پرسش. سكرات مرگ چگونه است؟
پاسخ: انسان با استفاده از موهبت عقل و اختيار در طول عمر با اتخاذ مواضع مختلف براي خود شخصيتي ميسازد. او كه اختيار داشت به حقايق ايمان آورد و حق پرست باشد يا برعكس تسليم هوا و هوس خود شده و با پيروي از نفس اماره در مقابل حق بايستد. آمال و آرزوها، تمايلات و كششها، حب و بغضها، حالات روحي و اعمال و رفتار و افكار و... همگي از شخصيت حقيقي او سرچشمه ميگيرد، چنانكه سازنده آن نيز است. بدين ترتيب انسان در آستانه مرگ و در آخرين لحظات عمر خود با يك سير سريع به مجموعه عمر خود مينگرد و حالات منحصر به فردي به او دست ميدهد و در چنين حالتي، جذبههاي مرگ نيز او را فراميگيرد و تحت تأثير اين جذبهها حالات و خصوصيات ويژهاي پيدا ميكند كه با حالات عادي او متفاوت است. در اين حال از شدت توجه او به اطرافيان كاسته ميشود؛ بيشتر تحت تأثير تمايلات دروني خود قرار دارد؛ تمايلات و باورها و حالاتي كه عمري را در راستاي آن تلف كرده و اكنون از جلوي چشم او رژه ميرود. به هر حال چون توجه او نسبت به اطرافيان و حوادث اطراف كم ميشود و گاهي جذبات مرگ آن چنان شديد است كه شخص به كلي از خود بي خود شده و حالتي شبيه مستي به او دست ميدهد.
از اين حالت غفلت و بيخودي كه براي ديگران محسوس است، به «سكرات موت» تعبير ميشود. اين سكرات (مستي و بيخوديها) به خاطر مشاهده فرشتگان مأمور مرگ و اوضاع و احوال بعد از مرگ و نتيجه اعمال و ترس از سرنوشتي كه در انتظار او است ميباشد و يا به خاطر جدايي از نزديكان و محبوبهاي خود و بريدن علقههاي فراوان، نسبت به اموال و افراد است و يا به خاطر طبيعت انتقال از عالمي به عالم ديگر كه از بسياري جهات برايش ناشناخته و مجهول است و يا دلايل ديگر. به بعضي از اين امور در روايات نيز اشاره شده است.
از اميرالمؤنين عليه السلام نقل شده است كه فرمود: « اجتمعت عليهم سكرة الموت و حسرة الفوت» (نهج البلاغه خطبه 109.) مستي مرگ و حسرت و اندوه از دست دادن آنچه دارد بر آنها اجتماع نموده است.
از اين سخن برميآيد بيخودي ناشي از مرگ عامل مستقلي است كه گاهي بر اثر عوامل ديگري از قبيل حسرت از دست دادن آنچه دوست ميدارد، شدت مييابد. قرآن در اين زمينه ميفرمايد: « وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ» (ق: 19) به راستي مستي مرگ فرا رسيد. اين همان چيزي است كه از آن روي گردان بودي. قرآن از سختيها و شدتهاي زلزله قيامت نيز با تعبير مستي ياد ميكند و ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَي النَّاسَ سُكَارَي وَمَاهُم بِسُكَارَي وَلكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ» (حج: 1 و 2) اي مردم تقواي پروردگارتان را پيشه كنيد كه زلزله ساعت قيامت امري بس بزرگ و سخت است. پس اين بيخوديها بر اثر وحشت و سختي است؛ خواه در سكرات مرگ و خواه هنگام قيامت. اين سختيها حتي براي انسانهاي نيك و كساني كه آيندهاي روشن داشته و به دنيا نيز دلبستگي نداشتند وجود دارد. چنانكه در حالات پيامبر اسلام(ص) نقل شده است كه در آخرين لحظات حيات، دست در ظرف آبي كرده و به صورت ميكشيد و ميفرمود: «لا اله الا اللّه، إنّ للموت سكرات» (تفسير روح البيان ج 9 ص 118 بنقل از پيام قرآن ج 5 ص 432. )
اميرالمؤنين عليه السلام نيز فرموده است: « و إنّ للموت لغمرات هي أفظع من أن تستغرق بصفة أو تعدل علي عقول أهل الدنيا» (نهج البلاغه خطبه 212 ص 702، صبحي صالح خطبه 221 ص 341.) تحقيقاً براي مرگ غمرات و سختيهايي است كه سختتر از آن است كه به وصف در آيد، و يا با معيار عقل مردم دنيا قابل سنجيدن باشد. در كلام ديگري فرموده است: «و بادروا الموت و غمراته و امهدوا له قبل حلوله و أعدّوا له قبل نزوله...» (نهج البلاغه خطبه 190. ) خود را براي مرگ و سختيهاي آن پيش از فرارسيدنش آماده سازيد و قبل از آنكه مرگ شما را فراگيرد آنچه را لازمه رويارويي با آن است مهيا كنيد.
لفظ «غمرات» كه به معني محاصره شدن توسط شدائد و سختيها است، در قرآن نيز به كار رفته است و فرموده است: « ... وَلَوْ تَرَي إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلاَئِكَةُ بَاسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَي اللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ» (انعام: 93) اي پيامبر(ص) اگر ستمكاران را به هنگامي كه در شدائد مرگ و جان دادن فرورفتهاند مشاهده كني و فرشتگان مرگ دستهاي خود را گشوده و به آنها ميگويند: جان خود را خارج سازيد كه شما امروز گرفتار عذاب و مجازات خواركنندهاي هستيد، به سبب گفتار ناحق و ناروايي كه بر خدا ميبستيد و در برابر آيات او استكبار ميورزيديد.
به هر حال مرگ مرحلهاي بس دشوار و هولناك است كه براي انسان وجود دارد و حيوانات چنانكه گذشت تصوري از آن ندارند.در روايتي هم به سختي مرگ و هم عدم آگاهي حيوانات اشاره شده است. امام صادق عليه السلام از قول پدرانش از پيامبر(ص) نقل كرده است كه فرمود: « لو أنّ البهائم يعلمون من الموت ما تعلمون أنتم، ما أكلتم منها سمينا» (حار ج 6 ص 132 باب حبّ لقاء اللّه حديث 31.) اگر چارپايان آنچه را شما از مرگ ميدانيد ميدانستند، هيچ گاه گوشت چاقي از آنها نميخورديد. (اگر ميدانستند كه مرگ چقدر سخت است از غصه همگي لاغر ميشدند؛ در نتيجه هرگز بهيمه چاقي پيدا نميكرديد.)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید