پارسايي، اساس ايمان
لكلِّ شَيءٍ اُسٌّ، واُسُّ الايمانِ الوَرَعُ.(14/6754؛ كنزالعمال: 7284)هر چيزي بنيادي دارد و بنياد ايمان پارسايي است.
پارسايي، ملاك و معيار دين
مِلاكُ الدِّينِ الوَرَعُ.(14/6754؛ كنزالعمال: 7300)قوام دين بر پارسايي است.
برترين بخش دينداري
أفضَلُ دِينِكُمُ الوَرَعُ.(14/6754؛ بحار: 70/304)برترين (بخش از) دين شما، پارسايي است.
پارسايي، سرور اعمال
الوَرَعُ سَيِّدُ العَمَلِ، مَن لَم يَكُن لَهُ وَرَعٌ يَرُدُّهُ عَن مَعصيَةِ اللَّهِ تعالي اذا خَلا بها لَم يَعبَأِ اللَّهُ بسائرِ عَمَلِهِ، فذلكَ مَخافَةُ اللَّهِ في السِّرِّ والعَلانِيَةِ، والاقتِصادُ في الفَقرِ والغِني، والعَدلُ عِندَ الرِّضا والُخطِ.(14/6758؛ كنزالعمال: 7299)پارسايي سرور اعمال است؛ هركس پارسايي نداشته باشد، كه هرگاه در خلوت با نافرماني خدا رو به رو شود، او را از ارتكاب آن باز دارد، خداوند به ديگر اعمال او توجّهي نكند؛ زيرا كه پارسايي ترس از خداست در نهان و آشكار و ميانهروي در هنگام تهيدستي و توانگري و مراعات عدالت در گاه خشنودي و خشم.
برترين پارسايي، دوري از محارم
كُفَّ عَن مَحارِمِ اللَّهِ تَكُن أورَعَ النّاسِ.(14/6762؛ بحار: 69/368)از حرامهاي خدا باز ايست، تا پارساترين مردم باشي.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید