پرسش: مگر امام زمان عليه السلام ، در امان خداوند نيست؟ صدقه دادن ما براي سلامتي او، چه اثري دارد؟
پاسخ: بايد براي حضرت دعا كرد و صدقه داد. امام زمان عليه السلام بقية اللّه است و دشمنان بسياري در ميان انسانها و جنها دارد. شياطين همه دشمن او هستند، همه اهريمنان و كساني كه نميخواهند حق حاكم شود دشمن امام زمان عليه السلام هستند. طبيعي است كه شخصي كه اين همه دشمن دارد، بايد برايش دعا كرد و صدقه داد؛ بيشتر از آنكه براي خودمان صدقه ميدهيم و دعا ميكنيم. البته نبايد فراموش كرد كه اين، تعبد شرعي هم هست، به ما دستور دادهاند براي امام زمان عليهالسلام دعا كنيم و صدقه بدهيم و ما تعبدا اين كار را انجام ميدهيم. حاصل صدقه دادن و دعا كردن براي امام زمان عليهالسلام ، بيشتر از آنكه به امام زمان عليه السلام برسد، نصيب خودمان ميگردد. ما بيشتر نياز داريم كه براي امام زمان عليهالسلام دعا كنيم و به يادش باشيم. ياد حضرت بر زندگي روحي ما بسيار اثر دارد، براي ايشان هم اثر دارد؛ مثل صلواتي كه براي پيامبر صلي الله عليه و آله ميفرستيم؛ اين صلوات مراتب و درجات پيامبر صلي الله عليه و آله را بالا ميبرد. همين طور، دعا براي امام زمان عليه السلام حتما اثر خود را ميگذارد. براي مثال، اگر مقدر بوده بيماري به سراغ حضرت بيايد، اين دعا آن را بر طرف ميكند.
پرسش: چرا بايد امام زمان عليه السلام در جايي زندگي كند كه كمتر شناخته شود، در حالي كه خداوند ميتواند آن حضرت را از همه بلاها حفظ نمايد؟
پاسخ: امام زمان عليه السلام در ميان ما حضور دارد و اينكه ما او را نميبينيم، دليل عدم حضورش نيست. پروردگار متعال، آن حضرت را با شناخته نشدن در ميان مردم، از خطرها حفظ ميكند. مقتضاي حكمت الهي، اين است كه ايشان، در ميان مردم ناشناخته بماند. براي خداوند آسان است كه امام زمان عليه السلام را به لطف و اعجاز خود، از گزند دشمنان در امان بدارد، امّا به تعبير پيامبر اسلام:
«اَبي اللّه اَنْ يجري الاشياء اِلاّ بالاسباب» (بحار الانوار، ج 2، ص 90.)
خداوند متعال ابا دارد از اينكه امور عالم را از غير مجراي اسباب و علل جاري كند.
بهترين سبب محافظت از امام مهدي عليهالسلام ، ناشناخته بودن او در ميان مردم است. اگر خداوند بخواهد آن حضرت را از طريق خرق عادت و غير طبيعي حفظ كند، ممكن است لازم شود كه شخص حضرت پنهان باشد كه همان طور كه در پاسخهاي قبلي اشاره شد، اين اعجاز و خرق عادت دائم، وجهي ندارد.
پرسش: محل زندگي امام زمان كجاست؟ آيا در جزيرهاي به نام «خضراء» به سر ميبرد؟ آيا اين مكان ارتباطي با مثلث برمودا دارد؟
بهترين سبب محافظت از امام مهدي عليهالسلام ، ناشناخته بودن او در ميان مردم است. اگر خداوند بخواهد آن حضرت را از طريق خرق عادت و غير طبيعي حفظ كند، ممكن است لازم شود كه شخص حضرت پنهان باشد كه همان طور كه در پاسخهاي قبلي اشاره شد، اين اعجاز و خرق عادت دائم، وجهي ندارد.
پرسش: محل زندگي امام زمان كجاست؟ آيا در جزيرهاي به نام «خضراء» به سر ميبرد؟ آيا اين مكان ارتباطي با مثلث برمودا دارد؟
پاسخ: در اين خصوص بايد چند نكته به صورت جداگانه بررسي شود. اول اينكه كسي به طور دقيق از محل زندگي حضرت خبر ندارد. امّا از روايات و قرائن و شواهد ميشود بعضي مكانها را نام برد؛ مثلاً «رضوي»، «ذيطوي»، شهر مدينه جاهايي است كه در روايات آمده است. رضوي كوهي است نزديك مكه، ذيطوي كوهي است نزديك مكه و بعضي نقلها هم به خود شهر مدينه اشاره كرده است. يا مثلاً در برخي نقلها آمده است كه حضرت در موسم حج در «موقف» تشريف دارد كمال الدين، ص 440. ؛ يعني ايشان همراه بقيه حجاج در موقف عرفات وقوف ميفرمايد و بعد هم در مشعر و جاهاي ديگر. اينها مكانيهايي است كه به طور عمومي ميتوان به آن اشاره كرد. اما در جايي نيامده است كه حضرت مشخصا جاي خاصي داشته باشد و دائم همان جا زندگي كند. البته از شواهد و قرائن برميآيد كه حضرت در جوامع اسلامي زندگي ميكند؛ جايي كه حساسيت برانگيز نباشد. از اين نظر، شايد شهر مدينه مناسب ترين گزينه باشد؛ هم به لحاظ نزديكي به قبور اجداد حضرت، هم به دليل قداست اين شهر؛ چنان كه پيغمبر فرمود: «مدينه هم مثل مكه حرم است». جاهاي ديگري را هم ميتوان احتمال داد؛ به كربلا تشريف ميبرد، به مشاهده مشرفه ديگر براي به زيارت اجدادش ميرود، در جبهه هاي ايران حضور پيدا ميكرد و... .
نكته دوم، درباره جزيره خضراست. اصل بحث جزيره خضرا و نقل هايش، در بحار الانوار (ج 52 ، ص 159.) آمده است. اما بايد توجه داشت كه هيچ كدام از اين نقلها روايت نيست؛ يعني از معصوم نقل نشده، بلكه يك شخص عادي گفته است كه من در سفر دريايي راه را گم كردم و به جزايري با اين مشخصات، يا در شهرهاي با اين مشخصات، مثلاً با كسي برخورد كردم كه گفت: من نوه دوم يا سوم امام زمان هستم. طبيعي است كه اين گفته چون روايت نيست و سند ندارد در خور اعتماد نباشد. از لحاظ سند اصلاً روايت نيست، چون سخني است كه از آدم عادي جاري شده است. فرموده معصوم نيست كه بخواهيم به آن اعتنا كنيم. از لحاظ دلالت هم خالي از اشكال و ايراد نيست. به هر حال نقلهاي مربوط به آن، در بحار الانوار به طور مفصل آمده است.
پرسش: منظورتان از دلالت چيست؟
پاسخ: آيا ممكن است شهرهايي با اين مشخصات در دنيا وجود داشته باشد و هيچ كس خبر نداشته باشد؟ گاهي تعارضها و تناقضها وجود دارد كه البته بايد بررسي دلالي دقيقتري روي آن صورت گيرد. اما مشكل عمده، اين است كه بر فرض پذيرش، اين نقلها از يك انسان عادي است و معلوم نيست واقعا چنين اتفاقي براي آن شخص افتاده است يا نه. امكان اشتباه هست، امكان دروغ گفتن هست. به هر حال از انسان عادي غير معصوم اشتباه و غرضورزي و... سر ميزند. ضمن اينكه ممكن است چنين چيزهايي به ذهنش آمده باشد. اصل اين مباحث در بحار الانوار آمده و ترجمههاي آن نيز در دست است. كتابهاي مستقلي هم در خصوص جزيره خضرا نوشتهاند. در برخي از اين كتابها تلاش كردهاند ميان مثلث برمودا و جزيره خضرا رابطه برقرار كنند و بگويند جزيره خضرا همان مثلث برموداست.
نكته سوم اينكه به فرض كه ما بپذيريم واقعا جزيره خضرايي وجود دارد، در هيچ منبعي نيامده كه محل سكونت امام زمان عليهالسلام جزيره خضرا بوده و همواره آنجا زندگي كرده است، بلكه گفتهاند كه مثلاً نوه امام زمان يا نوه چهارم امام زمان حاكم اين جزيره بود. هرگز كسي ادعا نكرده است كه امام زمان را ديدهام كه در فلان نقطه جزيره زندگي ميكرد. در ضمن، از ميان همان حاكمان كه اين ادعا از ايشان نقل شده، بعضي ميگويند: من نديدم ولي پدرم ديده است يا من نديدم ولي پدرم كه او هم نوه امام زمان است، گفته است من امام زمان را ديدهام. يعني كسي ادعا نكرده است كه من امام زمان را در جزيره خضرا ديده ام و اين نكته دقيقي است.
حال اگر بپذيريم كه جزيره خضرايي وجود دارد و امام زمان هم در آن زندگي ميكند، آيا ميتوان گفت كه جزيره خضرا همان مثلث برموداست؟ از اين گذشته، از عقلانيت به دور است و دلايل اعتباري و تجربي و تاريخي و نقلي هم اين را نميپذيرد. امام زمان در گوشهاي، در مثلث برمودا در درياي كارائيب زندگي كند و هر هواپيمايي از بالاي آن بگذرد نابودش كند، عدهاي بيگناه كه در هواپيما نشستهاند، راه را گم كردهاند سقوط كنند يا هر كشتياي كه از آن حوزه سر درآورد نابود شود؛ اين خلاف عقل است، خلاف منطق اسلامي و روح حاكم بر فرهنگ اسلامي است. بنابراين، بر فرض كه بپذيريم جزيره خضرايي وجود دارد و امام زمان هم محل در آن سكونت دارد، تطبيق جزيره خضرا بر مثلث برمودا، نه عقلاً قابل قبول است، نه نقلاً و نه روح اسلام با چنين ادعايي سازگاري دارد.
بنابراين كساني كه در اين مسير كوشيدهاند و اي بسا بعضي بزرگان نيز تلاششان را تأييد كرده باشند، بايد دقت كنند كه چنين چيزي، هيچ دليل منطقي و عقلي و نقلي ندارد. بنا بر روايات، امام زمان در جوامع اسلامي به سر ميبرد نه در يك جزيره دور افتاده كه ممكن است هيچ مسلماني هم آنجا زندگي نكند و آنجا نه رضوي نه ذيطوي نه مدينه و نه شهرهاي ديگر هست. ضمن اينكه مشخصاتي كه از نظر علمي درباره مثلث برمودا و محدوده آن گفته ميشود، هيچ كدام با روايات ما قابل تطبيق نيست. امام زمان عليه السلام در جوامع اسلامي، مانند ديگر مسلمانها زندگي ميكند و افراد هم ايشان را زيارت ميكنند. وقتي هم كه حضرت ظهور كرد خيلي ها ميبينند كه او را بارها ملاقات كردهاند، خدمتش رسيده اند ولي نشناختهاند. در روايات ما تطبيقي بين حضرت يوسف و حضرت مهدي عليهالسلام آمده است: برادرها چندبار خدمت حضرت يوسف رسيدند و با او صحبت كردند، ولي او را نشناختند تا زماني كه خودش اظهار كرد. مسلمانها و شيعيان هم خدمت امام زمان ميرسند (اصول كافي، ج 1، ص 2) ، ولي حضرت را نميشناسند تا زماني كه خداوند مصلحت بداند و به او اجازه ظهور بدهد. آن وقت بسياري متوجه ميشوند كه كسي كه بارها خدمتش رسيده اند امام زمان بوده است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید