عشق واقعی مارمولک
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد.خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است
ادامه مطلبشخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد.خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است
ادامه مطلب
روزی مرد کوری روی پلههای ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه
بود
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
ادامه مطلبمرد بیکاری برای آبدارچی گری در شرکت مایکروسافت تقاضای کار داد. رئیس هیات مدیره با او مصاحبه کرد و نمونه کارش را پسندید.سرانجام به او گفت شما پذیرفته شده اید. آدرس ایمیل تان را بدهید تا فرم های استخدام را برای شما ارسال کنم
ادامه مطلب
عصرایران: موسی مندلسون پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود.
همه چيز از روز بله بران شروع شد. زماني که بر روي مقدار مهريه، خانواده ها داشتند به توافق مي رسيدند که ناگهان مادر داماد يک مقدار باور نکردني را که بسيار پايين تر از مقدار پيشنهادي ما بود مطرح کرد.
ادامه مطلبيادم مي آيد وقتي کلاس دوم راهنمايي بودم يکي از امتحان هايم را خيلي بد داده بودم. معلمم از دستم خيلي ناراحت بود که تو بايد حتماً کامل مي شدي و تو چرا ؟و ... جلسه بعد من را صدا زد و شروع کرد به صحبت و آزاد کردن امواج ا ز مغزش
ادامه مطلبدر سال دوّم هجرت جنگ «بدر» اتّفاق افتاده،و در اثر رشادت و شجاعت امير المؤمنين علي «عليه السّلام» اين جنگ با پيروزي سپاه اسلام پايان پذيرفت.رسول خدا بسيار خوشحال بود،و اصحاب آن حضرت نيز آثار سرور و شادماني را در چهره مبارك آن سرور مشاهده مي كردند،
ادامه مطلبجنگ احد که تمام شد، داستان من تازه داشت شروع می شد. من همان وقتی که روح حمزه را به بهشت می بردند.آنروز تازه فهمیدم که خداوند چقدر دوستم دارد.
ادامه مطلبحضرت إرميا از پيغمبران است همة پيغمبران بر توحيد دعوت ميكنند و همه داراي درجة عصمتند، ولي در مقامات و مراتب متفاوتند.و علم و باور آنها در يک سطح نيست.و گاه در عين ايمان براي آنان تعجب و تحير پيش مي آمد و خداوند آنان را به گونه اي به مقام يقين ميرساند و البته اين تحيّر در عين ايمکان بود
ادامه مطلب
بعضي آدم ها را ديده اي که چنان از گذشتگان شان حرف مي زنند و به آنها افتخار و مباهات مي کنند، گويي پيغمبر زاده اند!وقتي از نسب شان سخني به ميان مي آورند، چنان با تفاخر مي گويند که مثلا جدشان فلان شاهزاده قاجاري است
ادامه مطلب
احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که میگوید:« اگر میخواهید در زندگی و روابط شخصیتان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایشها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان میخواهد قدمهای کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگیتان ایجاد کنید باید نگرشها و برداشتهایتان را عوض کنید .»
بساطي كه در آن انواع و اقسام خوراكيها و تنقلات تا لوازم آرايشي- بهداشتي و پوشاك زنانه و مردانه ميبينيد. اجناسي كه غالبا با قيمتهايي مناسب و ارزانتر از قيمت مغازهها و پاساژها در سطح شهر به مردم عرضه ميشود.كافي است يك بار مسير خط يك شمال به جنوب متروي تهران يا هر مسير ديگري را براي سفر شهري انتخاب كنيد تا بدانيد دستفروشي در مترو سن و سال نميشناسد.
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند!
استاد پرسید: برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟
شاگرد گفت: برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
در عيون اخبارالرضا از بزنطى نقل مى كند كه گفت از حضرت رضا (عليه السلام ) شنيدم فرمود مردى از بنى اسرائيل يكى از بستگان خود را كشت و كشته او را بر سر راه مردى از بهترين بازماندگان يعقوب (اسباط بنى اسرائيل ) گذاشت
ادامه مطلب