پسر 4 سالهام براى عمل دفع مقاومت مىكند و دير به دير به دستشويى مىرود. آيا علت خاصى دارد؟
علل احتمالى اين رفتار عبارتند از:
1. يبوست مزمن: يبوست، عامل مهمى در خوددارى از دفع است (ر. ك: ص 31).
2. زحم در محل مخرج دفع: در صورتى كه نشانههايى بر احساس ناراحتى او در اين محل مىبينيد، به پزشك مراجعه كنيد.
3. ترس از توالت: به اين دليل كه مىترسد داخل منفذ توالت بيفتد، از عمل دفع خوددارى مىكند. تا مدتى گوشه حمام را براى عمل دفع او آماده سازيد و با رسم خطوطى بر روى كاغذ، برايش توضيح دهيد كه زير منفذ توالت چاه نيست؛ بلكه لولهاى است كه به بيرون مىرود.
4. عدم آگاهى: برخى از كودكان گمان مىكنند كه با عمل دفع، قسمتى از بدنشان از آنها جدا مىشود! با استفاده از آبميوهگيرى، عمل دفع را برايش توضيح دهيد كه مدفوع او مانند پورههاى سيب يا هويج است كه دور ريخته مىشود.
5. اثبات استقلال: احتمالا با اين كار مىخواهد استقلال خود را تثبيت كند و به شما بفهماند كه در امورى، فقط او تصميم گيرنده است و ديگران به ويژه والدين نمىتوانند جلو تصميمش را بگيرند. در اين صورت بكوشيد زمينههاى تثبيت استقلالش را (براى مثال با واگذارى امور شخصى به او) به شكل درست فراهم آوريد.
6. انتقامجويى: احتمال دارد اين رفتار، نوعى مقاومت و مبارزه با والدين باشد. اگر در اين مورد با او خوب برخورد نكرده، و از اهرم فشار استفاده كردهايد، تا مدتى فشارها را برداريد.
7. سرگرمى: گاهى كودكان آن قدر سرگرم بازى مىشوند كه به علايم دفع بىتوجهى مىكنند. شما بايد در موقعيتهاى مناسب (به طور معمول پس از صرف غذا يا پس از بيدار شدن از خواب) او را به دستشويى ببريد.
8. احساس لذت: گاهى خارش ناشى از نگهدارى مدفوع يا سنگينى ناشى از آن، باعث احساس لذت كودك مىشود كه لازم است با استفاده از راهكارهاى پيش گفته، جلو اين رفتار گرفته شود تا در آينده به انحرافات جنسى و اخلاقى نينجامد.
پسر 9ساله ام را زياد کتک زده ام. آيا براي از بين بردن آثار منفي اين رفتار، راهي هست؟
براي از بين بردن آثار منفي تنبيه بدني، از راهکارهاي ذيل استفاده کنيد:
1. براي از بين بردن تحقير شخصيت، شخصيت او را گرامي بداريد. نقاط مثبت او را به ويژه در جمع بگوييد و به او احترام بگذاريد.
2. براي از بين بردن روحيه ي تسليم پذيري، براي اظهار نظر به او ميدان بدهيد؛ گرچه نظرش مخالف نظر شما باشد.
3. او مضطرب است؛ براي از بين بردن اين اضطراب، به او اطمينان خاطر بدهيد که ديگر از تنبيه بدني استفاده نخواهيد کرد.
4. براي مقابله با زورگويي او، برخورد منطقي را پيشه سازيد.
5. براي تقويت اعتماد به نفس فرزندتان، ارتباط بيشتري با او برقرار کنيد؛ به او مسؤوليت بدهيد؛ مهرباني و عطوفت داشته باشيد؛ اعتماد خود را به او نشان دهيد و در مسائل زندگي با وي مشورت کنيد.
6. از نظر دين اسلام به ميزان کتک هايي که زده ايد، به فرزندتان طلا بدهکاريد. حسابي بانکي برايش گشوده، بدهکاري هاي خود را به حسابش واريز کنيد. در صورتي اين دِين از دوش شما برداشته مي شود که فرزندتان پس از بلوغ رضايت دهد. از درگاه الهي آمرزش بطلبيد.
منبع:نشريه قدر،شماره 21.
پسر نوپايى (18 ماهه) دارم كه با مدفوع خود بازى مىكند. چگونه اين مشكل را از بين ببرم؟
ج: اين مشكل ممكن است در سنين بين 18 تا 30 ماهگى اتفاق بيفتد و علت اصلى آن كنجكاوى است.
مىدانم كه تحمل ديدن لباس، تخت و محل بازى كودك كه به وسيله او با مدفوعش آلوده شده، بسيار سخت است؛ اما توصيه مىكنم كه واكنش بدى نشان ندهيد. با مشاهده چنين صحنهاى، با صداى محكم اما با خونسردى بگوييد نكن! و به سرعت جلو او را بگيريد. توجه داشته باشيد كه عصبانيت و تنبيه بدنى، او را در اين رفتار مصمم مىكند.
اين رفتار نوپا مىتواند نشانه خوبى براى آمادگىاش جهت آموزش توالت رفتن باشد؛ پس آموزش او را آغاز كنيد (ر. ك: ج 1، ص 17 - 15).
در صورتى كه امكان آموزش وجود ندارد (ر. ك. ص 141)، لباسهايى را به او بپوشانيد كه در آوردن آنها و دست زدن به پوشك براى كودك سخت باشد.
در ضمنن چيزهايى مثل خميربازى، گل كوزهگرى و ماسه را در اختيارش قرار دهيد تا با آنها بازى كند و به بازى با مدفوعش نيازى نداشته باشد.
پيامدهاي افسردگي در نوجوانان چیست؟
پيامدهاي افسردگي در نوجوانان را حداقل در 3 سطح ميتوان بررسي کرد:
پيامدهاي تحصيلي:
افسردگي اولين و مخربترين اثر خود را بر عملکرد تحصيلي دانشآموز ميگذارد. دانشآموزي که قبلا درس خوان بوده، به تدريج علاقهاش را از دست ميدهد و ديگر تمرکز حواس ندارد.
پيامدهاي ارتباطي:
به دليل علاقه نداشتن به فعاليت و بازي به تدريج از دوستان و همسالان خود جدا ميشود و اغلب در کارهاي گروهي در بين جمع ديده ميشود و اگر در بازي خطايي مرتکب شود احساس شرم ميکند.
پيامدهاي خانوادگي:
وقتي نوجوان دچار افسردگي ميشود اين احساس به او دست ميدهد که ديگر والدينش او را دوست ندارند و هيچ جايگاهي در خانه ندارد و ميخواهد از جمع خانوادگي دور باشد و به تنهايي پناه ببرد.
تا چه سني بايد به فرزندان محبت کنيم؟
محبت به فرزند، به سن خاصي اختصاص ندارد و تا پايان عمر بدان نياز دارد؛ اما محبت ويژه و کامل در سال اول زندگي او بسيار مهم است.
يک سال اول زندگي کودک، دوران دلبستگي (پيوندهاي محکم عاطفي با افراد مهم زندگي) است و اگر محبت همراه با احساس امنيت برايش پديد آيد، در آينده ي او تأثير مثبت خواهد داشت. بالا رفتن توان اجتماعي، شادابي، مقاومت در حلّ مسأله به ويژه در دوران پيش دبستاني، برخي از اين آثار است.
رسول خدا(ص) فرمود: حِبُّوا الصِّبيان و ارحَمُوهُم.(1)
کودکان را دوست بداريد و به آنها مهرباني کنيد.
برخي والدين از بوسيدن فرزندان خود (به ويژه فرزندان بزرگ تر) ابا دارند؛ در حالي که اولياي الهي چنين مي کرده اند. روزي رسول گرامي اسلام(ص) يکي از فرزندانش را روي زانو نشانده او را مي بوسيد. مردي از اشراف جاهليت به حضرت عرض کرد: من 10پسر دارم و تاکنون هيچ يک را نبوسيده ام. حضرت چهر ه اش برافروخته شد و فرمود: مَن لايَرحَم لايُرحَم(2)
کسي که مهرباني نکند، به او مهرباني نخواهد شد.
باز از همان حضرت است که امر فرمود فرزندان خود را فراوان ببوسيد؛ چرا که در برابر هر بوسه، درجه اي در بهشت خواهيد داشت:
اَکثِرُوا مِن قُبُلَةِ اَولادِکُم فَإنَّ لَکُم بکُلِّ قُبُلَةٍ دَرَجَةً فِي الجَنَّةِ(3)
پي نوشت:
1. کليني، فروع کافي، ج6، ص49 .
2. شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج4، ص380 .
3. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص282 .
منبع:نشريه قدر،شماره 21.
تنبيه و زدن کودک چه اثری دارد؟
يکي از مسائل مهمي که بايد پدران و مادران به آن توجه کنند، مسأله ي تنبيه بدني، و زدن کودکانست، بايد سعي کنند، کودک را نزنند، بلکه با حالات رواني و اخلاقي او را سرزنش، و آگاه نمايند، تا ديگر عمل زشت گذشته، را تکرار نکند. روانشناسان کودک، مي گويند کودکاني که از پدر و مادر خود کتک مي خورند و تنبيه مي شوند دچار انحرافات اخلاقي فراواني مي گردند از قبيل :
1- کارها و واقعيت ها را از پدر و مادر پنهان مي کنند.
2- حيله گر و چند چهره مي شوند.
3- به دروغگوئي و کلک زدن روي مي آورند( براي اينکه کتک نخورند.)
4- خشن و شرور و بدبين مي شوند.
5- دشمن پدر يا مادر شده و اقدام به کارهاي خطرناکي مي کنند.
6- کينه توز و انتقام جو مي شوند.
7- سعي مي کنند به برادران و خواهران خود ظلم و تعدي نمايند.
8- از خانه فرار کرده و به انواع آلودگي ها پناه مي برند.
مخصوصا در موادري که ، کتک بي جا، يا زيادي، و غيرعادلانه باشد، و کودک علت تنبيه بدني را نداند، خيلي زود منحرف مي شود و تحمل نمي کند(1)
شخصي از امام رضا (عليه السلام ) پرسيد فرزند بدي دارم و از کودکش شکايت کرد امام پاسخ داد: لا تضر به و اهجره و لا تطل. او را نزن بلکه با کودک قهر کن، اما قهر کردن تو طولاني هم نشود(2)در اين دستورالعمل امام، بحث هاي مهمي در روانشناسي و فن تربيت وجود دارد امام، از تنبيه بدني کودک، نهي فرمودند، سپس راه حل را در مسائل عاطفي (قهر کردن) و رواني نشان دادند، که پدر قهر کند و مادر واسطه شود و کودک قول بدهد که ديگر کار بد نکند. مخصوصا علي عليه السلام عصباني شدن را در امور تربيت را بي فايده مي داند که بازدن و خشونت نمي شود کودک را عوض کرد ( لا ادب مع غضب ) (3)
پي نوشت ها:
1- زندگي و پرورش کودک. ژان پياژه ص 37 و 43.
2- بحار الانوار ج 23 ص 114 .
3- غررالحکم
چرا با وجود پيشرفت علم و تكنولوژي در همه زمينهها. خانواده ديروز احساس خوشبختي بيشتري ميكرد با وجود اينكه خانوادههاي ديروز اغلب بر سر سفره عقد يكديگر را ميديدند و با هم آشنا ميشدند اما به تدريج مزه عشق را مي چشيدند ولي امروزه بيش از نيمي از ازدواجها با حكم طلاق پايان ميپذيرد؟
اسلام ضمن احترام كامل به زن و مرد، محدوديتهايي را در ارتباط آنها با يكديگر مقرر داشته و به اين ترتيب نوعي حريم در روابط زن و مرد نامحرم ايجاد كرده است. اين حريم كه عرصههاي نگاه، گفتگو و ساير استمتاعات جنسي را شامل ميشود موجب ميشود تا صحنة اجتماع، محيط كار و فعاليت سالم شده و در ذهن و فكر جوان از پردازش امور شهواني تا حد زيادي مصون بماند. جواني كه در جامعة اسلامي رشد كرده و به آداب شرعي در روابط پابند است هنگام احساس نياز به ازدواج، بر اساس معيارهاي ديني و با دقت نظر همسر شايستهاي را انتخاب كرده، نيازهاي گوناگون عاطفي، جنسي و... خود را تأمين ميكند. به طور طبيعي چنين جواني پس از ازدواج نيز عفت خود را حفظ كرده و اين امر عشق زياد به همسر و تحكيم پايههاي نظام خانواده را به همراه ميآورد.
امّا جوامع غربي و بسياري را جوامعي كه كوركورانه از آنها تقليد ميكنند با اين تصور باطل كه پيشرفت علوم و توسعة همه جانبه مستلزم آزادي كامل روابط زن و مرد است حريمهاي دين را در اين زمينه ناديده گرفتهاند كه يكي از تبعات منفي آن تزلزل نظام خانواده به دليل زير است:
1. رفع حريم در روابط زن و مرد باعث ميشود تا زن با خودآرايي وارد جامعه و محيط كار گشته و توجه جوانان كه در اوج فشار جنسي هستند را به خود جلب كنند. نگاه حرام زمينه را براي علاقة كاذب پسران به چنين دختراني فراهم ميكند و اين علاقه در بهترين صورت به ازدواج دو طرف ميانجامد. امّا چون اين ازدواج بر اساس معيارهاي مختلف ديني، اخلاقي، فرهنگي، خانوادگي و... صورت نپذيرفته بلكه صرفاً مبتني بر امور ظاهري همچون زيبايي و... بوده است، از استحكام چنداني برخوردار نبوده و پس از فرونشستن عشق وعلاقة اوليه، كمكم آثار ناهماهنگي بين زوجين ظاهر گشته و زمينه را براي اختلاف و جدايي فراهم ميكند.
2. آزادي در روابط باعث ميشود تا مرد با زنان ديگر و زن با مردان ديگر نيز در ارتباط باشد. در چنين شرايطي فرد به مقايسة اشخاص ديگر با همسر خود پرداخته و با در نظر گرفتن محاسن ديگران و معايب او، جذابيتهاي همسر در نظرش رنگ ميبازد و اين خود مقدمهاي براي بهانهجوييهاي بيمورد و كشمكش ونزاع خواهد شد.
امّا اگر فرد تنها با همسر خود در ارتباط بوده و از جهات عاطفي، غريزي و... تنها به وسيلة او ارضاء شود، عشق و علاقهاش به همسر روز افزون شده و او را عامل حفظ دين و تأمين بخش عمدهاي ز نيازهاي خود ميداند.
با توجه به نكات فوق روشن ميشود كه حفظ حريم در روابط زن و مرد موجب استحكام نظام خانواده بوده و خانوادههاي ديروز به همين دليل كمتر دچار تزلزل و فروپاشي ميشدند.
به اميد آنكه خداوند متعال ما را به حكمت دستورات خويش و از جمله در بحث روابط زن و مرد آگاه ساخته و خانوادههاي ما از استحكام مورد نظر اسلام برخوردار گردند.
( اندیشه قم )
چرا روابط همسران دچار تيرگي ميشود؟
رابطه زناشويي هميشه با دنيايي از عشق و اميد و انتظار شروع ميشود. اميد به اينکه احساساتمان درک و پذيرفته شود و اميد به اينکه به جايگاه امني برسيم که احساس کنيم توسط نزديکترين فرد زندگيمان حمايت ميشويم اما گاهي اين اميد در برخورد با واقعيت رنگ ميبازد، نيازها برآورده نميشود و برداشتهاي اشتباه به تدريج روابط همسران را تيره ميسازد. در نتيجه خشم در روابط آنها رشد ميکند تا جايي که تمام اميدها و آرزوها نقش بر آب ميشود و به جاي آن تصاوير زيبا، صحنههاي زشت و ملالآور در روابط حاکم ميشود و هريک از زوجين احساس تنهايي شديد ميکند و با اين احساس هر لحظه از هم دورتر ميشوند و حتي کارشان به پرخاشگري و خشم نيز ميرسد.
چگونه اعتماد به نفس را در کودک سالم پرورش دهيم؟
عزت نفس و اعتماد به نفس بنيادي ترين بخش شخصيت يک فرد است که در تمام جوانب زندگي فرد ، خود را به نحوي متظاهر مي سازد . اعتماد به نفس سالم و بالا يک ضرورت حياتي و مطلق براي هر فردي به حساب مي آيد و بايد از همان کودکي در فرزندان مان پرورش يابد . به راهکارهاي زير که به پرورش و تقويت اعتماد به نفس کودکان منجر مي شود ، توجه کنيد .
1 ـ بدانيد چه مي گوييد : کودکان به کلمات و گفته هاي والدين بسيار حساس هستند . فرزندتان را نه فقط براي نتيجه خوب يک کار ، بلکه براي همت و تلاشش ستايش و تمجيد کنيد ، اما صادق باشيد . براي مثال اگر فرزند شما نتوانست عضو تيم فوتبال شود يا بازي خوبي ارائه نداد ، از گفتن چنين عبارتي خودداري کنيد : " دفعه بعد بيشتر تلاش کن تاموفق شوي " ، به جاي آن بگوييد : " تو موفق نشدي ، اما واقعا تلاش تو در اين راه قابل ستايش بود " .
تلاش و به اتمام رساندن کار او را به جاي نتيجه کارش ، مورد تشويق قرار دهيد . به جاي تاکيد بر نتيجه کار ، تلاش و سعي او را تشويق کنيد .
2 ـ براي او يک الگوي مثبت باشيد : اگر فردي تند ، خشن و بدبين هستيد و نسبت به توانمندي ها و محدوديت هاي خود واقع بين نيستيد ، فرزند شما آيينه تمام نماي شما خواهد بود . اعتماد به نفس خود را پرورش دهيد تا فرزند شما يک الگوي خوب داشته باشد .
3 ـ باورهاي نادرست فرزندتان را تشخيص داده و او را هدايت کنيد : يک گام مهم والدين ، شناختن باورهاي غير منطقي کودکان درباره ي خودشان است. اين باورها درباره ي کمال ، جذابيت ، توانمندي ها و هر چيز ديگر که باشد ، مي تواند ريشه گرفته ، پا بر جا شده و براي کودک جايگزين حقيقت شود . مثلا کودکي در مدرسه دانش آموز خوبي است ، اما با درس رياضي مشکل دارد ، او ممکن است با خود بگويد : " من نمي توانم درس رياضي را خوب ياد بگيرم ، پس يک دانش آموز بد هستم " و اين يک تعميم غلط است که مي توان او را مستعد شکست سازد . فرزند خود را تشويق کنيد که به موقعيت ها با ديد بازتري بنگرد . يک پاسخ سودمند شايد اين باشد : " تو دانش آموز خوب و کوشايي هستي و در مدرسه هم کارهايت را خوب انجام مي دهي . رياضي فقط يک درس از چندين درس است که نياز به صرف وقت بيشتري دارد . ما با هم روي آن کار مي کنيم " .
4 ـ با فرزند خود راحت و مهربان باشيد :
عشق شما به فرزندتان اعتماد به نفس او را افزايش مي دهد . او را در آغوش بگيريد و به او بگوييد مايه افتخار شماست . او را صادقانه ، با رعايت اعتدال و بدون افراط تحسين کنيد . کودکان مي دانند که قلب شما چه مي گويد .
5 ـ محيط خانه را ، محل آرامش او قرار دهيد :
کودکي که احساس امنيت نمي کند يا نسبت به او بدرفتاري مي شود ، بي اندازه دچار عدم اعتماد به نفس خواهد شد . کودکي که در محيط پر از بحث و جدل و نزاع مکرر والدين قرار دارد ، کودکي افسرده و منزوي مي شود . هميشه به خاطر داشته باشيد که از کودک خود حمايت کنيد و به او احترام بگذاريد . محيط خانه خود را براي اعضاي خانواده پناهگاه امني قرار دهيد . مراقب بدرفتاري ديگران با او ، مسايل مدرسه ، مشکلات و درگيري هاي او با همسالانش و ديگر عواملي که بالقوه مي تواند به اعتماد به نفس او خلل وارد کند ، باشيد .
6 ـ به فرزندتان کمک کنيد تا در تجربيات سازنده شرکت کند : فعاليت هايي را تشويق کنيد که همکاري و تعاون در آن باشد و حس اعتماد به نفس را پرورش دهد ، نه فعاليت هايي که حس چشم و هم چشمي و رقابت ناسالم را در او به وجود آورد .
براي مثال فعاليت هايي که در آن بزرگترها به کوچک ترها کمک مي کنند تا خواندن چيزي را ياد بگيرند که مي توانند براي هر دوي آنها جذاب باشد .
چگونه مي توان فرزند صالح و شايسته تربيت کرد؟
به منظور برخوردار بودن از فرزند صالح، رعايت نکات زير توصيه مي گردد:
1. اولين قدم و شرط، صالح بودن والدين است. چرا که فرزند، خواسته يا ناخواسته از والدين خود تأثير مي پذيرد.
2. رعايت آداب اسلامي هنگام آميزش.
3. رعايت احکام شرعي خوراک و غذاي مصرفي در خانواده پيش از آميزش؛ همانند رعايت حلال و حرام بودن غذاي مصرفي، رعايت حقوق مالي ديگران در غذا و استفاده از مواد مجاز و مشروع.
4. رعايت آداب اخلاقي و معاشرت با فرزند .
5. عدم ابتلاي والدين به بيماري هاي ارثي و ژنتيکي که بايد هنگام انتخاب همسر مد نظر باشد و نيز توجه به نژاد و نسل والدين به خصوص مادر.
6. رعايت اصول ديني، رواني و بهداشتي در دوران بارداري و شيرخوارگي و طفوليت.
7. رعايت آداب شيردادن و غذاخوردن توسط والديم و فرزندان در مقاطع مختلف سني.
8. پرورش روحيه دين باوري و رعايت قوانين تعليم و تعلم و تربيت اخلاقي و ديني در مقاطع مختلف سني ( که در هر مقطعي قوانين و شکل تعليم و تربيت متفاوت است).
9. جلوگيري از بروز آسيب ها و آفت ها و اختلال هاي خانوادگي حتي مشاجرات ابتدايي و ساده.
10. رعايت شرايط انتخاب همسر ايده آل.
تربيت فرزند صالح روند بسيار پيچيده اي است که مي توان به سادگي آن را در چند جمله خلاصه کرد؛ ولي راه کارهاي کلي آن را مي توان چنين بيان کرد:
الف) شناخت مسؤوليت سنگين فرزندداري و نقش آن در سرنوشت دنيايي و آخرتي پدر و مادر. در اين مسير، بايد اهميت موضوع را به درستي شناخت و سرمايه گذاري لازم را براي آن انجام داد.
ب) مراقبت از رفتارهاي فرزند پيش از هر چيز تحت تأثير رفتارهاي پدر و مادر است و همواره از آنان الگو مي گيرد؛ بنابراين هر قدر رفتار والدين، منضبط تر باشد و به اصول اخلاقي و ديني پايبند باشند، فرزند از آن الگوي مناسب تري خواهد گرفت.
ج) مراقبت بر مراوده ها و رفت و آمدها و سلامت اخلاقي افرادي که با انسان مرتبط هستند، در روحيات و عادات کودک نقش به سزايي دارد.
ه) مراقبت بر محيط تربيتي و درسي.
و) مراقبت بر ابزارها و وسايلي که ممکن است در خانه باشد و از آن ها استفاده ناصحيح صورت گيرد؛ مانند ويدئو و کامپيوتر و وسايل ديگر.
ز) آشنا کردن کودک با آموزه هاي ديني و روش هاي صحيح اخلاقي، به وسيله تشويق و تنبيه و بردن آنان به مجالس مناسب وعظ و محافل قرآني.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید