امام صادق (ع) فرمود: خداي تبارک و تعالي ابراهيم را بنده خود برگزيد قبل از آنکه پيامبر شود، و او را پيامبر نمود قبل از آنکه رسول شود، و او را رسول خود ساخت پيش از آنکه خليل شود، و او را دوست گرفت قبل از آنکه او را امام قرار دهد، چون همه اين مقامات و مراتب را فراهم آورد، فرمود: اني جاعلک للناس اماما قال و من ذريتي قال لا ينال عهد الظالمين من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، اين مقام امامت براي ابراهيم، بزرگ جلوه کرد عرض نمود: از فرزندان من هم، به امامت مي رسند؟ خدا فرمود: پيمان من به ستمکاران نمي رسد. شخص غير خردمند نمي تواند پيشواي افراد پرهيزکار و عاقل قرار گيرد و ظالم از نظر خدا، کم خرد است و او نمي تواند در راس امتي باشد که در بين آنان افراد متقي و وارسته وجود دارند.
در يک بيان کوتاه مي توان فرق بين نبي و رسول و امام را اين گونه بيان کرد: نبي کسي است که پيام خدا را از خدا دريافت مي کند ولي مسئول ابلاغ آن نيست. رسول پيام خدا را دريافت مي کند و مسؤ ول رساندن آن به مردم است. امام، پيام را از خدا به صورت وحي دريافت نمي کند اما آنچه توسط جبرييل بر رسول نازل گشته آن را پاسداري و به مردم نه تنها ابلاغ مي کند بلکه مامور و مسؤ ول اجراء و انجام پيام حق نيز مي باشد و بدين دليل چون مسؤ وليت امام از نبي بالاتر است مقام امامت از رسالت و نبوت والاتر است. لازم به ذکر است که با اين توضيح گمان نشود که مقام علي (ع) از پيامبر (ص) بالاتر است چون پيامبر اکرم (ص) علاوه بر مقام نبوت و رسالت، مقام امامت را نيز دارا بود.
وجود امام در کوچکترين اجتماع ضروري است، همچنان که قوق ثقل، زمين را از مخاطرات و لرزش و زير و رو شدن حفظ مي کند وجود امام نيز اجتماع بشري را از هرج و مرج و بي ساماني حفظ مي کند. ابوحمزه مي گويد به امام صادق (ع) عرض کردم آيا مي شود زمين بدون امام باشد؟ فرمود: اگر زمين بي امام و پيشوا باشد فرو مي رود (و نظمش از هم مي پاشد). و اين ضرورت به گونه اي اهميت دارد که حتي پيشواي غير عادل نيز از نداشتن رهبر براي جامعه بهتر است، زيرا نداشتن رهبري، بنيان اجتماع را متزلزل و ويران مي کند. در فرهنگ اسلام لزوم امام تا بدان جاست که در روايت مي فرمايد: اگر دو نفر وجود داشته باشند يکي از آن دو رهبر و پيشواي ديگري است.
مساله انسجام و نظام اجتماع اسلامي و نظم و سازماندهي آن از نظر رسول اکرم (ص) به اندازه اي مهم و حساس بود که پيامبر (ص) فرمود: اگر سه نفر با هم مسافرت مي کنيد يک نفر را به عنوان سرپرست و رهبر انتخاب کنيد.
امام باقر مي فرمايد: هر کس خداي را با زحمت عبادت کند ولي امام و پيشوايي که خدا معين کرده نداشته باشد عبادت و زحمتش ناپذيرفته و او گمراه و سرگردان است و خداوند اعمال او را دشمن مي دارد و داستان چنين کسي به گوسفندي مي ماند که چوپان و گله خود را گم کرده و تمام روز سرگردان از اين سو به آن سو مي رود و هنگام شب وقتي چوپاني را مي بيند به سوي او مي رود و شب را در خوابگاه آن گله بسر مي برد، هنگام کوچ گله گوسفند متوجه مي شود که اين گله و چوپان، ناشناس است باز حيران و سرگردان به جستجوي چوپان و گله خود ادامه مي دهد تا به آنها بپيوندد و از تنهايي و غربت برهد، باز، چوپان ديگري او را صدا مي زند که بيا و به چوپان و گله خود بپيوند که تو از آشنايان خود گم گشته اي، پس با ترس و وحشت حرکت کند و کسي نباشد که او را به محل اصلي خود هدايت کند، در اين بين گرگ از فرصت استفاده کرده او را طعمه خود مي کند. به خدا قسم کسي که از اين امت باشد و امام عادل از جانب خدا را نداشته باشد حال او چنين است؛ گم گشته و گمراه است و اگر با اين حال بميرد با کفر و نفاق از دنيا رفته است. رهبران جور و رهروان آنان از دين خدا برکنارند، خود گمراه و مايه ضلالت مردم مي باشند اعمالي که انجام مي دهند مانند خاکستري است که تند بادي در روز طوفاني بر آن بتازد و همه را با خود ببرد و چيزي نصيبشان نشود و اين است گمراهي بزرگ.
اسماعيل بن جابر مي گويد: به حضرت امام محمد باقر (ع) عرض کردم اجازه مي دهيد عقيده خود را که با آن، خدا را مي پرستم بر شما عرضه کنم؟ فرمود: بگو، عرض کردم شهادت مي دهم که جز خداي يگانه بي همتا، کسي شايسته پرستش و بندگي نيست و محمد بنده و رسول اوست و به آنچه پيامبر (ص) از جانب خدا آورده حق و شهادت مي دهم که علي (ع) امام امت است و خدا اطاعت او را واجب ساخته است و بعد از او امام حسن و حسين (ع)... تا رسيد به خود حضرت آنگاه عرض کردم شما امام و حجت خدا هستيد، فرمود: دين خدا و ملائکه او همين است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید