ایام فاطمیه فرا رسیده، ایامی که در آن به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) جسارت شد؛ فدک ایشان را غصب کردند؛ به درب خانهاش هجوم بردند و آتش به خانه وحی انداختند. در این ایام، هستند افرادی که واضح ترین و البته تلخ ترین رویدادهای الهی را مورد انکار قرار داده و قصدشان تطهیر آلوده ترین و ظالم ترین افراد هستی است. آنها با طرح شبهاتی میخواهند قضیه شهادت و ظلم به اول مظلومه تاریخ را کم رنگ کرده و ستمهای روا شده به ایشان را انکار کنند. در این مطلب به یکی از آن شبهات میپردازیم.
در آن شبهه مطرح شده که چرا وقتی امام علی(علیه السلام) در منزل بود؛ حضرت زهرا(علیهاالسلام) برای باز کردن درب خانه رفتند تا پشت در به ایشان حمله شده و طفل وی سقط شود؟ چگونه غیرت علوی اجازه داد تا همسرش برای باز کردن در برود و خودش در گوشه ای امن بنشیند؟ این شبهه توهین بزرگی به امام علی (علیه السلام) است زیرا غیرت علوی را مورد هجوم قرار داده و فاتح خیبر و خندق را متهم به ترس و گوشه گیری کرده است. به علاوه آنکه گناه آتش زدن درب خانه وحی و سقط آن طفل معصوم را بر گردن امام علی(علیه السلام) انداخته که گویا هیچ گناهی بر عهده آن مهاجمان پست، نبوده و نیست. پاسخ این فرافکنیهای بزرگ را در ادامه ذکر می کنیم.
الف) باز کردن یا بستن درب
باید در مرحله اول به شبهه افکنان گفت: چه کسی گفته که حضرت زهرا(سلام الله علیها) به جهت باز کردن درب خانه به روی مهاجمان دم در حاضر شدند؟ سند پرسشگر مبنی بر اینکه قصد حضرت فاطمه باز کردن درب بوده، چیست؟ درست است که دختر نبی اکرم پشت در حاضر شدند و گفتگوهایی میان حضرت و مهاجمان روی داده، اما به راستی ایشان برای باز کردن در رفته بودند؟
مطمئناً اگر قصد حضرت باز کردن درب بود؛ این کار را حسنین یا فضه هم میتوانستند انجام دهند و نیازی به حضور دختر داغدار پیامبر برای باز کردن در نبود. از این روست که در منابع مستند قصد حضرت زهرا از آمدن پشت در، بستن درب خانه و ممانعت از ورود مهاجمان به خانه بوده، زیرا ایشان در نزدیکی در حضور داشته، هجوم مهاجمان را دیدند و سریعاً برای بستن درب اقدام کردند.[1] حال ما میپرسیم: اگر حضرت برای باز کردن در رفته بودند؛ چه نیازی به هیزم و لگد بود؟ پس همین ابتدا اوج دروغگویی شبهه افکنان روشن میشود.
ب) احترام و آیه فراموش شده
خانه مگر خانه وحی نبود؛ آیا نباید احترام این خانه را نگه میداشتند؟ به هر ترتیب صاحب خانه اجازه ورود به منزل را نداد؛ آیا نمیبایست افراد بر میگشتند و با هیزم به جان درب خانه نمیافتادند؟ مگر قرآن ممنوعیت ورود بدون اجازه به خانه دیگران را مطرح نساخته، پس چرا آنها به این آیه از قرآن عمل نکردند؟ قرآن میگوید: اگر به درب خانه کسی آمدید و او در منزل بود و به شما گفت در را باز نمیکنم و برگردید؛ فرد باید برگردد. پس چرا این آیه در کوچه بنیهاشم بالعکس مورد عمل قرار گرفت؟[2]
اما در کمال تأسف باید بگوییم که نه تنها احترام این خانه زیر پا گذاشته شد؛ بلکه به اهل آن نیز حمله ور شدند و حرمت آنها را شکستند. این واقعه شوم حتی در کتابهای اهل سنت نیز وارد شده و افرادی چون ذهبی و ابنابیدارم آن را نقل کردند.[3]
ج) این را دیگر چه کسی گفته؟
میگویند باز کردن در خانه در صورت حضور شوهر، بیغیرتی است؛ در پاسخ میگوییم چه کسی این را گفته؟ به کدامین سند شما چنین حکمی میدهید؟ آیا نمی دانید که در عمر شریف پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) بوده که حضرت در خانه باشند و همسرانشان برای باز کردن در اقدام کنند؟ مگر با بودن رسول خدا در منزل و به دستور خود پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، عائشه و در باری دیگر ام سلمه اقدام به باز کردن درب خانه نکردند؟[4]
د) اقدام علوی را فراموش کردید؟
در نقلهای تاریخی آمده که وقتی به خانه خاندان پیامبر هجوم بردند و به زور آتش و لگد وارد منزل شدند؛ حضرت علی(علیه السلام) ناگهان از جا برخاست و گريبان او را گرفت و به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست وی را بكشد. ولى سخن پيامبر و وصيتى را كه به او كرده بود؛ بياد آورد و فرمود: «اى پسر صُهاك، قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر نبود تقدیر الهی و عهدى كه پيامبر با من نموده است؛ مى دانستى كه تو نمى توانى به خانه من داخل شوى!»[5] بله، اینکه می گویند امام یک گوشه نشسته و نظاره گر بوده، کاملاً غلط و بیارزش است. مطلبی که در کتابهای معتبر اهل سنت نیز وارد شده است.[6]
آن چیزی که دشمن میخواست؛ شمشیر کشیدن علی مرتضی بود تا در گیر و دار هجوم چهل نفره حسنین را بکشند و سلسله امامت را ابتر بگذارند؛ تفرقه را دامن زده و خونهای ریخته شده را به نام امام علی(علیهالسلام) بگذارند. اما عهد و خبر رسول خدا با امام علی(علیهماالسلام) جلوی این توطئه را گرفت.
نتیجه گیری
اول آنکه وقتی به منزل فردی هجوم میبرند؛ صاحب خانه برای باز کردن در نمیرود. حضرت زهرا نیز در واقعه تلخ هجوم برای بستن و ممانعت از ورود اقدام کردند. در ضمن باز کردن درب منزل توسط بانوی منزل، نشان بیغیرتی اهل منزل نبوده و در سیره رسول خدا نیز خواستن از همسر برای باز کردن در وجود داشته؛ در ضمن فراموش نکنید که اگر مهاجمان به دستور قرآن عمل میکردند و با زور به خانه وحی داخل نمیشدند؛ حضرت علی مجبور نمیشد طبق عهد با رسول خدا از کشتن مهاجم منصرف شده و مخالفان مکتب ولایت و امامت نیز مجبور به این فرافکنیها بعد از قرن ها نمیشدند.
پینوشت:
1- فلما انتهينا إلى الباب فرأتهم فاطمة ص أغلقت الباب في وجوههم، و هي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا بإذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره؛ تا به نزدیکی در رسیدیم؛ فاطمه آنها را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، ... در را با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند...[تفسیر عیاشی، ج2، ص67]
2- «وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْكىَ لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيم[نور/28] و اگر به شما گفته شد برگرديد؛ برگرديد كه آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مى دهيد داناست.»
3- هنگامى با مشعل آتش براى تسليت دختر پيامبر اكرم آمدند كه وى به محسن باردار بود و تهاجم به خانه و ... موجب قتل محسن، طفلى كه هنوز پا به دنيا ننهاده بود گرديد. چنانكه ابن ابى دارم نیز می گوید: .... لگدى بر حضرت زهرا زد تا محسن سقط شد.[سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 578]
4- فَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ يَا عَائِشَةُ افْتَحِي لَهُ الْبَابَ فَفَتَحَتْ وَ دَخَلْت؛ پس شنیدم که رسول خدا میگوید: ای عائشه در را برای او باز کن. پس در را باز کرد و من داخل شدم»[الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص197)
فَعَرَفَ رَسُولُ اللَّهِ ص دَقَّهُ وَ أَنْكَرَتْهُ أُمُّ سَلَمَةَ فَقَالَ يَا أُمَّ سَلَمَةَ قُومِي وَ افْتَحِي الْبَاب؛ پس رسول خدا فردی را که در میزد را شناخت و فرمود: ای ام سلمه برخیز و در را باز کن.[التحصين، ابن طاووس، ص565]
5- «يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِص لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لَا تَدْخُلُ بَيْتِي»[کتاب سلیم بن قیس، ج2، ص586]
6- «أنَّهُ لَمّا يَجِبُ عَلَى غَضَبِ عُمَر وَأَضرَمَ النَّارَ بِبابِ عَلِىٍّ وَأَحرَقَهُ وَدَخَلَ فَاستَقبَلَتهُ فَاطِمَة وَ صاحَت يَا أَبَتَاه وَ يَا رَسُولَ اللهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السِّيفَ وَهُوَ فِى غمده فَوَجَأَ بِهِ جَنبَهَا المُبارَكَ وَ رَفَعَ السَّوطَ فَضَرَبَ بِهِ ضَرعَهَا فَصَاحَت يَا أَبَتَاه فَأَخَذَ عَلِىُّ بِتَلابِيبِ عُمَرَ وَ هَزَّه وَ وَجَأَ أَنفَه وَ رَقبَتَه؛ عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » علی(علیهالسلام) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.»[روح المعاني، آلوسی، ج3، ص124]
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید