روایات
روایاتى که به دلالت مطابقى و یا بالملازمه بر جواز تقلید دلالت دارند بسیارند تعداد آنها با مضامین گوناگون و اسناد متعدد به اندازه اى است که حداقل تواتر اجمالى ثابت مى شود. این روایات مانند دلیل عقلى و آیات قرآنى براى این مقصود قابل تمسک هستند و روى هم رفته یک دلیل قطعى به شمار مى آیند.
روایات قابل استناد را براى بررسى به چند دسته تقسیم مى کنیم:
1 . روایاتى که امامان شیعه(ع) اشخاص معینى را معرفى کرده اند. یا عنوان و صفاتى را بیان داشته اند که قابل انطباق بر مفتیانِ داراى شرایط بوده است.
از این روایات یا به عبارت دیگر ارجاعات به دست مى آید که عمل به فتواى افراد لایق مجاز است و در هرزمانى که چنین وضعى پیش بیاید وظیفه مسلمانان همین خواهد بود ومى توانند به آن تمسک کنند:
احمد بن اسحاق از امام هادى(ع) پرسید با که معامله کنم و یا از چه کسى مطالب مورد نیاز خود را دریافت کنم و سخن چه کسى را بپذیرم؟ امام فرمود:
* (العمریّ ثقتى فما ادّى الیک عنّى فعنّى یؤدّى وما قال لک عنّى فعنّى یقول فاسمع له واطع فانّه الثقة المأمون.)22
امام فرمود: [عثمان بن سعید] عمرى مورد اعتماد من است. آنچه از جانب من به تو برساند از من است و هر چه از قول من بازگو کند قول من است. به گفته اش گوش فراده و از وى پیروى کن که مورد اعتماد و امین است.
این دو جمله مذکور در روایت: (با چه کسى معاشرت کنم) و از چه کسى مطالب دینى را سؤال کنم.) حاکى از شمول مورد سؤال است و اختصاص به نقل حدیث ندارد بلکه باب فتوا را نیز در بر مى گیرد.
اخذ مطالب مورد ابتلاء به دریافت خبر و حدیث محدود نمى شود بلکه در بسیارى از موارد مربوط به فتواست. صاحب نظر و مجتهد توان آن را دارد که از عهده بر آید. عبداللّه بن ابى یعفور مى گوید: به امام صادق عرض کردم: نمى توانم همواره به خدمت شما برسم ومسائل مورد نیاز را بپرسم در حالى که فردى از اصحاب ما مى آید و پرسشى دارد و من قادر به پاسخ گویى نیستم. حضرت فرمود:
* (فما یمنعک من محمد بن مسلم الثقفى فانه قد سمع من ابى وکان عنده وجیهاً).23
چرا از محمدبن مسلم نمى پرسى وى از پدرم آموخته است ومورد اعتماد پدرم بود.
منظور حضرت از ارجاع به محمد بن مسلم شنیدن احادیث از وى نیست که این گرهى را نمى گشاید بلکه منظور مشخص کردن تکلیف آنان ازکتاب و سنت است. امام در این روایت مردم را به کارشناس دین ارجاع مى دهد نه به ناقل اخبار.
یونس بن یعقوب مى گوید نزد امام صادق(ع) بودیم فرمود:
* (اما لکم من مفزع امالکم من مستراح تستریحون الیه من یمنعکم من الحارث بن المغیرة النصرى).24
آیا شما [جهت حلّ مسائل شرعى] پناهگاهى ندارید؟ آیا فردى که مایه آرامش خاطر شما باشدو با اطمینان به او مراجعه کنید ندارید؟ چه چیز مانع شما از رجوع به حارث بن مغیره شده است؟
این حدیث نیز بر جواز تقلید و مراجعه به متخصص شایسته دلالت روشنى دارد. در این حدیث سخن از نقل روایت نیست که کسى ادعاى آن را کند بلکه ارجاع امام(ع) مطلق است و شامل نقل فتوا نیز مى شود.
افزون بر آنچه بر شمریم صاحب نظرانى دیگرى هم بوده اند که امامان(ع) مردم را به آنان براى اخذ فتوا و حدیث ارجاع مى داده اند ازجمله:زکریا بن آدم القمى25 یونس بن عبدالرحمن26بریدبن معاویة العجلى27 ابوبصیر28 زراره29 ابان بن تغلب.30
این سه حدیثى که بیان کردیم از نظر سند قابل استناد هستند و احادیث بسیارى وجود دارند که براى پرهیز از طولانى شدن سخن از ذکر آنها خوددارى مى کنیم. آنچه در این گونه روایات مشترک بین همه هست سخن از کسى است که بتواند مسائل شرعى و مورد نیاز شیعیان را پاسخ گو باشد و بتواند از منابع فقهى احکام اسلام را استنباط کند. در این روایات ارجاع مطلق است. پاسخ دهنده خواه از جمع روات متعارض به این پاسخ برسد یا از حمل مطلق بر مقید یا با تمسک به عام در هنگام شک یا تخصیص و یا هرگونه استنباط دیگر.
اگر چه در این گونه روایات امام(ع) به فرد خاصى ارجاع داده ولى ارجاع براساس ملاک علم و اطمینان یعنى فقاهت و وثاقت بوده چنانکه در برخى از روایات علت این ارجاع بیان شده است.31 بنابراین هرگاه ملاکهاى مذکور در کسى پیدا شود او واجد شرایط افتاء خواهد بود و مکلفینى مى توانند به او مراجعه کنند و بر فتواى او عمل نمایند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید