2 . گروه دیگرى از روایات باستایش راویان و تشویق به نشر احادیث و بیان احکام مجاز بودن تقلید را تأیید مى کنند:
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارش(ع) نقل مى کند:
* (قال رسول اللّه(ص) اللهم ارحم خلفائى (ثلاث مرات) فقیل له: یا رسول اللّه ومن خلفاؤک؟ قال: الّذین یأتون من بعدى ویروون عنّى احادیثى وسنّتى فیعلّمونها الناس من بعدى.)
(الذین یبلّغون حدیثى وسنتى ثم یعلمونها امتى).32
(الذین یحیون سنّتى ویعلمونها عبـاداللّه)33
پیغمبر(ص) سه مرتبه فرمود: خداوند جانشینان مرا رحمت کند پرسیدند: جانشینان شم چه کسانى هستند؟
فرمود: آنان که پس از من مى آیند و سنّت و احادیث مرا گزارش مى کنند و پس از من مردم را به آن آگاه مى سازند.
آنان که حدیث و سنت مرا ابلاغ مى کنند و به مردم مى آموزند. آنان که سنت مرا زنده مى سازند و آن را به بندگان خدا مى رسانند.
این حدیث در منابع گوناگون و به صورتهاى مختلف روایت شده است. این تعدد نقله اطمینان انسان را به صدور آن بیشتر مى کند. علاوه مرحوم صدوق به طور قطعى آن را به معصوم(ع) نسبت مى دهد.
از مهمترین وظایف پیامبر(ص) تبلیغ آیات الهى و احکام شرعى است. یعنى بیان وظایف و تکالیف مردم. بدون شک این وظیفه پس ازآن حضرت به خلفاء و جانشینان پیامبر در منصبهاى علمى و معارف اسلامى مى رسد. همان گونه که منصب قضاوت و ولایت پس از آن حضرت به اهلش مى رسد این مقام نیزنمى تواند بدون متولى بماند. تعبیرهاى گوناگون: احیاى سنت و روایت یا تعلیم سنت و روایات و تبلیغ آنه نشان دهنده دقت و استنباط است نه صرف نقل روایت که این کار صدق خلافت نمى کند. اصلاً پیامبر(ص) منصب روایت ندارد تا کسى در آن منصب خلیفه باشد. با صرف نقل روایت هم غرضهاى تبلیغ وتعلیم و احیاء بر آورده نمى شود. تعلیم مردم با صرف گزارش روایت ممکن نیست; زیرا تمام وظایف مردم در ظاهر روایات نیامده تا پاسخ گوى همه احکام باشد. به عبارت دیگر: به کسى که صرفاً الفاظ احادیث پیامبر(ص) را حفظ کرده و بدون تفقه و درایت نقل مى کند مبلّغ و معلم و مُحیى کلام و سنت پیامبر نمى گویند.
افزون بر این به نقل روایت تعلیم و احیاء صدق نمى کند. باید تفقه و اجتهاد باشد تا این کار انجام گیرد.
ممکن است گفته شود که مراد از (خلفائى) امامان معصوم(ع) هستند و شامل فقهاء نمى شود. پاسخ مى دهیم که از امامان(ع) تعبیر به راویان نمى شود و این کلام درباره آنان مصطلح و معهود نیست.
عبدالسلام بن صالح هروى مى گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که مى فرمود:
* (رحم اللّه عبداً احیا امرنا)
از ایشان پرسیدم چگونه امر شما را احیاء مى کنند؟
فرمود:
(ویعلمها الناس فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا...)34
استدلال به این روایت با توجه به مطالبى که در ضمن روایت قبلى گفته شد روشن است وجواز تقلید از این روایت نیز استفاده مى شود. زیرا تعلم علوم شرعى و تعلیم آنها به مردم به گونه اى که محاسن کلام معصومین(ع) را بشناسند وازآن اطاعت کنند جز با تفقه و اجتهاد ممکن نمى شود. متخصص مى خواهد که زیباییها و ژرفاى سخنان معصومین(ع) را بشناسد و به مردم آموزش دهد.
3 . گروهى از روایات بر فتوا دستور مى دهند و افراد لایق را بر این کار تشویق مى کنند:
* امام باقر(ع) به ابان بن تغلب مى فرماید:
(اجلس فى مسجد المدینه وافت الناس فانى احب ان یرى فى شیعتى مثلک.)35
در مسجد بنشین و براى مردم فتوا بدهزیرا دوست دارم مانند تو را در میان شیعیانم ببینم.
روشن است که فائده فتوا دادن به این است که دیگران بر آن فتوا ترتیب اثر بدهند و بر طبق آن عمل کنند. اگر چنین نباشد دستور به افتاء و تشویق به آن کار لغوى خواهد بود.
معاذ بن مسلم نحوى مى گوید: در خدمت امام صادق(ع) بودم آن حضرت پرسید:
* (بلغنى انک تقعد فى الجامع [المسجد] فتقتى الناس؟ قلت: نعم.... فقال لى: اصنع کذا فانى کذا اصنع)36
شنیده ام که در مسجد مى نشینى و براى مردم فتوا مى دهى؟
گفتم: آرى.
فرمود: چنین کن که من نیز چنین مى کنم.
در این روایت نیز امام(ع) فتوا دادن معاذ را تأیید مى کند.
نظیر این گونه موارد در روایات فروان است. از جمله:
* امیرالمؤمنین(ع) به قثم بن عباس کارگزار خود در مکه دستور مى دهد که فتوا بدهد.37
* پیامبر اکرم(ص) نیز به مصعب بن عمیر و عمروبن حزم دستور داد که در میان عده اى بروند و قرآن را برآنان بخوانند به ایشان تعلیم اسلام دهند و آنان را در دین فقیه سازند و سنت و معالم دین را به مردم آموزش دهند.38
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید