پرسش . درباره زلزله هاي قيامت و ساير حوادث توضيح دهيد.
پاسخ: قيامت همراه تكانهاي شديد واقع ميشود. در آستانه وقوع قيامت حوادث بسيار تكان دهنده رخ ميهد كه قرآن كريم به بعضي از آنها اشاره فرموده است: يكي از اين حوادث زلزله ها و تكان هاي شديدي است كه عالم را فراميگيرد:« يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَي النَّاسَ سُكَارَي وَمَاهُم بِسُكَارَي وَلكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ» (حج: 1 و 2) اي مردم از پروردگارتان بترسيد و تقوا پيشه كنيد كه زلزله رستاخيز امري با عظمت و هولانگيز است. روزي كه آن را ميبينيد چنان گرفتار وحشت ميشويد كه مادران شيرده كودكان شيرخوار خود را فراموش ميكنند و هر زن بارداري، حمل خويش را بيندازد و مردم را مست ميبيني در حالي كه مست نيستند ولي عذاب خداوند شديد است.
اين زلزله عظيم كه همه نظم موجود در عالم را در هم ميريزد در جاهاي ديگر نيز در قرآن كريم مورد توجه قرار گرفته است. از جمله: « إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً» (واقعه: 4 و 5 ) هنگامي كه زمين به شدت به لرزه درآيد و كوه ها درهم كوبيده شوند. و همين معنا در آيه ديگري اين گونه بيان شده است: «يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ ...» (مزمل: 14) روزي كه زمين وكوه هابه سختي ميلرزد.
2. درهم ريختن كوهها: روشن است چنين زلزلهاي نظام زمين را درهم ميريزد و در درجه اول كوه ها را كه به منزله ميخهايي براي زمين محسوب ميشود متلاشي ميكند؛ بلكه به كلي نابود ميكند. زلزله شديد كه زمين را فراميگيرد كوه ها را نيز به شدت ميلرزاند؛ آنگونه كه كوه هاي باعظمت از جاي خود كنده ميشوند. « وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ ...» (حاقه: 14) آنگاه كوهها به حركت درمي آيند. «وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْراً» (طور: 10) در مرحله بعد، اين كوه هاي باعظمت درهم كوبيده شده « ...فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً... » (حاقه: 14) و به صورت تودهاي از شنهاي متراكم درميآيد « ...وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيباً مَّهِيلاً» (مزمل: 14) و به صورت گرد و غبار پراكنده ميشوند «وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثّاً» (واقعه: 5 و 6 ) و از اين كوههاي سر به فلك كشيده كه اكنون به شكل پشمهاي حلاجي شده درآمده و بر اثر تندباد به حركت درميآيد تنها رنگي در آسمان ديده ميشود. «وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ» (قارعه: 5 ) و سرانجام گويي كوهها اصلاً وجود نداشته و سرابي بيش نبوده اند «وَسُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكَانَتْ سَرَاباً» (نبا: 20) و با از بين رفتن كوهها زمين صاف و هموار ميشود «فَيَذَرُهَا قَاعاً صَفْصَفاً» (طه: 106)
3. انفجار درياها: در آستانه قيامت درياها با همه وسعت برافروخته و منفجر خواهد شد. قرآن در اين باره ميفرمايد: « وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ» (انفطار: 3) آن زمان كه درياها منفجر گردد و در جاي ديگر وضعيت درياها اين گونه بيان شده است: «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» (تكوير: 6 ) و هنگامي كه درياها برافروخته ميشوند. اين آيات نيز از خارق العاده بودن اوضاع و حوادث بسيار عظيم حكايت ميكند؛ زيرا معمول است كه آب آتش راخاموش ميكند نه آن كه خود برافروخته و شعله ور شود.
4. بيفروغ شدن خورشيد و ماه و ستارگان: يكي ديگر از نشانههاي نزديكي قيامت آن است كه در آستانه رستاخيز خورشيد رو به خاموشي رفته و ستارگان نور و درخشش خود را از دست داده وتاريك ميشوند. قرآن ميفرمايد: : « إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ» (تكوير: 1 و 2) هنگامي كه طومار خورشيد درهم پيچيده شده و ستارگان تاريك ميگردد، محو وتاريك شدن ستارگان در واقع به معني از بين رفتن آنها نيز ميباشد. در آيه ديگري به اين صورت آمده است: «فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ» (مرسلات: 8 ) هنگامي كه ستارگان محو و تاريك شوند.
از بين رفتن فروغ ستارگان و نابودي آنها در آيات ديگري نيز مورد توجه قرار گرفته است: « فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ وَخَسَفَ الْقَمَرُ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ يَقُولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ» (قيامت: 7 تا 10) در آن هنگام كه چشم بر اثر شدت وحشت به گردش درميآيد و ماه بينور ميشود؛ خورشيد و ماه يكجا جمع ميشوند و انسان ميگويد: راه فرار كجاست؟ آيات فوق گوياي نوعي به هم ريختگي و از بين رفتن نظام كرات آسماني و كواكب ميباشد و روشن است كه كوچكترين برخوردي كه در كهكشانها رخ دهد همه را در هم ريخته و سرانجام به قول قرآن آنها پراكنده ميشوند و فرو ميريزند.
5 . شكافته شدن آسمانها: يكي ديگر از حوادثي كه مقارن ظهور قيامت رخ ميدهد شكافته شدن كرات آسماني و درهم ريختن آسمان است. گاه قرآن از خرابي آسمان به «انشقاق» تعبير ميكند و گاه به «انفطار» كه هر دو به معني شكافته شدن است و گاهي نيز تعبيرات ديگري را به كار ميگيرد. از جمله قرآن كريم ميفرمايد: « إِذَا السَّماءُ انشَقَّتْ» (انشقاق: 1) در آن هنگام كه آسمان شكافته ميشود. و در جاي ديگر ميفرمايد: «وَانشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ» (حاقه: 16) و آسمان از هم شكافته ميشود و آن در اين روز سست شده و فرو ميريزد. و در آيه ديگري ميفرمايد: «وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلاَئِكَةُ تَنزِيلاً» (فرقان: 25) به خاطر آور روزي را كه آسمان با ابرها از هم شكافته ميشود! خلاصه كرات آسماني و كهكشانها در انتهاي جهان بر اثر انفجارهاي پي در پي از هم متلاشي شده و شكافته ميشود و نابود ميگردد.و گاهي همين معنا باواژه «فطر» كه آن هم به معني شكافتن است در قرآن كريم آمده است: « إِذَا السَّماءُ انفَطَرَتْ» (انفطار: 1) در آن هنگام كه آسمان شكافته شود و در جاي ديگر همين تعبير اين گونه استعال شده است: «السَّماءُ مُنفَطِرٌ بِهِ... » (مزمل: 18) در آن روز آسمان از هم شكافته ميشود.
قرآن كريم براي بيان اين معنا تعابير ديگري نيز به كار ميگيرد. از جمله ميفرمايد: « وَإِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ» (تكوير: 11) در آن هنگام كه پرده از روي آسمان برگرفته ميشود كه مراد كنده شدن آسمان از جايگاه و خرد و متلاشي شدن آن است. اما اگر مراد كنار رفتن حجابها و آشكار شدن ملكوت آسمانها و فرشتگان و بهشت و جهنم باشد، در اين صورت به اين بحث مربوط نميشود.
اين عوض كردن تعابير و به كار گرفتن تعابير متعدد شايد بيانگر حوادث متعدد و حالات گوناگون آن روز باشد. چنانكه قرآن در آيه ديگر از واژه «فرج» به همان معني «فطر» بهره ميگيرد: « وَإِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ» (مرسلات: 9) هنگامي كه آسمان شكافته ميشود.در برخي ديگر از آيات تعابيري آمده است كه خود به معني انفجار و شكافتن نيست؛ بلكه لازمه آن متلاشي شدن و درهم ريختن است. مثلاً ميفرمايد: روزي كه آسمان به اضطراب درآمده و به شدت حركت ميكند: « يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً». (طور: 9)
بديهي است كه لازمه اين حركت شديد درهم ريختن و متلاشي شدن است و يا ميفرمايد: روزي كه آسمان همچون فلز گداخته شده ميشود: « يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ» (معارج: 8 ) كه اين حالت نيز حاكي از متلاشي شدن و به هم ريخته شدن نظم موجود در آسمان هاست. و نيز ميفرمايد: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ... » (انبياء: 104) روزي كه آسمان را درهم ميپيچيم همانند درهم پيچيده شدن يك طومار و همان طور كه آفرينش را آغاز كرديم بازميگردانيم. از اين آيه استفاده ميشود كه طومار آسمان در پايان جهان درهم پيچيده ميشود و همانند آغاز آفرينش كه به صورت توده واحدي بود درميآيد. و بر روي خرابههاي نظام قديم، نظامي نو بنا ميشود و رستاخيز شروع ميشود.
حاصل اين كه سرانجام اين جهان بر اثر حوادث تكان دهندهاي از هم متلاشي شده و به طور كلي نظام آن درهم ميريزد و خراب ميشود. هم زمين با كوهها و درياهايش بر اثر تكانها و انفجارهاي مهيب درهم ميريزد و هم آسمان با همه كرات و كهكشانهايش درهم ميريزد و به صورت تودهاي بخارگونه درميآيد. اين دگرگونيها با يك صيحه و خروش آسماني (نفخ صور) آغاز و با درهم پيچيده شدن طومار نظام موجود خاتمه مييابد. درباره نفخ صور بعداً سخن خواهيم گفت. اكنون بايد ديد بعد از خرابي، چگونه نظام جديد در رستاخيز آغاز ميشود؟
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید