پرسش. چگونه ميتوان به پرسش كودك كه خدا را چه كسي آفريد و چگونه ميتوان خدا را، پاسخ گفت؟
پاسخ: تفهيم مسائل فلسفي و مفاهيم ديني به كودك از مشكلات خانواده هاي مذهبي است. (براي مطالعه بيشتر در اين مورد مراجعه كنيد به: ناصر باهنر، آموزش مفاهيم ديني همگام با روانشناسي رشد، تهران، شركت چاپ و نشر بيت الملل، 1380ش.) براي نمونه بر فرض اينكه مفهوم خداوند (واجب الوجود) و مناط نياز معلول به علت براي شخص واضح باشد و بداند كه مراد از واجب الوجود، موجودي است كه هستي او ذاتي اوست در مقابل ممكن الوجود كه فقر ذاتي دارد، براي انتقال به كودك بايد چگونه عمل كرد؛ راه حل ساده استفاده از مثال است؛ مثلاً از كودك پرسيده شود: شوري غذا از چيست؟
او در پاسخ خواهد گفت: از نمك. در مرحله بعد پرسيده ميشود: آنگاه شوري نمك از چيست؟ پاسخ كودك بايد اين باشد: از خودش.
در اين هنگام به او گفته ميشود: هستي موجودات از خداست و هستي خدا از خودش.
مثال گرماي اتاق و گرماي آتش نيز در زمينه سازي درك اين مفاهيم مفيد خواهد بود.
امّا امكان شناخت خداوند متعال، بحثي كلامي است. اگر چنين بحثهايي براي شخص حل و هضم نشود، در انتقالش به كودك دچار مشكل خواهد بود. كسي كه ميخواهد اين مباحث را به كودك منتقل كند بايد دو نوع تخصص داشته باشد: اول، تسلط بر بحث كلامي در مسئله مورد بحث دوم، آشنايي با نحوه انتقال اين مفاهيم به كودك. پس ابتدا بايد به درستي مفهوم واجبالوجود را شناخت و حدود معرفت بشر نسبت به ذات و صفات الهي را دانست آنگاه در قالب الفاظ محسوس براي كودك مطرح كرد.
براي نمونه به نحوه گفت و گوي ذيل توجه كنيد:
پدر ـ ما ميتوانيم خدا را بشناسيم و خداوند به ما قدرت اين شناختن را داده است.
فرزند ـ من نميتوانم خدا را بشناسم.
ـ همين كه دوست داري خدا را بشناسي نشان ميدهد كه اين قدرت در تو وجود دارد. اگر نميتوانستي بشناسي اين علاقه هم در تو نبود.
ـ سؤال من اين است كه خدا را چه كسي خلق كرده است؟
ـ حرارت اين اتاق از كجاست؟
ـ از آتش شومينه
ـ حرارت آتش از كجاست؟
ـ از خودش.
ـ وجود خدا هم از خودش است.
البته چنين تقريري از بحث ناقص است امّا در حد خودش مفيد است. به هر حال كسي كه قصد انتقال اين مباحث به كودك را دارد، بايد مفهوم واجب الوجود را به درستي درك كرده باشد و بداند كه خدا هستي محض است و ماهيت ندارد. فراگيري اصولي اين مسائل اعتقادي در امكان انتقال و درجه آن مؤثر است. براي آشنايي با اين مباحث مجموعه «مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي» اثر شهيد مطهري رحمه الله مفيد است. («مقدمه اي بر جهانبيني اسلامي» مجموعه اي است مشتمل بر هفت كتاب كه عبارتند از: انسان و ايمان، جهانبيني توحيدي، وحي و نبوت، انسان در قرآن، جامعه و تاريخ، امامت و رهبري، و زندگي جاويد يا حيات اخروي.)
راه ديگر براي آشنايي كودك با خدا و كشاندن او به سوي خدا، راه دل است كه در فرهنگ ديني از آن به «فطرت» تعبير ميشود. بايد نداي درون آدمي را بيدار كرد؛ چنان كه قرآن با سؤال از انسان سعي در بيداري فطرت آدمي دارد. (براي نمونه: ابراهيم 14، آيه 10؛ فصلت (41)، آيه 53؛ الغاشيه (88)، آيه 17 ـ 20. )
بهرهگيري از آيات و روايات و شعر و امور ذوقي در جذب فرزندان به سوي خداشناسي اثر شايان توجهي دارد. از روش سخنراني و موعظه صرف پرهيز كرده، با روش فعّال و با استفاده از راههاي مختلف كسب معرفت (راه دل و فطرت، راه عقل و برهان، راه حس و تجربه دروني، بهره گيريد. براي نمونه قرآن در موارد متعدد از برهان نظم استفاده كرده است؛ در حاليكه اين برهان قادر نيست خداشناسي كاملي را فايده دهد. علت بهرهگيري از اين برهان رابطه آن با امور محسوس است. (به همين دليل به آوردن برهانهاي قابل فهم توصيه شده است؛ چنانكه پيرزن نخريس هم با بياني ساده بر وجود خدا استدلال مي آورد: اگر من چرخ نخريسي را نچرخانم از حركت باز ميايستد. چگونه عالم با اين عظمت از حركت نميايستد اگر خدايي نداشته باشد. به ظن قوي توصيه رسول گرامي اسلام در همين باب جاي ميگيرد كه فرمود: «عَلَيكُم بِدينِ العجائِزِ» (ملاصدرا، تفسير القرآن الكريم، قم، بيدار، 1366 ش، ج2، ص 80). )
گويي اين برهان، تنبيه و بيدارباشي براي فطرت انساني است. آيا در خلقت آسمان و زمين و در خلقت شتر انديشيده اي؟ آيا در وجود خدا شك داري (با وجود اين همه نشانه كه از او ميبيني)؟ آيا خدا شاهدي كافي بر وجودش نياورده است؟ آنگاه كه در كشتي زندگيات با موج مشكلات مواجه ميشوي، كشتي درهم ميشكند و تو در حال غرق شدن هستي، آنگاه كه هيچ اميدي براي نجات نداري، آيا دست رحمت الهي را حس نميكني؟
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید