پرسش . آيا آنچه درباره انحصاري نبودن آموزه نجات و رستگاري در اسلام گفته شد، محدود به حوزه اسلام و مخصوص مسلمانان است يا پيروان اديان و مكاتب ديگر را نيز شامل ميشود؟
پاسخ: سخن مزبور درباره پيروان ساير اديان و مكاتب نيز صادق است؛ زيرا اين كه گفته شد، دين حق يكي و آن نيز «اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله » ميباشد و بس، هرگز بدين معنا نيست كه «پيروان اديان و مكاتب ديگر همگي بر باطل و گمراهي محض بوده، سزاوار كيفر و عذاب جاودانه دوزخاند» تا اشكال شود كه در اين صورت صفت «هادي» خدا بروز نكرده است. ( آقاي سروش ميگويد: اگر تنها اقليت شيعيان اثني عشري هدايت يافته اند و بقيه ضال و كافرند... پس اسم هادي حق در كجا متجلي شده است؟ ر.ك. كيان، شماره 36، ص 11.) عكس آن هم درست نيست؛ يعني چنين نيست كه همه پيروان آيين اسلام بي كم و كاست و به طور يكسان بر حق و حقيقت بوده، سزاوار بهشت ابدي، و برخوردار از سعادت و رستگاري اند.پس از بعثت پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله و عرضه آيين جهاني و جاويد اسلام به دست آن حضرت، شرط بهره مندي كامل از ايمان نجاتبخش و رسيدن به بالاترين درجه هدايت و رستگاري و نيل به كمال معنوي، ايمان به تمام معتقدات ديني اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله ، (ر.ك. بقره، آيه هاي 136 ـ 137. ) عمل به تمام دستورات و احكام موجود در آن (ر.ك. مائده 5 ، آيه هاي 68 ـ 69 . ) و اخلاص در اعمال و رفتار ( ر.ك. كهف 8 ، آيه 110 و صافات (37)، آيه هاي 40، 74، 128، 160 و 169.) ميباشد. البته چنين نيست كه اگر كسي توان نيل به بالاترين درجه ايمان و عمل را نداشت، از نيل به درجات پايينتر آن نيز باز ميماند و اگر هم به مراحل پايينتر دست يافت از او پذيرفته نيست؛ زيرا:
الف. از آنجا كه فهم و درك انسانها متفاوت است و توان جسمي و روحي افراد در عمل به دستورات ديني هم داراي مراتب و اختلاف درجه است، راه يابي افراد به حق و رسيدن به هدايت و ايمان هم داراي مراتب و اختلاف درجه است. در نتيجه هر كس به حد وسع عقلي و توان عملي خويش به درجهاي از ايمان و رستگاري خواهد رسيد. به دليل همين اختلاف در فهم و درك و توان عملي انسانهاست كه خداوند افراد را بر حسب استعداد فكري و توان علميشان در قيامت بازخواست ميكند. (ر.ك. بقره، آيه 286 و طلاق 65 ، آيه 7. )
بهشت و دوزخ داراي مراتب و درجات ميباشد و هر كس فراخور ايمان و اعمال صالحي كه دارد، در جايگاه متناسب با آن در بهشت قرار ميگيرد، يا به عكس، به طبقهاي از دوزخ افكنده ميشود.
پس روشن شد كه مراتب ايمان و كفر و يا هدايت و گمراهي تشكيكپذير است و هر كس ممكن است در مرتبه اي از آن قرار گيرد. بنابراين، اين تقسيم بندي كه مردم يا مسلمان هستند و اهل نجات، و يا غير مسلماناند و اهل دوزخ، مردود و باطل است.
ب. طبق آيات صريح قرآن، خداوند هيچ قوم و مردمي را كيفر نخواهد كرد تا اين كه حجت را بر آنها تمام كند؛ ( ر.ك. اسراء 17، آيه 15. ) يعني پيامبري براي آنها بفرستد تا حقايق را به گوش آنان برساند؛ آن گاه اگر با اختيار خود و آگاهي كافي از حق و حقيقت، راه درست و دين حق را پذيرفته، به آن پايبند باشند رستگار خواهند شد، در غير اين صورت، با اختيار خود مسير بيراهه و گمراهي را بر خواهند گزيد. ( ر.ك. مجموعه آثار، ج 1، ص 293 ـ 294.)
بر اين اساس، غير مسلماناني كه دين حق به آنها عرضه نشده است و از وجود دين حق بيخبرند و دين و مسلك خود را حق دانسته، بر پايه آن عمل ميكنند، جزو «جاهلان قاصر» شمرده ميشوند و اهل نجاتند. نيز كساني كه توان فكري و روحي لازم براي دستيابي به دين حق را ندارند، در زبان قرآن «مُرجَوْنَ لاِمرِ اللّه» يعني اميدواران به فرمان (عفو) الهي، يا مستضعفان ناميده ميشوند. ( ر.ك. سوره نسا 4، آيه هاي 97 ـ 99؛ توبه (9)، آيه 106.) در روايات نيز از اين دسته به كساني ياد ميكند كه نه داراي ايمان كامل و خالص بوده و نه اعمال صالح روشني دارند و نه كفرشان صريح و اعمالشان بدون شائبه نيك است؛ بلكه چيزي ميان كفر و ايمان است؛ چون توان فكري كافي جهت تشخيص حق از باطل و قدرت عمل كافي براي دست زدن به جنايات و فساد اخلاقي بزرگ را هم ندارند، (ر.ك. تفسير نورالثقلين، علي بن جمعه، ج 1، ص 539 ، نيز ج 2، ص 264 ـ 267.) اينان در اصطلاح علما و متكلمان «جاهل قاصر» شمرده شده، كارشان با خداست و اميد به نجاتشان هست.(ر.ك. مجموعه آثار، ج 1، ص 320 ـ 324؛ تفسير الميزان، ج 5 ، ص 51 ؛ تفسير نمونه، ج 4، ص 9 ـ 10 و 88 . )
اما آناني كه دين حق بر آنها عرضه شده يا قدرت فكري و روحي لازم را جهت شناخت حق از باطل دارند، ولي از سرِ تقصير يا عناد و لجاج از آن روي گردان ميشوند، نه عقيده درستي دارند و نه اعمال صالحي كسب ميكنند. عقل سليم و نقل صريح حكم ميكندكه اين افراد، جزو اهل جحود و انكار و نيز در زمره «جاهلان مقصر» به شمار آيند و از هدايت و رستگاري بهرهاي نبرند و سزاوار عذاب دوزخ گردند.
اساساً كافر واقعي [= پوشانندگان حق] ايناناند؛ زيرا چنان كه شهيد مطهري فرمود: كفر يا از روي عناد و جحود است، يا از روي جهل و قصور و ناتواني. كافر مصطلح قرآني و اسلامي، از نوع اول است نه نوع دوم، و كافران اهل عناد مخلّد در دوزخ، به گواهي حكما و متكلمان اسلامي، در اقليّت هستند. ( ر.ك. همان، ج 1، ص 289؛ شرح اشارات شيخ الرئيس ابن سينا، شرح از خواجه نصير طوسي، ج 3، ص 327 ـ 328؛ اسفار اربعه، ملاصدرا، ج 7، ص 78 ـ 80 . ) وعلامه سيد محمدحسين طباطبائي بياني دارد كه قابل تعمق و نيازمند بررسي است. او مينويسد: «سعادت مخصوص گرونده دين حق، همان كمال است و اما مطلق سعادت، مخصوص گرونده دين حق نيست، بلكه در ديگران نيز يافت ميشود. البته به شرطي كه روح انقياد و فرمانبري داشته باشند و عناد و ستيزهجويي در آنان نباشد».( ر.ك. ولايت نامه ترجمه رسالة الولاية علامه، ترجمه همايون همتي، ص 63 ـ 64)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید