پرسش . درباره قبر توضيح دهيد.
پاسخ: از آيات و روايات استفاده ميشود كه پس از قبض روح براي انسان حوادث و اتفاقاتي رخ ميدهد كه همگي وابسته به اعمال و مكتسبات روحي او در دنيا است. بيان تمام حالات و تفصيل آنچه براي متوفي رخ ميدهد ـ هر چند جالب و آموزنده است ـ باعث طولاني شدن بحث خواهد شد. بنابراين تنها رخدادها و فرازهاي برجسته آن مورد اشاره قرار ميگيرد و از بقيه صرف نظر ميشود.1. سؤل نكير و منكر: پس از آنكه مرده دفن شد اولين گردنهاي كه در مقابل دارد، سؤل نكير و منكر و بشير و مبشر است. پرسش قبر در تعاليم اسلامي از جمله حقايق مسلم به شمار ميآيد كه در روايات بسيار مورد توجه قرار گرفته است و از برخي آيات قرآن نيز ـ كما بيش ـ ميتوان آن را فهميد.
از جمله « إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فُيهَا ... » (نساء: 97) كساني كه ملائكه جان آنها را ميگيرند در حالي كه به خود ستم كرده اند به آنها ميگويند: در چه حالي بوديد و چه ميكرديد؟ ميگويند: ما در زمين ضعيف شمرده ميشديم و توان خودداري از گناه را به سبب غلبه محيط فاسد نداشتيم. ملائكه گويند: آيا زمين خدا وسعت نداشت؟ چرا به جاي ديگر هجرت نكرديد؟ پرسش و پاسخ و محاكمه در اين آيه نياز به توضيح ندارد. در جاي ديگر ميفرمايد: «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَي إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُم تَعْمَلُونَ وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْراً... » (نحل 27 و 29) آنان كه ملائكة آنها را قبض روح ميكنند در حالي كه به خود ستم كردهاند، به ناچار تسليم شده و ميگويند: ما كار بدي نكردهايم. پاسخ ميشنوند: آري خداوند به آنچه انجام دادهايد آگاه است و به پرهيزكاران گفته ميشود: پروردگارتان چه چيزي نازل كرد؟ گويند: خير و خوبي را... . آيات ديگري نيز بيانگر اين مطلب است. در روايات مطلب با وضوح بيشتري آمده است:
قال الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام: من انكر ثلاثة اشياء فليس من شيعتنا: المعراج و المسالة في القبر و الشفاعة. (امالي صدوق ص 294 مجلس 49 حديث 6 بحار ج 6 ص 223. ) امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه منكر سه چيز باشد از شيعيان ما نيست: معراج، پرسش در قبر و شفاعت.
حال بايد ديد از چه افرادي در قبر پرسش ميشود؟ در اين باره افراد بر حسب آنچه در روايات آمده است به سه دسته تقسيم ميشوند: مومنين محض، كفار محض، و سايرين. سوال قبر براي دو دسته اوّل است و از دسته سوم پرسش به عمل نميآيد؛ بلكه رها ميشوند. و يا دست كم از اينان پرسشهاي خاصي بعمل نميآيد. توضيح اينكه آيات و روايات بر، پرسش در قبر اطلاق دارد و شامل همه افراد ميشود؛ در حالي كه در جمع بعضي روايات ـ كه يكي از آنها به عنوان نمونه نقل ميشود ـ مخصوص مومنين محض، بيان شده است. جمع بين روايات به اين صورت است كه گفته شود: بعضي سوالهاي خاص تنها از اين گروه پرسيده ميشود.عن ابي بكر الحضرمي عن ابي جعفر عليه السلام قال: «لا يسأل في القبر الاّ من محض الايمان محضاً او محض الكفر محضاً، فقلت له: فسائر الناس؟ فقال: يلهي عنهم.» (بحار ج 6 ص 235 ج 52 و نگاه كنيد كافي ج 3 باب المسألة في القبر و ن لا يسئل حديث 1 و 2 و 3 و 4 ص 235 به بعد.) از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده است كه امام فرمودند: در قبر پرسش نميشود مگر از كسي كه ايمان خالص و يا كفر خالص دارد. راوي پرسيد: ساير مردم چي؟ امام فرمود: بقيه رها ميشوند و از آنها صرف نظر ميشود.
بايد دقت كرد مفهوم اين سخن اين نيست كه دسته سوم برزخ ندارد؛ بلكه تنها سؤل قبر كه يكي از مراحل برزخ است با توضيح فوق از آنها برداشته شده است.
از چه اموري ميپرسند؟
از روايات استفاده ميشود كه در قبر از امور مختلفي ميپرسند از قبيل: خدا، پيامبر، امام، دين، قبله، كتاب آسماني، نماز، زكات، روزه، حجّ، عمر، جواني، اموال، كه چگونه به دست آمده و در كجا مصرف شده است و...
در قبر از اعتقادات به نحو كامل و به صورت دقيق ميپرسند ولي از اعمال به صورت اجمالي و از برخي از آنها. اينك به عنوان نمونه بعضي از اين روايات نقل ميشود:
عن موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمد الصادق عليهما السلام أنّه قال: اذا مات المومن شيّعه سبعون ألف ملك الي قبره أذا أدخل قبره أتاه منكر و نكير فيقعد انّه و يقولان له: من ربّك و ما دينك و من نبيّك؟ يقول: ربّي اللّه و محمد نبيّي، و الاسلام ديني، فيفسحان له في قبره مدّ بصره و يأتيانه بالطعام من الجنة و يدخلان عليه الروح و الريحان و ذلك قوله عزّ و جلّ «فاماان كان من المقربين فروح و ريحان» يعني في قبره «و جنة نعيم» يعني في الآخره. ثم قال عليه السلام: فأما إذا مات الكافر شيّعه سبعون الفاً من الزبانيه الي قبره و انّه ليناشد حامليه بصوت يسمعه كلّ شيء الاّ الثقلان و يقول: لو انّ لي كرة فأكون من المومنين و يقول: «ارجعوني لعلّي أعمل صالحاً فيما تركت» فتجيبه الزبانية: كلّاً انّها كلمة أنت قائلها. و يناديهم ملك: لو ردّ لعاد لما نهي عنه. فاذا أدخل قبره و فارقه الناس أتاه منكر و نكير في أهول صورة فيقيمانه ثمّ يقولان له: من ربك و ما دينك و من نبيّك؟ فيتلجلج لسانه و لا يقدر علي الجواب فيضربانه ضربة من عذاب اللّه يذعرلها كلّ شيء، ثمّ يقولان له: من ربّك و ما دينك و من نبيك؟ فيقول: لا أدري. فيقولان له: لادريت و لاهديت و لا افلحت. ثمّ يفتحان له باباً الي النار و ينزلان اليه الحميم من جهنم و ذلك قول اللّه عزّ و جلّ: «و أما إن كان من المكذبين الضالّين فنزل من حميم» يعني في القبر «و تصلية جحيم» يعني في الآخرة. ( بحار ج 6 ص 222 و أمالي صدوق 290 مجلس 48 ج 12.)
امام موسي بن جعفر از پدرش امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه فرمود: هر گاه مومن بميرد هفتاد هزار فرشته او را تا قبرش تشييع ميكنند و هنگامي كه او را داخل قبر كردند نكير و منكر پيش او ميآيند و او را مينشانند و به او ميگويند خداي تو كيست؟ و دين تو چيست؟ و پيامبر تو كيست؟ پاسخ ميدهد: پروردگارم اللّه. و پيامبرم محمد صلي اللّه عليه و آله و سلم و دينم اسلام است. آنگاه اين دو فرشته قبرش را به اندازه وسعت بينائياش مي گشايند و توسعه ميدهند. قبرش را تا چشمش كار ميكند وسعت ميدهند و از بهشت برايش غذا ميآورند و روح و ريحان بهشتي را بر او وارد ميكنند. و اين همان سخن خداي عزّ و جلّ است كه فرمود: « فاما ان كان من المقربين فروح و ريحان» در قبر برايش روح و ريحان است. «و جنت نعيم» در آخرت برايش جنت نعيم است. و هنگامي كه كافر بميرد، هفتاد هزار فرشته زبانيه دوزخ (نگهبان جهنم) او را تا قبرش تشييع ميكنند و او حاملين خود را با صدايي كه همه ـ جز جن و انس ـ ميشنوند خطاب ميكند و ميگويد: اگر بار ديگر به دنيا برگردم از اهل ايمان خواهم بود و ميگويد: « ارجعوني لعلي اعمل صالحاً فيما تركت» پس زبانيه به او جواب ميدهند: «هرگز! اين سخني است كه تو گويي»، و فرشتهاي به آنها ندامي دهد: «اگر برگردانده شود، باز به همان چيزهايي كه نهي شده بود باز ميگردد.» پس هنگامي كه او را در قبر داخل كردند و مردم از او جدا شدند، نكير و منكر در ترسناكترين شكل پيش او ميآيند. آنگاه او را بر پاي ميدارند. سپس به او ميگويند خداي توكيست؟ و دين تو چيست؟ و پيامبر تو كيست؟ پس زبانش ميگيرد و توان پاسخ گويي ندارد. آنگاه ضربهاي از عذاب الهي به او مينوازند كه همه چيز از آن به وحشت ميافتد. سپس به او ميگويند: خداي تو كيست؟ و دين تو چيست؟ و پيامبرتو كيست؟ ميگويد: نميدانم.
به او ميگويند: ندانستي و هدايت نشدي و رستگار نشدي. سپس دري به سوي جهنم به رويش ميگشايند و برايش حميم جهنم ميآورند و اين همان سخن خداوند عزّو جلّ است كه فرمود: « و امّا ان كان من المكذبين الضالّين ... فنزل من حميم» در قبر برايش ماحضري از آب جوشان ميآورند. «و تصلية جحيم» در آخرت برايشان چشيدن آتش جهنم است.
از تأمل در اين حديث نكات فراواني به دست ميآيد كه براي رعايت اختصار از ذكر آن خوداري و تنها به دو نكته اشاره ميشود: 1. اثبات عالم برزخ و ثواب و عقاب آن. 2. سؤل نكير و منكر در قبر از مومن و كافر.
در حديث ديگري از امام سجاد عليه السلام نقل شده است كه پيامبر در هر جمعه مردم را موعظه ميكرد و از جمله ميفرمود: بدان اوّل چيزي كه دو فرشته (نكير و منكر) از تو ميپرسند، پروردگارت كه او را ميپرستيدي و از پيامبرت كه به سوي تو فرستاده شد و از ديني كه به آن متدين بودي و از كتابي كه آن را تلاوت ميكردي و از امامي كه ولايتش را پذيرفته بودي. سپس از عمرت كه آن را در چه راهي سپري كردي و از مالت كه از كجا به دست آوردي و در كجا مصرف كردي... (بحار ج 6 ص 223 و 264 حديث 24.) و در حديث ديگري روايت شده كه از دوستان انسان ميپرسند (همان ص 175.) و در روايتي ديگر نقل شده كه از قبله و نام كتاب آسماني ( تحف العقول ص 180.) و در روايات ديگري آمده است كه از نماز و زكات و روزه و حج ميپرسند. (بحار ج 6 ص 266 و 242 و لئالي الاخبار ج 5 ص 30.)
قال ابو عبداللّه عليه السلام: يسأل الميت في قبره عن خمس: عن صلاته و زكاته و حجه و صيامه و ولايته إيّانا أهل البيت، فتقول الولاية عن جانب القبر للاربع ما دخل فيكن من نقص فعليّ تمامه. ( بحار ج 6 ص 265 حديث 111.) امام صادق عليه السلام فرمود: در قبر از مرده درباره پنج چيز ميپرسند: درباره نمازش و زكاتش و حجّش و روزه اش و ولايت ما اهلبيت. پس ولايت از يك جانب قبر به چهار چيز ديگر ميگويد: هر چه شما كمبود داشتيد بر من است كه آن را تمام و كامل كنم.
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد: 1. در قبر و در عالم برزخ از اصول اعتقادات انسان با دقت سؤل ميشود؛ همچنين از كليات اعمال انسان؛ ولي جزئيات اعمال و رسيدگي دقيق به اعمال انسان به روز قيامت محول ميشود. 2. سؤل و جواب قبر يك پرسش و پاسخ معمولي و شبيه سؤل و جوابهاي دنيوي نيست كه انسان هر چه ميخواهد بگويد؛ بلكه اين سؤل و جواب با ملكوت انسان است و از درون جان انسان و باطن وجود او انجام ميگيرد. بنابراين قدرت دروغ پردازي و تحريف حقايق از انسان سلب ميشود. پاسخ فرشتگان الهي از عمق وجود انسان و حقيقت باطن و ملكوت او سرچشمه ميگيرد و محال است كه سخني جز صدق و واقع گفته شود. شخصيت حقيقي و نداي باطني انسان است كه پاسخ ميدهد و سخن ميگويد. بديهي است كه اگر شخصيت انسان را علاقه و پرستش اله ها و بتها تشكيل دهد، حقيقت آن شيفتگي در آنجا تجلي ميكند.
3. سؤل و جواب براي شناخت مرده و معرفت نسبت به حال او نيست؛ بلكه نوعي پاداش و ثواب يا جزا و عقاب است. چون براي فرشتگان و مأموران الهي وضعيت متوفي روشن است.
4. پرسش و پاسخ بر اين مطلب دلالت دارد كه انسان بعد از مرگ به حيات ديگري زنده است و دليل بر حيات برزخي انسان است. چون روشن است كه پرسش و پاسخ فرع بر حيات و فهم و درك است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید