پرسش : اگر پدر و مادرمان ما را وادار به كاري بكنند كه از نظر شرعي اشكال داشته باشد، وظيفه ما چيست؟
پاسخ: ولايت پدر و مادر و اطاعت از پدر و مادر در راستاي اطاعت خدا است. يعني چون خداوند گفته از آنها اطاعت كنيد، ما شرعاً مكلّف به اطاعت از آنها هستيم، گرچه از لحاظ اخلاقي و عاطفي هم ممكن است ما اين كار را بكنيم. چنانكه در ملت هاي كشورهاي ديگر هم اين كار را ميكنند. ولي ما آن مستند شرعيمانكه به سبب آن از پدر و مادر اطاعت ميكنيم و آنها را صاحب ولايت ميدانيم،اسلام است.
بنابراين اطاعت تا جايي است كه مخالفت خداوند در آن نباشد، و در آنجا كهمخالفت خدا باشد، ديگر اطاعت روا نيست. در آنجا نبايد اطاعت كرد. منتها حالااينكه گفته شده كه نبايد اطاعت كرد، معنايش اين نيست كه ما رفتار و برخوردمان بد باشد. همانطور كه قرآن ميفرمايند: بايد به طور معروف با آنها برخورد بكنيم .مثلاً ميگويد: نماز نخوان، به حرفش گوش نميدهيم، نماز ميخوانيم اما ديگر بد وبيراه به آنها نميگوييم. ديگر آنها را مسخره نميكنيم. كه چرا تو گفتي نمازنخوان و من نماز ميخوانم! بر فرض كسي واجب الحج شده است. پدر مثلاً دلش تنگميشود به او ميگويد حج نرو. به حرف پدر در اين رابطه گوش نميكنيم، وليرفتارش با پدر از روي اطاعت و ادب و صميميت و مهرباني است.
اسلام اجازه نميدهد كه وقتي پدر و مادري خلاف شرع ميگويند، و از انجام امور شرعي فرزند را نهي ميكنند، ديگر احترام هم نداشته باشند! چرا حرمتشان به قوت خودش باقي است، احترام دارند. منتها در اين مورد خاص كه امرشان مخالفامر الهي است، در اينجا ديگر اطاعتشان نه تنها لازم نيست، بلكه نبايد اطاعتكرد. بايد خلاف امر و نهي آنها رفتار كرد. و مطابق امر و نهي الهي بايد رفتار نمود.اين دستور اسلام است. فتواي فقها هم همين است و عقل هم همين را ميگويد كه اطاعت پدر و مادر در طول اطاعت خدا است. اگر ما پدر و مادر را صاحب حقي ميدانيم به لحاظ امر ذات باري تعالي و شارع مقدس است. وقتي بخواهد اين باآن تعارض داشته باشد، اين امر الهي است كه مقدم است و اين امر پدر و مادر رابايد كنار گذاشت.
در داستانها هم آمده كه پدر و مادر پسري كافر بودند، ولي به دليل اينكه حرمت آنها را نگه ميد اشت، و استناد ميكرد كه اين احترامي كه من به شما ميگذارم و علاق هاي كه به شما نشان ميدهم به دليل ادله ديني است، آنهادلشان نرم شد و به سمت دين آمدند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید