پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اينکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزديکتر است. در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمىشوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمىگردند.
بعضى از مفسرين در معناى آن گفتهاند: اين پوشيدگى، نزديکتر بودن ايشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مىشناساند، چون زنان غير مسلمان، و نيز کنيزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتيجه کسى متعرض آنان نمىشد، و حتى کسى نمىپنداشت که ايشان کنيز و يا غير مسلمانند، و از ملت يهود و نصارى هستند ليکن معناى اول به ذهن نزديکتر است.
... وَ لا يضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيعْلَمَ ما يخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور / 31)
آنها هنگام راه رفتن پاىهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.
• ممنوعيت عوامل تحريک کننده
در آخر آيه فوق آمده است که نبايد زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را چنان به زمين کوبند تا
صداى خلخالهايشان به گوش رسد! اين امر نشان مىدهد که اسلام بهاندازهاى در مسائل مربوط به
عفت عمومى سختگير و مو شکاف است که حتى اجازه چنين کارى را نيز نمىدهد، و البته به طريق اولى عوامل مختلفى را که دامن به آتش شهوت جوانان مىزند مانند نشر عکسهاى تحريک آميز و فيلمهاى اغوا کننده و رمانها و داستانهاى جنسى را نخواهد داد، و بدون شک محيط اسلامى بايد از اينگونه مسائل که مشتريان را به مراکز فساد سوق مىدهد و پسران و دختران جوان را به آلودگى و فساد مىکشاند پاک و مبرا باشد.
4) شبهات درباره حجاب و پاسخ به آن
استاد مکارم شيرازي در تفسير نمونه در طي بحثهاي تفسير خود، اين عنوان را مطرح نمودهاند و با توجه به آيات ديگر و روايات متععدي که وجود دارد به بررسي چندين شبهه در باب حجاب ميپردازند و پاسخهايي ارائه ميکنند که ميتواند بسيار مفيد باشد.
در اينجا به ايرادهايى که مخالفان حجاب مطرح مىکنند که به طور فشرده اشاره ميشود:
1) مهمترين چيزى که همه آنان در آن متفقند و به عنوان يک ايراد اساسى بر مساله حجاب ذکر مىکنند اين است که زنان نيمى از جامعه را تشکيل مىدهند اما حجاب سبب انزواى اين جمعيت عظيم مىگردد، و طبعا آنها را از نظر فکرى و فرهنگى به عقب مىراند، مخصوصا در دوران شکوفايى اقتصاد که احتياج زيادى به نيروى فعال انسانى است از نيروى زنان در حرکت اقتصادى هيچگونه بهرهگيرى نخواهد شد، و جاى آنها در مراکز فرهنگى و اجتماعى نيز خالى است، به اين ترتيب آنها به صورت يک موجود مصرف کننده و سربار اجتماع در مىآيند.
پاسخ: آنها که به اين منطق متوسل مىشوند از چند امر به کلى غافل شده يا تغافل کردهاند:
اولا: چه کسى گفته است که حجاب اسلامى زن را منزوى مىکند، و از صحنه اجتماع دور مىسازد؟ اگر در گذشته لازم بود ما زحمت استدلال در اين موضوع را بر خود هموار کنيم امروز بعد از انقلاب اسلامى هيچ نيازى به استدلال نيست، زيرا با چشم خود گروه گروه زنانى را مىبينيم که با داشتن حجاب اسلامى در همه جا حاضرند، در ادارهها، کارگاه ها، راهپيماييها و تظاهرات سياسى، راديو و تلويزيون، بيمارستانها و مراکز بهداشتى، و در مراقبت هاى پزشکى براى مجروحين جنگى، در فرهنگ و دانشگاه و بالآخره در صحنه جنگ و پيکار با دشمن.
کوتاه سخن اينکه وضع موجود پاسخ دندان شکنى است براى همه اين ايرادها و اگر ما در سابق سخن از امکان چنين وضعى مىگفتيم امروز در برابر وقوع آن قرار گرفتهايم و فلاسفه گفتهاند بهترين دليل بر امکان چيزى وقوع آن است و اين عيانى است که نياز به بيان ندارد.
ثانيا: از اين که بگذريم آيا اداره خانه و تربيت فرزندان برومند و ساختن انسان هايى که در آينده بتوانند با بازوان تواناى خويش چرخ هاى عظيم جامعه را به حرکت در آورند کار نيست؟
آنها که اين رسالت عظيم زن را کار مثبت محسوب نمىکنند از نقش خانواده و تربيت، در ساختن يک اجتماع سالم و آباد و پر حرکت بىخبرند، آنها گمان مىکنند راه اين است که زن و مرد ما همانند زنان و مردان غربى اول صبح خانه را به قصد ادارات و کارخانهها و مانند آن ترک کنند، و بچههاى خود را به شير- خوارگاهها بسپارند، و يا در اطاق بگذارند و در را بر روى آنها ببندند، و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفتهاى هستند به آنها بچشانند.
غافل از اينکه با اين عمل شخصيت آنها را در هم مىکوبند و کودکانى بى روح و فاقد عواطف انسانى بار مىآورند که آينده جامعه را به خطر خواهندانداخت.
2) اشکال ديگرى که آنها دارند اين است که حجاب يک لباس دست و پاگير است و با فعاليتهاى اجتماعى مخصوصا در عصر ماشين هاى مدرن سازگار نيست، يک زن حجاب دار خودش را حفظ کند يا چادرش را و يا کودک و يا برنامهاش را؟!
پاسخ: اين ايراد کنندگان از يک نکته غافلند و آن اينکه حجاب هميشه به معنى چادر نيست، بلکه به معنى پوشش زن است، حال آنجا که با چادر امکان پذير است چه بهتر و آنجا که امکان آن نيست، به پوشش قناعت مىشود.
زنان کشاورز و روستايى ما، مخصوصا زنانى که در برنج زارها مهمترين و مشکل ترين کار کشت و برداشت محصول برنج را بر عهده دارند عملا به اين پندارها پاسخ گفتهاند و نشان دادهاند که يک زن روستايى با داشتن حجاب اسلامى در بسيارى از موارد حتى بيشتر و بهتر از مرد کار مىکند بدون آنکه حجابش مانع کارش شود.
3) ايراد ديگر اينکه آنها مىگويند حجاب از اين نظر که ميان زنان و مردان فاصله مىافکند طبع حريص مردان را آزمندتر مىکند، و به جاى اينکه خاموش کننده باشد آتش حرص آنها را شعلهورتر مىسازد که الانسان حريص على ما منع!
پاسخ: اين ايراد يا صحيح تر سفسطه و مغلطه را مقايسه جامعه امروز ما که حجاب در آن تقريبا در همه مراکز بدون استثناء حکمفرما است با دوران رژيم طاغوت که زنان را مجبور به کشف حجاب مىکردند مىدهد. آن روز هر کوى و بر زن مرکز فساد بود، در خانواده ها بى بند و بارى عجيبى حکم فرما بود، آمار طلاق فوق العاده زياد بود، سطح تولد فرزندان نامشروع بالا بود و...
نمىگوئيم امروز همه اينها ريشه کن شده اما بدون شک بسيار کاهش يافته و جامعه ما از اين نظر سلامت خود را باز يافته، و اگر به خواست خدا وضع به همين صورت ادامه يابد و ساير نابسامانيها نيز سامان پيدا کند، جامعه ما از نظر پاکى خانواده ها و حفظ ارزش زن به مرحله مطلوب خواهد رسيد.
4) استثنائات در رعايت حجاب
در اين فصل با توجه به موارد متعددي که در هر دو کتاب درباره اين عنوان وجود داشت صلاح ديده شد که در يک بخش جداگانه با آن پرداخته شود. در ضمن اين بحث به مواردي که رعايت حجاب لازم هست و لازم نيست و تا چه حدي لازم است، نيز اشاره خواهد شد:
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيوبِهِنَّ وَ لا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيعْلَمَ ما يخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور / 31)
و به زنان باايمان بگو چشم هاى خود را فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ کنند، و زينت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمايند، و روسرىهاى خود را بر سينه خود افکنند و زينت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم کيششان يا بردگانشان يا افراد سفيه که تمايلى به زن ندارند يا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها هنگام راه رفتن پاىهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. و همگى به سوى خدا بازگرديد اى مؤمنان تا رستگار شويد.
در اين آيه همزمان دو استثناي کلي بيان شده است:
يکي براي خود زنان در اينکه تا کجاي بدن و دست و موي خود را بپوشانند؟
دوم اينکه براي چه کساني حجاب بگيرند و براي چه کساني لزومي ندارد؟
الف) استثناء وجه و کفين
در اين که آيا حکم حجاب صورت و دستها حتى از مچ به پايين را نيز شامل مىشود يا نه، در ميان فقها بحث فراوان است، بسيارى عقيده دارند که پوشاندن اين دو (وجه و کفين) از حکم حجاب مستثنى است، در حالى که جمعى فتوا به وجوب پوشاندن داده، يا حداقل احتياط مىکنند، البته آن دسته که پوشاندن اين دو را واجب نمىدانند نيز آن را مقيد به صورتى مىکنند که منشا فساد و انحرافى نگردد، و گر نه واجب است.
همان گونه که در شان نزول نيز گفتهايم عربها در آن زمان روسرى و مقنعهاى مىپوشيدند که دنباله آن را روى شانهها و پشت سر مىانداختند به طورى که مقنعه پشت گوش آنها قرار مىگرفت و تنها سر و پشت گردن را مىپوشاند، ولى قسمت زير گلو و کمى از سينه که بالاى گريبان قرار داشت نمايان بود. اسلام آمد و اين وضع را اصلاح کرد و دستور داد دنباله مقنعه را از پشت گوش يا پشت سر جلو بياورند و به روى گريبان و سينه بيندازند و نتيجه آن اين بود که تنها گردى صورت باقى مىماند و بقيه پوشانده مىشد.
ولى باز تاکيد و تکرار مىکنيم که اين حکم در صورتى است که سبب سوء استفاده و انحراف نگردد. ذکر اين نکته نيز لازم است که استثناء وجه و کفين از حکم حجاب مفهومش اين نيست که جائز است ديگران عمدا نگاه کنند، بلکه در واقع اين يک نوعتسهيل براى زنان در امر زندگى است.
ب) لزوم رعايت حجاب زنان براي زنان غير مسلمان
نهمين گروهى که مستثنى شدهاند و زن حق دارد زينت باطن خود را در برابر آنها آشکار کند زنان هستند، منتهى با توجه به تعبير نسائهم (زنان خودشان) چنين استفاده مىشود که زنهاى مسلمان تنها مىتوانند در برابر زنان مسلمان حجاب را برگيرند، ولى در برابر زنان غير مسلمان بايد با حجاب اسلامى باشند و فلسفه اين موضوع چنان که در روايات آمده اين است که ممکن است آنها بروند و آنچه را ديدهاند براى همسرانشان توصيف کنند و اين براى زنان مسلمانان صحيح نيست.
ج) حجاب در برابر اطفال
وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْيسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ يبَينُ اللَّهُ لَکُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَکِيم (نور/ 59)
و هنگامى که اطفال شما به سن بلوغ رسند بايد اجازه بگيرند، همانگونه که اشخاصى که پيش از آنها بودند اجازه مىگرفتند، اينچنين خداوند آياتش را براى شما تبيين مىکند و خدا عالم و حکيم است.
دوازدهمين گروهى که حجاب در برابر آنها واجب نيست، اطفالى هستند که از شهوت جنسى هنوز بهرهاى ندارند. منظور اطفالى است که بر اثر عدم احساس جنسى نه توانايى دارند و نه آگاهى.
بنا بر اين اطفالى که به سنى رسيدهاند که اين تمايل و توانايى در آنها بيدار شده بايد بانوان مسلمان حجاب را در برابر آنها رعايت کنند.
د) عدم لزوم حجاب در سالخوردگان
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يرْجُونَ نِکاحاً فَلَيسَ عَلَيهِنَّ
جُناحٌ أَنْ يضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ
لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (60)
و زنان از کار افتادهاى که اميد به ازدواج ندارند گناهى بر آنها نيست که لباس هاى خود را بر زمين بگذارند به شرط اينکه در برابر مردم خود آرايى نکنند و اگر خود را بپوشانند براى آنها بهتر است. و خداوند شنوا و دانا است.
در اين آيه مورد استثنايى براى حکم حجاب زنان بيان مىکند و زنان پير و سالخورده را از اين حکم مستثنى مىشمرد. در واقع براى اين استثناء دو شرط وجود دارد:
نخست اينکه به سن و سالى برسند که معمولا اميدى به ازدواج ندارند، و به تعبير ديگر جاذبه جنسى را کاملا از دست دادهاند. ديگر اينکه در حال بر داشتن حجاب خود را زينت ننمايند.
روشن است که با اين دو قيد مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همين دليل اسلام اين حکم را از آنان برداشته است. اين نکته نيز روشن است که منظور برهنه شدن و بيرون آوردن همه لباسها نيست بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهاى رو است که بعضى روايات از آن تعبير به چادر و روسرى کرده است. از آنجا که ممکن است بعضى از زنان سالخورده از اين آزادى مشروع سوء استفاده کنند، و احيانا با مردان به گفتگوهاى نامناسب بپردازند و يا طرفين در دل افکار آلودهاى داشته باشند در آخر آيه به عنوان يک اخطار مىفرمايد: خداوند شنوا و دانا است.
علامه طباطبايي نيز در ذيل همين آيه ميفرمايند:
اين آيه در معناى استثنايى است از عموم حکم حجاب، و معنايش اين است که بر هر زنى حجاب واجب است الا زنان مسن، که مىتوانند بى حجاب باشند، البته در صورتى که کرشمه و تبرج نداشته باشند. و جمله وَ أَنْ يسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَهُنَّ کنايه است از خودپوشى، يعنى همين زنان سالخورده نيز اگر خود را بپوشانند بهتر از برهنه بودن است، و جمله وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ تعليل حکمى است که تشريع کرده، و معنايش اين است که خدا شنوا است آنچه را که زنان به فطرت خود در خواستش را دارند، و دانا است به احکامى که به آن محتاجند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید