تحقيق و مطالعه درباره هر موضوعي بايد با بررسي مختصات ظرف تحقيقي و موضوع کلي که پژوهش در آن انجام ميشود ، صورت بگيرد تا کارکردي علمي داشته باشد.
مفاهيم و موضوعات ديني و اخلاقي که خود زير مجموعهاي از علوم انساني هستند نيز بايد با ويژگيهاي تحقيق در علوم انساني تطابق داشته باشد. براي انجام پژوهش در علوم انساني لازم است که ابتدا طرح تحقيق انجام گيرد و سوال و مفروضات اصلي حتما مشخص شده باشد که با گستردگي منابع و پراکندگي مطالب بتوان يک اثر علمي را به وجود آورد.
اما اين تحقيق به صورت خاص و با محدوديتي که استاد براي گستره بحث تعيين نمودهاند انجام ميگيرد بدين صورت که به موضوع حجاب از منظر و نگاه دو کتاب تفسيري ارزشمند خواهد پرداخت که اين دو کتاب عبارتند از:
1) تفسير الميزان اثر جاودانه علامه سيد محمد حسين طباطبائي (ره)
2) تفسير نمونه اثر آيه الله ناصر مکارم شيرازي
و براي به سامان رساندن اين تحقيق با توجه به گستره محدود، بايد ترتيب خاصي در نظر گرفته ميشد که باعث محدوديت در عناوين و سرفصلها ميگردد تا فقط به موضوعاتي پرداخته شود که در اين دو کتاب از آنها ذکري به ميان آمده است.
سعي شد که در بررسي عناوين در آياتي که به صورت مشترک در هر دو کتاب به آن پرداخته شده است به صورت تطبيقي پرداخته شود و موارد اختصاصي نيز به صورت جداگانه آورده شود.
اما اين نکته بايد مدنظر قرار بگيرد که سياق و روش پرداخت در دو کتاب نسبت به تفسير آيات، شيوهاي متفاوت است که اين تفاوت ميتواند در سايه پرداخت تطبيقي روشن گردد. در تفسير الميزان سعي شده است که آيات به صورت تطبيقي تفسير شوند و معناي هر آيه با آيات ديگر مورد فهم قرار گيرد و مجموعه کتاب به عنوان يک اثر علمي و تخصصي شناخته ميشود اما تفسير نمونه که حاصل کار عدهاي ازانديشمندان در کنار مولف است، به عنوان تفسيري عام و در دسترس عموم مردم نگاشته شده است تا همه بتوانند از آن بهره بگيرند.
اميد است در اين اثر، آشنايي اجمالي درباره اصل موضوع يعني حجاب حاصل گردد و در کنار آن معرفت و شناختي نسبت به اين دو کتاب تفسيري ارزشمند نيز ايجاد شود.
1) معنا و معيار حجاب
در تفسير نمونه بحث گستردهاي درباره معنا و مصداق حجاب صورت گرفته است و معيارهاي سه گانهاي که در ضمن رعايت آن، حجاب به درستي رعايت شده است را ذکر کرده است. اين موارد به صورت تکميلي و تدريجي از حداقل حجاب تا معناي کامل حجاب ميباشند.
در تقسير نمونه واژه حجاب اين گونه در دو معناي خود تعريف ميشود:
حجاب هر چند در استعمال هاى روزمره به معنى پوشش زن به کار مىرود، ولى در لغت و در تعبيرات فقها چنين مفهومى را ندارد.
حجاب در لغت به معنى چيزى است که در ميان دو شىء حائل مىشود. به همين جهت پردهاى که در ميان قلب و ريه کشيده شده « حجاب حاجز» ناميده شده است.
در قرآن مجيد نيز اين کلمه همه جا به معنى پرده يا حائل به کار رفته است، مانند آيه:
جَعَلْنا بَينَکَ وَ بَينَ الَّذِينَ لا يؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً: ما در ميان تو و کسانى کهايمان به آخرت نمىآورند پرده پوشيدهاى قرار داديم. (سوره اسراء / 45)
در اين آيه نيز مىخوانيم: حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ: تا موقعى که خورشيد در پشت پرده افق پنهان شد. (سوره / ص32)
و در آيه ديگر: وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ يکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ: براى هيچ انسانى ممکن نيست که خداوند با او سخن بگويد مگر از طريق وحى يا از پشت پرده. (شورى / 51)
در کلمات فقها از قديم ترين ايام تا کنون نيز در مورد پوشش زنان معمولا کلمه ستر به کار رفته است، و در روايات اسلامى نيز همين تعبير يا شبيه آن وارد شده است. و به کار رفتن کلمه حجاب در پوشش زنان اصطلاحى است که بيشتر در عصر ما پيدا شده و اگر در تواريخ و روايات پيدا شود، بسيار کم است.
حال به بررسي مفهوم حجاب در معناي دوم که موضوع بحث ما در اين مقاله است، خواهيم پرداخت که از منظر تفسير نمونه بررسي شده است:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يصْنَعُونَ (نور / 30)
به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ کنند، اين براى آنها پاکيزهتر است،
خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
در اين آيه دو دستور جداگانه ذکر شده است:
الف) اين آيه نمىگويد مؤمنان بايد چشمهاشان را فرو بندند، بلکه مىگويد بايد نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و اين تعبير لطيفى است به اين منظور که اگر انسان به راستى هنگامى که با زن نامحرمى روبرو مىشود بخواهد چشم خود را به کلى ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براى او ممکن نيست، اما اگر نگاه را از صورت واندام او بر گيرد و چشم خود را پائيناندازد گويى از نگاه خويش کاسته است و آن صحنهاى را که ممنوع است از منطقه ديد خود حذف کرده است.
ب) دومين دستور در آيه فوق همان مساله حفظ فروج است که موضوع بحث ما در حجاب است. منظور از حفظ فرج که در روايات وارد شده است پوشانيدنآن از نگاه کردن ديگران است. و به اين ترتيب چشمچرانى همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نيز حرام مىباشد، و پوشانيدن عورت از نگاه ديگران، چه از مرد و چه از زن براى زنان نيز همانند مردان واجب است.
در تفسير نمونه، معيار سه گانهاي نيز براي حجاب ذکر شده است:
1) آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبيعتا ظاهر است. در اينکه منظور از زينتى که زنان بايد آن را بپوشانند و همچنين زينت آشکارى که در اظهار آن مجازند چيست؟ در ميان مفسران سخن بسيار است.
بعضى زينت پنهان را به معنى زينت طبيعى (اندام زيباى زن) گرفتهاند، در حالى که کلمه زينت به اين معنى کمتر اطلاق مىشود. بعضى ديگر آن را به معنى محل زينت گرفتهاند، زيرا آشکار کردن خود زينت، مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهايى مانعى ندارد و اگر ممنوعيتى باشد مربوط به محل اين زينتها است، يعنى گوشها و گردن و دستها و بازوان.
بعضى ديگر آن را به معنى خود زينت آلات گرفتهاند در حالى که روى بدن قرار گرفته است. زيرا آشکار کردن چنين زينتى توام با آشکار کردن اندامى است که زينت بر آن قرار دارد.
حق اين است که ما آيه را بدون پيش داورى و طبق ظاهر آن تفسير کنيم که ظاهر آن معنى سوم است و بنا بر اين زنان حق ندارند زينت هايى که معمولا پنهانى است را آشکار سازند هر چنداندامشان نمايان نشود. به اين ترتيب آشکار کردن لباس هاى زينتى مخصوصى را که در زير لباس عادى يا چادر مىپوشند مجاز نيست، زيرا قرآن از ظاهر ساختن چنين زينت هايى نهى کرده است.
در روايات متعددى که از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده نيز همين معنى ديده مىشود که زينت باطن را به گردنبند و بازوبندتفسير کردهاند.
و چون در روايات متعدد ديگرى زينت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسير شده مىفهميم که منظور از زينت باطن نيز خود زينت هايى است که نهفته و پوشيده است.
2) دومين حکمى که در آيه بيان شده اين است که: آنها بايد خمارهاى خود را بر سينه هاى خود بيفکنند.
خمر جمع خمار در اصل به معنى پوشش است، ولى معمولا به چيزى گفته مىشود که زنان با آن سر خود را مىپوشانند.
جيوب، جمع جيب به معنى يقه پيراهن است که از آن تعبير به گريبان مىشود و گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مىگردد.
از اين جمله استفاده مىشود که زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسرى خود را به شانهها يا پشت سر مىافکندند، به طورى که گردن و کمى از سينه آنها نمايان مىشد. قرآن دستور مىدهد روسرى خود را بر گريبان خود بيفکنند تا گردن و آن قسمت از سينه که بيرون است مستور گردد.
3) در سومين حکم مواردى را که زنان مىتوانند در آنجا حجاب خود را برگيرند و زينت پنهان خود را آشکار سازند با اين عبارت شرح مىدهد: آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند مگردر دوازده مورد که در عناوين بعدي به آن موارد خواهيم پرداخت.
استثنائاتي نيز درباره اصل رعايت حجاب براي خود زنان در اينکه چه مقدار بايد رعايت کنند و در مورد اينکه براي عدهاي از حتي زنان هم بايد حجاب را داشته باشند وجود دارد که در يکي از سرفصلهاي همين تحقيق به آن ميپردازيم.
اما موارد سه گانهاي که پرداخت شد به نوعي نشان گر بحثهاي تدريجي در صدر اسلام نيز هست چرا که حکم حجاب به صورت تدريجي و براي اولين بار درمورد همسران پيامبر اسلام(ص) نازل شد و عموميت يافت و موارد رعايت و لزوم آن نيز به صورت تدريجي اعمال ميشد تا زمينه پذيرش آن نيز در جامعه بهتر فراهم شود.
نکته مهم در اين ايه اين است که اسلام نگاهي چند متغيري و کامل به عفت در جامعه دارد و همزمان که از لزوم رعايت حجاب از سوي زنان سخن ميگويد در همان آيه نيز از مردان ميخواهد که چشمهاي خود را بپوشانند و سلامت اخلاقي جامعه به هر دو عامل بستگي دارد.
2) فلسفه حجاب
در کتاب تفسير نمونه در ذيل آيهاي که در عنوان اول ذکر شد، به بحث مفصل و جامعي درباره فلسفه شکل گيري و اصل حجاب به عنوان يک مساله فردي ـ اجتماعي ميپردازد:
بدون شک در عصر ما که بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذاردهاند و افراد غربزده، بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مىدانند سخن از حجاب گفتن براى اين دسته ناخوشايند و متعلق به زمانهاى گذشته است. اما مفاسد بى حساب و مشکلات و گرفتاري هاى روز افزونى که از اين آزادي هاى بى قيد و شرط به وجود آمده سبب شده که تدريجا گوش شنوايى براى اين سخن پيدا شود.
البته در محيط هاى اسلامى و مذهبى، مخصوصا در محيط ايران بعد از انقلاب جمهورى اسلامى، بسيارى از مسائل حل شده، و به بسيارى از اين سؤالات عملا پاسخ کافى و قانع کننده داده شده است، ولى باز اهميت موضوع ايجاب مىکند که اين مساله به طور گستردهتر مورد بحث قرار گيرد.
مساله اين است که آيا زنان بايد براى بهره کشى از طريق سمع و بصر و لمس (جز آميزش جنسى) در اختيار همه مردان باشند و يا بايد اين امور مخصوص همسرانشان گردد.
بحث در اين است که آيا زنان در يک مسابقه بى پايان در نشان دادناندام خود و تحريک شهوات و هوس هاى آلوده مردان درگير باشند و يا بايد اين مسائل از محيط اجتماع بر چيده شود، و به محيط خانواده و زندگى زناشويى اختصاص يابد؟! اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئى از اين برنامه محسوب مىشود، در حالى که غربيها و غرب زدهها طرفدار برنامه اولاند.
اسلام مىگويد کاميابي هاى جنسى اعم از آميزش و لذتگيري هاى سمعى و بصرى و لمسى مخصوص به همسران است و غير از آن گناه، و مايه آلودگى و ناپاکى جامعه مىباشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید