عباس افندي نخستين امام بهاييت مي گويد:« ميرزا تقي خان اميرنظام... سمند همت را در ميدان خودسري و استبداد بتاخت.اين وزير شخصي بود بي تجربه و از ملاحظه عواقب امور آزاده، سفاک و بي باک و در خونريزي چابک و چالاک.»
ميرزا تقي خان معروف به امير کبير نخستين صدراعظم ناصرالدين شاه ...
عباس افندي نخستين امام بهاييت مي گويد:« ميرزا تقي خان اميرنظام... سمند همت را در ميدان خودسري و استبداد بتاخت.اين وزير شخصي بود بي تجربه و از ملاحظه عواقب امور آزاده، سفاک و بي باک و در خونريزي چابک و چالاک.»
ميرزا تقي خان معروف به امير کبير نخستين صدراعظم ناصرالدين شاه قاجار بود. او بعد از قائم مقام فراهاني تنها صدراعظم شاهان قاجار بود که واقعاً دلسوز کشور بود و با جان و دل کشور را اداره مي کرد.
در مدت سه سالي که عهده دار صدارت در دربار ناصرالدين شاه بود توانست بسياري از ناکامي هاي دوره شاهان قبلي را جبران کند.
او قبل از صدارت در دربار ناصرالدين شاه در دوره شاهان قبل حکم اميرنظام را داشت و با رشادت تمام در رکاب مرحوم عباس ميرزا در مبارزه با ارتش پليد روسيه جهاد کرد و اگر بي کفايتي فتحعليشاه قاجار در آن زمان نبود سپاه ايران به فرماندهي عباس ميرزا و اميرنظام ميرزا تقي خان بي شک در جنگ هاي مابين ارتش ايران و روسيه پيروز شده بود.
ميرزا تقي خان اميرکبير توانسته بود در دوره صدارتش آرامش نسبي در کشوري که همواره بيم اغتشاش در آن ميرفت (به علت بي کفايتي هاي شاهان قاجار) برقرار کند.
در دوره محمد شاه قاجار بود که جواني از شيراز به نام علي محمد بر اساس توهمات شيطاني پيش آمده ابتدا مدعاي بابيت موعود نمود و سپس خود ادعاي موعود بودن کرد و بعد از آن دعوي نبوت نمود!!! عده اي همچون يهوديان که اسلام را سدي در مقابل هوي و هوس خويش مي ديدند از او حمايت کرده و با تزوير پيرواني براي او جمع کردند که عده اي اراذل و اوباش را تشکيل مي دادند.
بعد از اوج گرفتن فتنه ي باب و دعوي بي مدرک او روحانيون شيعه مجلس مناظره اي با او تشکيل دادند.
مناظره علي محمد با روحانيون شيعه معروف است که در محضر وليعهد ناصرالدين ميرزا برگزار شد و در آن باب حتي نتوانست به يکي از سوالات ديني آن ها پاسخ داد.بعد از آن بود که علي محمد توبه کرد واز ادعاهاي خويش(به علت ترس) دست برداشت و زنداني شد.(متن مناظره علي محمد شيرازي و روحانيون شيعه و همچنين توبه نامه ي او در حال حاضر در کتابخانه ي ملي وجود دارد).
اما متأسفانه بعد از زنداني شدن علي محمد شيرازي لژهاي يهودي فراماسونري و عمال دولت بريتانيا که فرصت را براي فتنه از دست رفته مي ديدند ميرزا حسين علي نوري را سرکار آوردند و او را به عنوان جانشين علي محمد شيرازي به نابخردان و پيروان او معرفي کردند و آن ها را عليه دولت ايران شوراندند بدين ترتيب عده اي اراذل و اوباش به عنوان پيروان باب آشوب و بلوا در کشور راه انداختند و طوري که امنيت کشور را تهديد کردند.
مرحوم اميرکبير که جز صلاح مردمان و مملکت خويش چيزي نمي خواست دستور سرکوب اين اوباش را داد و فرمان انقلابي اعدام علي محمد را صادر کرد .اما چه سود که بدانديشان دربار ناصرالدين شاه بد امير را مي خواستند و در آخر اين مرد شريف تاريخ را که در دوران صدارت 3 ساله اش روحي دوباره به پيکر بي جان کشور دميده بود،سفاکانه به شهادت رساندند.
حال ببنيم که شخصيت اين بزرگ مرد تاريخ در نظر بزرگان فرقه ضاله بهاييت چگونه است:
عباس افندي که مدعاي لقب عبدالبها و نخستين امام بهاييت است مي گويد:« ميرزا تقي خان اميرنظام... سمند همت را در ميدان خودسري و استبداد بتاخت.
اين وزير شخصي بود بي تجربه و از ملاحظه عواقب امور آزاده، سفاک و بي باک و در خونريزي چابک و چالاک، حکمت حکومت را شدت سياست مي دانست و مدار ترقي سلطنت را تشديد و تضييق و تهديد و تخويف جمهور مي شمرد و چون اعلي حضرت ناصرالدين شاه در سن عنفوان شباب بودند وزير به اوهومات غريبه افتاد و ... بي مشورت وزراي دورانديش امر به تعرض بابيان کرد و ...»( منبع: مقاله شخصي سياح... صص34-35) جالب است عباس افندي اين مرد خدمتگذار را مستبد و خودسر و سفاک معرفي کرده است.
اگر او ترقي سلطنت را در سختگيري و تخويف مردم مي دانست چطور بود که بيشترين خدمت در دوره ناصرالدين شاه در زمان صدرات او انجام گرفت؟ چطور بود که از عيش و نوش درباريان کاست تا خدمت به مردم را بيشتر کند؟ و اين عناد و دشمني فرقه ضاله بهاييت بدين خاطر بود که مرحوم اميرکبير از فريب شياطين جلوگيري کرد.
شوقي افندي رباني که دومين امام بهاييت است،درباره ي امير کبير مي گويد:« اتابک اعظم، تقي سفاک و بي باک که حکم اعدام سيد عالم را صادر نمود و جمعي از اصحاب را در مازندران و تبريز و زنجان وطهران شربت شهادت بنوشانيد و دو سال بعد... به سخط شهريار پر کين مبتلا گشت و در حمام فين به اسفل السافلين راجع شد. برادرش که در اين عمل فظيع و شريک و سهيم گشت در همان ايام به دارالبوار راجع شد.»( منبع: توقيعات مبارکه حضرت ولي امر! صص181-182) در ضمن همين شوقي افندي در قرن بديع امير را وزير بي تدبير!! خوانده است.
ابوالفضل گلپايگاني مورخ مشهور بهايي نيز به پيروي از امامان بهايي خود اميرکبير را وزير نادان( منبع: مطلع الانوار ص 493 )،وزير شرير(منبع:مطلع الانوار ص 590 )، تقي سفاک( منبع:رحيم مختوم،« قاموس لوح مبارک قرن.»، عبدالحميد اشراق خاوري، موسسه ملي مطبوعات امري، 131 بديع،1/326، رديف ت ) و ... خوانده است.
و اين چنين بود هتاکي هاي بي شرمانه عده اي شيطان صفت به بزرگ مرد تاريخ و اين همواره در ذات اين جهان وجود داشته است که شياطين دشمنان مومنان خدا و افراد صالح هستند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید