پرسش : بنده اين چهل سالي كه زندگي كرده ام هميشه سعي كرده ام كه كار خيرانجام دهم و هميشه در همين مسير باشم ولي باز هم شيطان مزاحم ميشود، و باتوجه به اينكه خيلي اذيت ميشوم، خواستم ببينم چه كار كنم كه از شر شيطان خلاص شوم؟
پاسخ: طبق گفته ايشان كه گفتند اهل طاعت و عبادت هستند، بايد گفت:شيطان هم سراغ همين انسانها ميرود، چون انسانهاي بد خودشان دنبال شيطان مي آيند، شيطان با خوبها و اهل نماز و... كار دارد وگرنه آنكه خود سرباز شيطان و خودش كارگزار شيطان ميباشد ديگر شيطان با او كاري ندارد. بنابراين ايشانناراحت نباشد كه شيطان او را وسوسه ميكند، و سراغ او ميآيد. اينخودش دليلي است، كه او سرمايه ارزشمندي دارد كه شيطان سراغش ميآيد، درواقع اگر سرمايه نداشت دزد دنبالش نمي آمد. نكته دوم بايد ببينيم شيطان ازچه راه هايي نفوذ ميكند، تا آن راه ها را ببنديم، راه هايي كه شيطان در وجودانسان نفوذ ميكند فراوان ميباشد. در واقع آن نقاط كور راداري است كه شيطان از آنها به مملكت وجود انسان نفوذ و انسان را نابود ميكند. يكي از اين راه هاي نفوذ، ضعف هاي اعتقادي ميباشد، هر نقطه ضعفي كه در باورهاي اعتقادي انسان باشد يك جاي پايي است براي شيطان، خوب انسان هر چه اعتقاداتش را محكمتر و برهاني تر بكند و متكي به عقل و نقل بيشتر كند، بيشتر راه شيطان را بستهاست و هر چه به خرافات و ضعف هاي اعتقادي بيشتر مبتلا باشد به طور طبيعي راه هاي ورود شيطان را بيشتر به روي خودش بازگذاشته است.
بنده توصيه ميكنم بحث باورهاي مذهبي را خيلي بيشتر برايش بها بدهند.پيش دكتر روح، كارشناس مسائل مذهبي، اعتقادي بروند و بيشتر به اين مسئله توجه كنند. حضرت عبدالعظيم حسني كه از فرزندان ائمه عليهم السلام ميباشد، با آن همه عظمتش كه گفته ميشود زيارت ايشان مانند زيارت اباعبداللّه الحسين ميباشد و از شاگردان امام جواد و امام هادي عليهم السلام ميباشد، خدمتامام هادي(ع) مينشيند و ميگويد: «يابن رسول اللّه ميخواهم عقايدم را بر شماعرضه كنم، شما ببينيد درست ميباشد يا خير؟ از اول شروع ميكند تا آخر.»
اين نشان ميدهد كه عقايد خيلي مهم ميباشد و ما بايد حتماً برويم پيش اهلش و خدمت كارشناس، و بگوييم من اين اعتقادات را دارم. آيا راهي براي شيطان هست كه اگر باشد ايشان به ما تذكر ميدهد، و ما جلوي نفوذ شيطان راميگيريم.
دومين راهي كه شيطان وارد مملكت وجود انسان ميشود نقاط ضعف اخلاقياست. هر نقطه ضعف اخلاقي و مشكلي كه انسان در اين رابطه داشته باشد،شيطان از آن راه به وجود انسان نفوذ ميكند اگر جبن و ترس باشد، شيطان ترس را وسيله قرار ميدهد و از آنجا وارد ميشود يا اگر انسان بخيل باشد جايپايي براي شيطان ميباشد. وقتي كه شيطان وارد شود، بقيه كارها را خودش ميكند، مثلاً همين بخل را وسيله اي ميكند براي عدم پرداخت واجبات مالي و...پس در نتيجه اين ضعف هاي اخلاقي را هم بايد جبران كرد و راه هايش را بست.
راه سوم آن دلبستگي هاي به غير خدا مخصوصاً به دنيا است. هر چه كه انسانبه دنيا و آنچه كه در دنيا ميباشد بيشتر علاقه داشته باشد راه آسفالت و در واقع شاهراه شيطان را براي ورود به وجودش بيشتر باز كرده است و هر چه انسان ازدنيا و آنچه در دنيا ميباشد بيشتر قطع اميد كند و كمتر علاقه داشته باشد، به همان نسبت راه شيطان را بيشتر بسته است. البته راههاي ديگري هم براي ورود شيطان به وجود انسان ميباشد مثلاً هر گناهي جاي پايي براي شيطان ميباشددر واقع هر گناهي زمينه وسوسهاي است براي گناههاي بعدي، دقيقاً همين كاريكه بعضي از منافقين ميكنند يك نقطه ضعف از طرف ميگيرند اين نقطه ضعف راوسيلهاي قرار ميدهند براي همكاري هاي بعدي، شيطان هم يك نقطه ضعف ازانسان ميگيرد و در واقع ميگويد كه تو اين چنين ميباشي پس برو جلو! پس انسان از همان ابتدا نبايد گناه كند و يا اگر كرد فوراً توبه كند. بنابراين با بستن راه هاي مذكور ميتوان جلوي ورود شيطان و وسوسه هاي او را گرفت. البته عباداتنيز در مقابله با شيطان كمك خوبي هستند. سجده ـ به ويژه سجده هاي طولاني،نماز و ديگر عبادات، هركدام در تضعيف شيطان نقش مهمي دارد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید