خداوند در سوره مومنون آیات 1 تا 11 می فرماید: « بسم الله الرحمن الرحیم قد أفلح المؤمنون* الذین هم فى صلاتهم خاشعون* و الذین هم عن اللغو معرضون * و الذین هم للزکاة فاعلون* و الذین هم لفروجهم حافظون *إلا على أزوجهم أو ما ملکت أیمانهم فإنهم غیر ملومین* فمن ابتغا وراء ذلک فأولئک هم العادون
ادامه مطلب
خداوند در قرآن می فرماید: «اولم یروا الی الطیر فوقهم صافات و یقبضن ما یمسکهن الا الرحمن انه بکل شی ء بصیر؛ آیا به پرندگان بالای سرشان ننگریسته اند که بال هایشان را باز و بسته می کنند؟ آنها را جز (خدای) رحمان نگاه نمی دارد. مسلما او به هر چیزی بیناست» (ملک / 19) یعنی صنع الهی را نمی بینند؟
در سوره کریمه قمر آیات 1 و 2 («اقتربت الساعة و انشق القمر؛ قیامت نزدیک شد و ماه بشکافت» و بعد: «و ان یروا آیة یعرضوا و یقولوا سحر مستمر؛ و اگر معجزه ای ببینند، روی برگردانند و گویند: سحری دائمی است») از اول تا آخر این سوره یک روح خاص دارد که همه مطالب برای توضیح آن روح است.
ادامه مطلبدر آیه چهارم سوره معارج آمده: «تعرج الملائکة والروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة؛ فرشتگان و روح، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی او بالا می روند». در اینجا از قیامت تعبیر شده است به روزی که اندازه آن روز پنجاه هزار سال است. اولا یک سؤال در اینجاست که معنی پنجاه هزار سال آن وقت چیست
ادامه مطلبقرآن یک اصل کلی بیان می کند که چقدر این اصل، اصل آموزنده ای است و لازم است که ما و همه مسلمانها این اصل را در عمق قلب خود نفوذ بدهیم و آن این است که مساله نسب و سبب کوچکترین تاثیری در سعادت یا شقاوت انسان ندارد. به قول سعدی از انسان می پرسند چیست عملت
ادامه مطلباینکه ما می بینیم که قرآن درباره حضرت یوسف در آن تنگنایی که آن زن از او کام طلبی می کرد می گوید: «و لقد همت به؛ و آن زن آهنگ یوسف را کرد»، «و هم بها لولا ان رأی برهان ربه؛ و یوسف نیز اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او می کرد» (سوره یوسف/ آیه 24 ) یعنی او هم یک بشر بود، یک جوان بود و غریزه داشت
ادامه مطلبقرآن کریم در سوره زخرف آیه 86 می فرماید که «و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة؛ آن غیر خداها که اینها آنها را می خوانند اختیار شفاعت را ندارند». «و لا یملک» یعنی مالک شفاعت نیستند چون اختیاردار شفاعت نیستند. «الا من شهد بالحق و هم یعلمون» مگر (یک گروه).
ادامه مطلباز آیه 22 تا آیه 35 سوره معارج که با جمله «الا المصلین* الذین هم علی صلاتهم دائمون» شروع می شد و به جمله «اولئک فی جنات مکرمون» ختم می شد برخی ویژگیهای مومنین واقعی ذکر شده است. در این آیات با توجه به آیه ای که پایان این آیات است روشن می شود که چگونه اشخاصی در عالم آخرت در بهشتهای الهی جای می گیرند
ادامه مطلبقرآن ذکر می کند که نوح مدتها دعوت کرد، جز یک عده کمی ایمان نیاوردند، حالا موقعی رسیده که دیگرنوح هم از این مردم مایوس شده است. اینجا باز خدا دعاهای نوح را به درگاه الهی یاد می کند: «قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا؛ خدایا من شب و روز این مردم را خواندم» (یعنی خواندن من نه این بود که مثلا بروم یک جمله ادا کنم
ادامه مطلبخداوند متعال اصل همه هدایتهاست و برای نور هدایت خودش مثالی ذکر کرد و فرمود: «یهدی الله لنوره من یشاء؛ خدا هر کس را که بخواهد به این نورش هدایت می کند» (نور/35). یکی از آثار اینکه انسان از نور هدایت الهی استفاده کند این است که عمل انسان ارزش پیدا می کند، انسان بالفطره طالب سعادت خودش است
ادامه مطلباز نظر فقهى، كفر بر دو قسم است: اعتقادى و عملى، كفر اعتقادى بى اعتقادى به اصول عقايد است كه يا از ابتدا وجود ندارد و يا پس از اعتقاد، زايل مى شود كه از آن به «ارتداد» تعبير مى كنند.گاهى نيز اعتقاد قلبى ندارد اما در ظاهر، اعتقاد واقعى اش را بروز نمى دهد .در اين صورت، در اعتقادگرفتار كفر باطنى مى شود.
ادامه مطلبخدا این حواس و این عقل را که به انسان داده است برای چه داده است؟ جز برای اینکه تفکر کنید و بیندیشید؟ شکر هر نعمتی به این است که آن نعمت مورد بهره برداری در مسیر خودش قرار بگیرد. شما فکر نمی کنید، نمی بینید، نمی شنوید و روی دیده ها و شنیده های خود نمی اندیشید، اگرنه، حقایق واضح و روشن است.
ادامه مطلبخود قرآن کریم به یک چیزهایی اطلاق " نور " کرده است از جمله به قرآن اطلاق " نور " کرده که قرآن نور خداست یعنی نوری است که مخلوق خداست («قد جائکم من الله نور و کتاب مبین* یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم؛
ادامه مطلباین که می گویند کلمه «لا اله الا الله» جمعی است میان نفی و اثبات، سخن درستی است. «لا اله» نفی و انکار است، کفر به غیر خداست، «الا الله» ثبات ایمان به خداست، که در آیة الکرسی این طور می خوانیم: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی»؛
ادامه مطلببحث ایمان با تمام شاخه ها و محورهایش می تواند یکی از زیرمجموعه های مباحث توحیدی به حساب بیاید چنانچه بحث توحید نیز یکی از شاخه های مهم در مباحث اصول عقاید است و اصول عقاید نیز یکی از محورهای اصلی در تعالیم اسلامی است در واقع خط سیر بحث ایمان از بالا به پائین اینگونه ترسیم می شود
ادامه مطلب
