويل داديم.
منبع: كتاب فرهنگ جبهه
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید