پرسش. چگونگي قبض روح افراد مختلف را شرح دهيد.
پاسخ: آخرين مرحله از مرحله اول معاد يعني مرگ (قيامت صغري) قال رسول اللّه (ص): «من مات فقد قامت قيامته» يعني هر كه بميرد، در واقع قيامتش برپا شده است. (بحار ج 61 ص 7) قبض روح انسان است كه پس از آن شخص وارد مرحله بعد يعني عالم برزخ ميشود. در اين حال علاوه بر آنچه گذشت هول ها و مراحل متعدد ديگري وجود دارد كه در اينجا تنها به سه نكته اشاره ميشود: 1. كيفيت قبض روح نيكوكاران و مؤ نين و كفار و ستمگران. 2. چگونگي ظهور فرشته مرگ. 3. قابض ارواح كيست؟
چگونگي قبض روح مومنين و كفار:
آنچه از قرآن و روايات استفاده ميشود اينست كه قبض روح نيكوكاران و مومنين با بدكاران و كفار بسيار متفاوت است. يكي از دردناكترين عذابها براي گناهكار و بيايمان جان دادن است. مومن با سلام و صلوات و با استقبال شايان ملائكه روبرو ميشود. به او خوش آمد گفته ميشود. جايگاهش را در بهشت به او مينمايانند. به او ميگويند هيچ حزني نسبت به گذشته و هيچ ترسي نسبت به آينده نداشته باش. مؤمن مورد انعام خاص خداي تعالي بوده و همراه پيامبران و صديقين و شهداء و صالحين كه بهترين رفقا هستند ميباشد. البته اين مقام در مورد مومنين محض و نيكوكار است؛ در حاليكه اگر آنچنان كه بايد و شايد خود را تزكيه نكرده و از اعمال ناشايسته تصفيه نشده باشند، هنگام قبض روح مشكلاتي دارد.
بر عكس مومن، كافر و گناهكار با توهين و اهانت فرشتگان الهي و ضرب و شتم آنها روبرو بوده و از عذابهاي دردناك ترسانده ميشود. جايگاهش در جهنم به او نمايانده ميشود. اينها به علاوه حسرت جانكاهي كه ناشي از تفريط و كوتاهي اوست و كيفيت ظهور ملك الموت و... است عذابي بس اليم و مجازاتي بس سخت را براي كافر به وجود ميآورد.
اينك بعضي از آيات و روايات كه بيانگر مطلب است نقل ميشود:الف. قبض روح مومن: قرآن كريم ميفرمايد: كساني كه به خدا ايمان آورده و مطابق ايمان خود عمل ميكنند و در اين راه از هيچ استقامتي دريغ نميكنند؛در آخرين لحظات عمر ملائكه الهي را ملاقات ميكنند و اين فرشتگان بهترين مژدهها را به آنها ميدهند: « إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاَئِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت: 30) تحقيقاً آنان كه گفتند: پروردگار ما اللّه است، آنگاه در راه ايمان خود استقامت ورزيدند، ملائكه بر آنها وارد ميشوند و به آنها ميگويند: كه بعد از اين نه بر آينده بترسيد و نه بر گذشته اندوه داشته باشيد و مژده باد بر شما به همان بهشتي كه به شما وعده داده شده بود. در آيه ديگري ميفرمايد: «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُم تَعْمَلُونَ» (نحل: 32) (متقين) كساني هستند كه فرشتگان در حال پاكي جان آنان را ميگيرند و در اين حال به آنان ميگويند: سلام بر شما! به خاطر اعمالي كه انجام ميداديد داخل بهشت شويد.
در روايات نيز قبض روح مومن و كافر به طور روشن تصوير شده است. از جمله امام جواد عليه السلام از پدرانش نقل كرده است كه به اميرالمومنين عليه السلام گفته شد: مرگ را براي ما توصيف كنيد. فرمود: « علي الخبير سقطتم، هو احد ثلاثة امور يرد عليه: إمّا بشارة بنعيم الأبد، و إمّا بشارة بعذاب الأبد، و إمّا تحزين و تهويل و أمره مبهم لا يدري من أي الفرق هو. فأمّا ولينا المطيع لأمرنا فهو المبشر بنعيم الأبد، و أمّا عدوّنا المخالف علينا فهو المبشر بعذاب الأبد، و أمّا المبهم أمره الذي لايدري ما حاله فهو المؤن المسرف علي نفسه لا يدري ما يؤل إليه حاله، يأتيه الخبر مبهماً مخوفاً، ثم لن يسوّيه اللّه عزّوجلّ بأعدائنا. لكن يخرجه بشفاعتنا، فاعملوا و أطيعوا، لا تتّكلوا و لا تستضغروا عقوبة اللّه عزّوجلّ، فإنّ من المسرفين من لا تلحقه شفاعتنا إلّا بعد عذاب ثلاث مأة الف سنة.» (معاني الاخبار ص 273 حديث 2.)حضرت فرمود: به انسان بسيار آگاه مراجعه كردهايد، آن (مرگ) يكي از سه امر است كه بر او وارد ميشود: يا مژده دادن به نعمت جاودانه است و يا اطلاع دادن به عذاب جاودانه است، و يا اندوه و ترس براي شخص ميباشد و امرش مبهم است؛ نميداند از كداميك از فرقه ها (بهشتي يا جهنمي) است. اما دوست ما كه مطيع فرمان ماست، پس همان است كه به او مژده نعمت ابدي داده ميشود و اما دشمن ما كه مخالف ما است، كسي است كه به عذاب ابدي مژده داده ميشود و اما كسي كه امرش مبهم است و نميداند حالش چگونه است همان مومن است كه بر خود زياده روي (گناه) كرده است. نميداند بازگشت وضعش به چيست. خبر به صورت مبهم و ترسناك به او ميرسد. آنگاه خداي عزّوجل او را با دشمنان ما مساوي قرار نميدهد. بعد از اين اندوه ها و ترسها و وضعيت مبهم او سرانجام اهل نجات است. ليكن به سبب شفاعت ما او را خداوند از آتش خارج ميكند. بنابراين عمل صالح انجام دهيد و اطاعت خدا را كنيد و كار خود را به ديگران و شفاعت و غيره واگذار نكنيد و عقاب خداي عزّوجل را سبك نشماريد؛ زيرا شفاعت ما به بعضي از گناهكاران نميرسد مگر بعد از آنكه سيصد هزار سال در عذاب باقي ميمانند.
اين روايت بيانگر چند نكته است:1. از لحاظ كيفيت قبض روح، انسانها به سه دسته تقسيم ميشوند: مومنين محض، كفار محض، مومنين گنه كار.
2. مرگ براي دسته اول نعمت جاودانه و براي دسته دوم عذاب جاودانه و براي دسته سوم خوف و اندوه و دلهره است.
3. انسان در حال مرگ از حال خود مطلع ميشود.
در حديث ديگري از كيفيت قبض روح مومن با تعبير كندن لباس كثيف و آلوده به شپش و كنار زدن غل و زنجير سنگين ياد شده است. (معاني الاخبار ص 274 ح 4.) در بعضي از روايات از مرگ مومن اين گونه ياد شده است: قال رسول اللّه(ص): الموت ريحانه المومن. (بحار ج 82 ص 168 ج 3 و ص 179 ح 23.) و يا آمده است: قال النبي: تحفه المومن الموت. (بحار ج 82 ص 171 ح 6. ) و يا قال اميرالمومنين(ع) افضل تحفه المومن الموت.( غرر الحكم ج 1 ص 213 فصل 8 حديث 540 .) در حديث ديگري از ابوبصير نقل شده است كه ميگويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم: جانم به قربانت آيا مومن جان دادن را ناخوش ميدارد؟ حضرت فرمود: نه به خدا قسم! گفتم: چگونه؟ فرمود: «انّ المومن اذا حضرته الوفاة حضر رسول اللّه(ص) و اهل بيته، أميرالمؤنين علي بن ابي طالب و فاطمه و الحسن و الحسين و جميع الائمه عليهم السلام، و لكن أكنّوا عن اسم فاطمه و يحضره جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل عليه السلام، فيقول أميرالمؤنين علي بن ابي طالب(ع) يا رسول اللّه انه كان ممن يحبنا و يتولنا، فأحبّه، قال: فيقول رسول اللّه(ص) يا جبرئيل انه كان ممن يحب علياً و ذريته فأحبه، و قال جبرئيل لميكائيل و اسرافيل (عليهما السلام) مثل ذلك، ثم يقولون جميعاً لملك الموت انّه كان يحبّ محمداً و آله و يتولّي عليّاً و ذريته فارفق به، قال: فيقول ملك الموت: و الّذي اختاركم و كرّمكم و اصطفي محمداً(ص) بالنبوّه و خصّه بالرساله لأنا أرفق به من والد رفيق، و أشفق عليه من أخ شفيق، ثمّ قام اليه فيقول: يا عبداللّه أخذت فكاك رقبتك، أخذت رهان أمانك، فيقول: نعم. فيقول الملك: فبماذا؟ فيقول: بحبّي محمّد و آله، و بولايتي علي بن أبيطالب(ع) و ذريته، فيقول: أمّا ما كنت تحذّر فقد آمنك اللّه منه، و اما ما كنت ترجو فقد أتاك اللّه به افتح عينيك فانظر ما عندك، قال: فيفتح عينيه فينظر اليهم واحداً واحداً، و يفتح له باب الي الجنّة فينظر اليها فيقول له: هذا ما أعدّاللّه لك، و هؤاء رفقائك أفتحبّ اللحاق بهم أو الرجوع الي الدنيا؟ قال: فقال أبو عبداللّه عليه السلام: أما رأيت شخوصه و رفع حاجبيه الي فوق من قوله لا حاجة لي الي الدنيا و لا الرجوع اليها، و يناديه منادمن بطنان العرش يسمعه و يسمع من بحضرته: يا أيتها النفس المطئنه الي محمد(ص) ووصيه والائمه من بعده؛ ارجعي الي ربك راضيه بالولايه مرضية بالثواب فادخلي في عبادي مع محمّد و اهل بيته، و ادخلي جنتي، غير مشوبة» (بحار ج 6 ص 163 حديث 31 از باب سكرات الموت و شدائده.)
«زماني كه لحظه مرگ انسان مؤمن فراميرسد، رسول خدا(ص) و اهل بيتش، يعني اميرمومنان علي بن ابيطالب، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين و همه امامان بعد از ايشان ـ كه درود و رحمت خداوند بر آنان باد ـ [بر بالين او] حاضر ميشوند، «ليكن به نام فاطمه تصريح نكنيد و با كنيه نام ببريد» همچنان كه جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و عزرائيل ـ كه درود خداوند بر آنان باد ـ حاضر ميشوند. پس امير مومنان علي بن ابيطالب(ع) عرض ميكند: اي رسول خدا، همانا اين فرد از دوستان و ولايتمداران ما اهل بيت است؛ پس او را دوست بداريد. آنگاه پيامبر(ص) ميفرمايد: «اي جبرئيل همانا او از دوستداران علي و خاندان اوست، پس او را دوست بداريد.» آنگاه جبرئيل به ميكائيل و اسرافيل ميگويد: شما هم همين طور. سپس جملگي آن سه فرشته مقرّب به ملك الموت ميگويند: همانا او دوستدار محمد(ص) و اهل بيت او و پيرو علي و اولاد علي است. پس به او ارفاق كن (و در گرفتن جانش مدارا كن).ملك الموت ميگويد: قسم به آن كه شما را برگزيد و بزرگ داشت و محمد(ص) را به پيامبري انتخاب كرد و او را به رسالت رساند و مخصوص گردانيد، من با گذشتتر از هر پدر با گذشتي و مهربانتر از هر برادر مهرباني نسبت به او خواهم بود! سپس ملك الموت به سوي محتضر ميرود و ميگويد: اي بنده خدا! آيا رقبه تو را آزاد كنم و از بردگي برهانم و گرو امانت تو را باز پس گيرم؟ محتضر ميگويد: بله. پس ملك الموت ميپرسد: براي چه؟ ميگويد: به خاطر محبتي كه به محمد(ص) و آل او دارم و به خاطر ولايت علي بن ابيطالب(ع) و اولادش.
پس عزرائيل ميگويد: اكنون از آنچه هراس داشتي خداوند تو را ايمني بخشيد، و به آنچه اميد داشتي خداوند آن را به تو عطا كرد. چشمانت را باز كن و آنچه را در مقابلت ميباشد ببين.امام صادق(ع) فرمود: «پس چشمان خود را باز ميكند و پيامبر و اهل بيتش را يك به يك مشاهده ميكند، و دري به سوي بهشت برايش باز ميشود و اهل بهشت را مشاهده ميكند. پس خطاب ميرسد: اين، همان پاداشي است كه خدا براي تو قرار داده، و اين بهشتيان نيز دوستان تو هستند. آيا دوست داري به آنها ملحق شوي يا اينكه دوباره ميخواهي به دنيا بازگردي؟!»
سپس امام صادق(ع) فرمودند: برگشتن چشم محتضر و بالا رفتن ابرويش نشان از اين گفته و خواسته او دارد كه نيازي به دنيا و برگشتن به سوي آن ندارم. در اين هنگام منادي از درون عرش ندا ميكند: اي نفس مطمئن به محمد(ص) و وصي او و ائمّه بعد از او، به سوي پروردگارت بازگرد، راضي از ولايت و خشنود از اجر و ثواب! پس در ميان بندگان داخل شو و با محمد و اهل بيتش وارد بهشت من شو؛ بهشتي كه غصه و گزندي در آن نباشد.»
اما در مورد مرگ بدكاران و كفار نيز آيات و روايات فراواني وجود دارد كه اينك به بعضي موارد اشاره ميشود: قرآن كريم تلخي جان كندن و كيفيت قبض روح ستمكاران را اينگونه بيان ميفرمايد: « ... وَلَوْ تَرَي إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلاَئِكَةُ بَاسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَي اللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ» (انعام: 93) (اي پيامبر) اگر ببيني ستمكاران را هنگامي كه در شدائد مرگ و تلخي جان كندن قرار ميگيرند، در اين هنگام فرشتگان قبض روح دستهاي خود را گشوده و به آنها ميگويند: جان خود را خارج سازيد كه شما امروز گرفتار عذاب و مجازات خواركنندهاي هستيد كه نتيجه آنچه عليه خداوند بدون حق ميگفتيد و اينكه در مقابل آيات الهي استكبار ميورزيديد، ميباشد. در آيه ديگري حال گناهكاران را كه نقطه مقابل حال نيكان است اينگونه معرفي ميفرمايد: « الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَي إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُم تَعْمَلُونَ» (نحل: 28) آنان كه ملائكه قبض روح جانشان را ميگيرند در حاليكه به خود ستم كردهاند، پس در اين هنگام اظهار ميكنند كه تسليم شدهاند و به دروغ ميگويند كار بدي انجام نميداديم. آري حتماً خداوند به آنچه انجام ميداديد آگاه است. از اين دست و پا زدنها و عذرتراشيهاي بيهوده ميزان سختي و فشار وارد بر آنها آشكار ميشود. در آيه ديگري با صراحت بيشتري سخن از ضرب و شتم كافرين توسط فرشتگان ميرود و ميفرمايد: «وَلَوْ تَرَي إِذْ يَتَوَفَّي الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلاَئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ذلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ» (انفال: 50 و 51) (اي پيامبر) اگر ببيني حال كافران را هنگامي كه فرشتگان جان آنها را ميگيرند در اين حال به صورتها و پشتهاي آنان ميزنند و به آنها ميگويند: عذاب آتش را بچشيد؛ اين عذاب به خاطر اعمالي است كه به دست خود از پيش فرستادهايد و خداوند به بندگان هيچ ظلمي روا نميدارد. از اين آيه چند نكته فهميده ميشود:1. شدت و تلخي قبض روح كفار.
2. فرشتگان سرسختي بر اينان گمارده شده اند كه با سختي و خشونت با آنها برخورد ميكنند.
3. فرشتگان مذكور ـ چنانكه از روايات برميآيد ـ دو دسته هستند: فرشتگان آخرت كه به صورت كفار ميزنند؛ چون عمل شايستهاي براي آنها نميبينند و گويي از آنها ميپرسند با كدام عمل ميخواهيد به اين عالم پا گذاريد؟ و فرشتگان دنيا كه به پشت كفار ميزنند و از آنها ميخواهند كه زودتر دنيا را از لوث وجود خود پاك سازند.
4. شروع عذاب از هنگام مرگ، كه البته اين عذاب، عقوبت برزخي است. در روايات نيز گوشه هايي از اين عذاب قبض روح تصوير شده است. از جمله: قال أبوعبداللّه عليه السلام: إنّ أميرالمؤنين عليه السلام اشتكي عينه فعاده النبي(ص) ... فقال: «يا علي! إنّ ملك الموت إذا نزل لقبض روح الكافر نزل معه سفّود من النار، فينزع روحه به فتصيح جهنم، فاستوي علي عليه السلام جالساً، فقال: يا رسول اللّه، أعد علي حديثك فلقد أنساني وجعي ما قلت، ثم قال: هل يصيب ذلك أحداً من اُمتك؟ قال: نعم، حاكم جائر، و آكل مال اليتيم ظلماً، و شاهد زور» (كافي ج 3 ص 253 باب النوادر من الجنائز حديث 10.) امام صادق عليه السلام فرمود: اميرالمومنين عليه السلام دچار چشم درد شديدي شد. پيامبر(ص) به عيادت او رفتند. آنگاه پيامبر(ص) فرمود: اي علي! ملك الموت هنگامي كه براي قبض روح كافر فرود آيد، در حالي فرود ميآيد كه همراه خود سيخي آتشين دارد. پس به وسيله آن سيخ آتشين آنچنان جان او را ميگيرد كه جهنم فرياد و صيحه ميزند (آنقدر قبض روح او سخت است كه جهنم صيحه ميكشد.) در اين هنگام علي عليه السلام صاف نشست و عرض كرد: يا رسول اللّه! سخنت را دوباره برايم بازگو بفرما؛ زيرا آنچه فرمودي باعث شد درد خود را فراموش كنم. سپس گفت: آيا اين عذاب سخت به كسي از امت تو نيز ميرسد؟ پيامبر فرمود: بلي، حاكم ستمگر، و خورنده مال يتيم به ستم، و گواه دروغين.
يكي از تلخترين عذابها براي كافر و معاند هنگام مرگ، حسرت و ندامتي است كه دامنگير او ميشود. در اينجا ترجمه حديثي را كه بيانگر اين مطلب است نقل كنيم. در بحار از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «هنگام قبض روح افراد معاند، فرشته مرگ در زشتترين و ترسناكترين چهرهها بر آنان ظاهر ميشود و شيطانهاي سركشي كه اينان را وسوسه ميكردند آنها را احاطه ميكنند. ملك الموت به او ميگويد: اي نفس پليد كه به خدا كافر شدي و نبوت پيامبر و امامت علي و جانشينان او را انكار كردهاي، لعنت و غضب الهي بر تو باد! آنگاه ميگويد: اينك به بالاي سرت بنگر. در اين هنگام حضرت رسول اكرم و اميرالمومنين و سايرائمه عليهم السلام را بر تختهايي در مقابل عرش الهي ميبيند. بهشتهاي الهي را مينگرد كه درهاي آنها گشوده است و كاخها و درجات و منزلتهايي را كه در فكر و آرزوي احدي نگنجد مشاهده ميكند. آنگاه ملك الموت ميگويد: اگر تو با اولياء خدا دوست بودي، اكنون روحت به سوي آنان عروج ميكرد و جايگاهت در آن بهشت بود و در آنجا منزل تو و اولياء و همسايگان و نزديكان تو بود. سپس ملك الموت حجاب دوزخ را كنار ميزند و او در آن، انواع بلاها و عذابها و بدبختي را مشاهده ميكند و به او گفته ميشود: اينجا منزل و جايگاه تو است. آنگاه شيطانهايي كه او را اغوا و گمراه ميكردند و او از آنها اطاعت ميكرد، در حاليكه به زنجيرها و غلها كشيده شده اند براي او مجسم ميشوند و اينگونه در نهايت حسرت و ندامت و سختي جان ميدهد.» (بحار ج 6 ص 19 به نقل از جهانبيني 3 تربيت معلم.)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید