با شروع جنگ جهانگير و پيوستن عثماني به آلمان در جنگ با متفقين (انگليس، فرانسه و امريكا)، روابط پيشواي بهائيان با غرب صليبي شديدتر و نتيجتاً حساسيت و مخالفت دولت عثماني با وي افزونتر گرديد. اين حساسيت و مخالفت به جايي رسيد كه جمال پاشا، «فرمانده ي كل قواي عثماني» [1] در جنگ با ارتش انگليس در ناحيه شامات و فلسطين در اواخر جنگ جهاني اول، تصميم به قتل عباس افندي گرفت و تهديد كرد: اگر بزودي مصر را فتح كند در مراجعتش، عباس افندي را به صلابه خواهد كشيد! [2] شوقي نيز از «سوء ظن شديد» فرمانده كل قواي ترك، جمال پاشا، نسبت به امر الهي و «مخالفت بي منتهي» وي با آن سخن گفته و مي افزايد: وي «صريحاً اظهار داشت كه چون از دفع دشمنان خارج، انگلستان فراغت يابد به تصفيه امور داخل اقدام و در اولين قدم حضرت عبدالبها را» در برابر چشم مردم «مصلوب» و مرقد بها را «منهدم و با خاك يكسان خواهد نمود». [3] .
براستي دليل اين همه خشم فرمانده ارتش عثماني در جنگ با انگليس نسبت به عباس افندي و تصميم وي به اعدام پيشواي بهائيت و تخريب قبر بها، چه بود؟ منابع غير بهائي، علت اين خشم را حمايت مؤ ثر افندي از انگليس در آن هنگامه دانسته و بعضاً از واژه هايي چون «جاسوسي» و نظير آن بهره مي جويند. [4] به قول اسماعيل رائين: خشم شديد جمال پاشا از عباس افندي، از «همكاري محرمانه و علني بهائيان با قواي انگليس» ناشي مي شد «كه در صدد تصرف فلسطين و حمايت از يهوديان بود» و عباس افندي گندم در اختيار ارتش نيازمند بريتانيا گذارد. [5] .
اقدام عباس افندي به تأمين آذوقه براي ارتش اشغالگر بريتانيا در قدس، موضوعي مسلم بوده و منابع وابسته به بهائيت بدان تصريح دارند. خانم بلانفيد در ص 210 كتاب مشهور خود The Chosen Highway: (كه به تصويب زعماي بهائي در اسرائيل و انگلستان رسيده است) شرح مي دهد كه چگونه در جريان اشغال قدس توسط ژنرال آللنبي (فرمانده قشون بريتانيا) در جنگ جهاني اول، عباس افندي انبارهاي آذوقه را به روي سربازان گرسنه انگليسي گشود.
كمك عباس افندي به نيروهاي اشغالگر، تنها در تأمين آذوقه آنها خلاصه نمي شد، بلكه آن گونه كه افسران انگليسي مستقر در حيفا به لندن نوشته اند، آنان از «نفوذ» و نيز «نظريات» پيشواي بهائيت نيز براي پيشبرد مقصود خود بهره بسيار برده اند (گزارش دنيس رايت در اين زمينه خواهد آمد).
بهترين راه براي درك علت خشم حكومت عثماني به عباس افندي، مطالعه رفتار عجيب انگليسي ها با پيشواي بهائيت در همان مقطع بحراني است؛ رفتاري كه سرفصلهاي آن چنين بود: حفاظت شديد از جان عباس افندي و خانواده و ياران وي از دستبرد قواي عثماني، احترام شايان و مساعدت هاي مستمر حكام بريتانيا در قدس به او و اطرافيانش پس از استقرار سلطه لندن بر قدس، خصوصاً اعطاي لقب «سِر» و نشان شواليه توسط ژنرال آللنبي (به نمايندگي از دربار لندن) به عباس افندي و شركت در تشييع جنازه وي پس از مرگ و حمايت كامل از نوه و جانشين جوانش: شوقي افندي، در برابر مخالفان.
پاورقي:
[1] قرن بديع، شوقي، ترجمه نصرالله مودت، مؤ سسه ملي مطبوعات امري، تهران 122 بديع، 3 / 291.
[2] خاطرات حبيب (مؤ يد)، 1 / 446؛ گوهر يكتا در ترجمه احوال مولاي بي همتا، روحيه ماكسول، ترجمه ابوالقاسم فيضي، تهران، محفل ملي بهائيان ايران، 126 بديع / 1348 ش، صص 44 - 43. براي تصميم جمال به قتل عباس افندي و بدگويي از او در آثار سران بهائيت ر.ك، اسرارالاَّثار، 3 / 45 - 42.
[3] قرن بديع، 3 / 291؛ محمدعلي فيضي، حيات حضرت عبدالبها و حوادث دوره ميثاق. تهران، مؤ سسه ملي مطبوعات امري، 128 بديع. ص 259؛ آهنگ بديع، سال 1352، ش 3 و 4، صص 14- 13.
[4] براي نمونه ر.ك، بهائيان، محمدباقر نجفي، كتابخانه طهوري، تهران 1357، ص 669.
[5] انشعاب در بهائيت، ص 127.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید