اين كلمه از اصطلاح يوناني Autos و به معني خود ريشه گرفته است . در سال 1943 دكتر Kanner اين اختلال را شناسايي نمود و آن را”اتيسم زودرس دوران كودكي “ ناميد.
در زبان فارسي ؛ اتيسم را ( در خود ماندگي ) ترجمه كرده اند.اين اختلال ؛ يك عارضه رشدي پيچيده است و بر تمامي ويژگيهاي رشدي كودك اثر ميگذارد.
تعريف اتيسم
اُتيسم اختلال رشد ذهني پيچيده اي مي باشد كه معمولا در 3 سال اول زندگي شخص ممكن است بروز كند . به نظر مي رسد كه يك اختلال در سيستم عصبي كه باعث عدم عملكرد صحيح مغز مي شود در ايجاد اين بيماري مؤثر مي باشد . اين اختلال در بيماران اُتيستيك باعث مي شود كه مغز نتواند در زمينه رفتارهاي اجتماعي و مهارتهاي ارتباطي به درستي عمل كند . كودكان و بزرگسالان اُتيستيك در زمينه ارتباط كلامي و غير كلامي ، رفتارهاي اجتماعي ، فعاليتهاي سرگرم كننده و بازي داراي مشكل مي باشند . اُتيسم يكي از پنج بيماري مي باشد كه در مجموع به آنها “ اختلالات نافذ رشد“ يا به اختصار “PDD “ مي گويند . اين پنج بيماري عبارتند از : اُتيسم ، اختلال آسپرگر ، اختلال عدم تمركز دوران كودكي ، اختلال رِت ، و اختلالات نافذ رشد كه با معيارهاي بيماري هاي ذكر شده مطابقت ندارند . هر كدام از اين بيماريها داراي معيارهاي شناخت خاص خود هستند كه توسط انجمن روانشناسي آمريكا مشخص شده اند . در بيماري هاي طيف پي دي دي ، اُتيسم بيشترين تعداد را دارا مي باشد كه تقريببين 2 تا 6 كودك از هر 1000 كودك به آن دچار مي شوند ( به نقل از مركز كنترل و پيشگيري بيماريها در آمريكا سال 2001 ) . اين بدين معنا است كه در كشوري مانند ايران با جمعيت حدود 70 ميليون نفر احتمال مي رود حدود 280 هزار بيمار اُتيستيك وجود داشته باشند و فراموش نكنيد كه اين تعداد هر روز در حال رشد مي باشد . طبق مطالعات انجام شده توسط وزارت آموزش و ساير سازمان هاي دولتي آمريكا ، اُتيسم در اين كشور با نرخ رشدي برابر با 10 تا 17 درصد در حال ازدياد است . در ساير كشورها نيز مانند كشور ما اين بيماري در حال رشد نگران كننده اي است كه متأسفانه حركت جدي از طرف سازمانهاي مسئول در جهت شناساندن اين بيماري به جامعه و موارد لازم انجام نشده است .
اُتيسم در سراسر دنيا ديده ميشود و فقط در پسران بيشتر از دخترها مشاهده شده است . به عبارت ديگر نژاد ، مكان زندگي ، ميزان سواد ، وضعيت مالي ، نوع اعتقاد ، شيوه زندگي ، و ... هيچكدام تأ ثيري در شانس بروز اُتيسم ندارند.
ويژگيهاي كودك در خودمانده
چهار ويژگي اصلي اين كودكان عبارتند از :
1) درخود ماندگي يا عدم توانايي در برقراري ارتباط دوجانبه با ديگران از وايل زندگي.
كودك اتيستيك ظاهري طبيعي دارد.گاه بسيار شلوغ و فعاّل است و گاه ساكت. رفتارهايي چون عدم اشتياق به بغل شدن و عدم توجه به وقايع اطراف ، از ويژگيهاي اين كودكان است.
2) سرگرم شدن با اشياء به جاي انسان.
اين افراد با اشياء ارتباط غير طبيعي دارند. با اشياء بازي نميكنند بلكه به يك شيئ وابستگي غيرطبيعي پيدا ميكنند.
اشياء آشنا و ساده را بهتر قبول ميكنند.وقتي مشغول دستكاري اشياء هستند حس نميكنند كه آنها وجود خارجي دارند.در ارتباط با والدين رفتار بخصوصي دارند و به آنها نگاه نميكنند.تماس چشمي برقرار نميكنند يا ميزان آن خيلي كم است. از كنار افراد بدون هيچ ارتباطي رد ميشوند. از غيبت والدين نگران نميشوند طوري كه انگار آنها را نميشناسند.با كودكان بازي نميكنند . از تماس پوستي خوششان نميآيد و گاه عصباني ميشوند .
3) رفتار وسواسي در برابر تغييرات .
اين كودكان مانع تغييرات ميشوند و از تنوع خوششان نميآيد . ترجيح ميدهند كه در يك وضعيت ثابت قرار داشته باشند. به همين دليل از تعويض لباس ، تنّوع غذايي و تغيير محيط اطراف به شدت ناراحت ميشوند.
4) اختلال در ايجاد ارتباط كلامي .
مهمترين علامت اين كودكان عدم توانايي در استفاده كردن از زبان و گفتار است. براي بيان نيازهاي خود از جيغ زدن و اشاره كردن استفاده ميكنند. البته اين موارد هميشه هدف ارتباطي ندارد. گاهي گفتار خود بخودي دارند و حتّي ممكن است در سطح جمله نيز گفتار داشته باشند ولي اين نوع گفتار هدف ارتباطي ندارد.مهمترين علامت گفتاري اين كودكان ، استفاده از ضماير معكوس است و جملات را بصورت طوطيوار تكرار ميكنند. در زمينههاي واجشناسي و واژگاني و صرف و نحو و معناشناسي مشكل دارند.
توانايي هوشي :
60% اين افراد بهرة هوشي پايين 50 دارند.20% بهرة هوششان بين 70-50 است و بقيه هوش بالاي 70 دارند .
تقريبا تمام كودكان اتيستيك در رشد زبان تاخير دارند و بعضي از آنها تكلم را هرگز كسب نمي كنند. شايد نارسايي در كاربرد تكلم براي ارتباط اجتماعي مهمترين مشخصه ي كودكان اتيستيك باشد، ولي كمتر صحبت مي كند، برخلاف كودك نوپاي طبيعي بندرت در منزل به دنبال مادرش راه مي افتد و تمايل كمتري به برقراري ارتباط نشان مي دهد.
اگر چه در اواخر دوران كودكي و نوجواني، بعضي از كودكان به ويژه آنها كه هوش طبيعي دارند به سطح متوسطي از كفايت زباني نائل مي شوند ولي تكلم آنها به صورت تكراري و كليشه اي باقي مي ماند و بسياري از آنها تمايل دارند با يك سري سئوالات وسواس گونه در ارتباط با اشتغال ذهني شان گفتگو كنند.
تماس چشمي غير عادي از يافته هاي شايع در اين كودكان است برخي ازآنها از "تماس چشمي " با افراد بزرگسال عمدا اجتناب مي كنند و برخي ديگر خيره خيره نگاه مي كنند. با بزرگتر شدن اين كودكان وابستگي شان نسبت به افراد بالغ آشنا توسعه و رشد مي يابد و علاقه ي شديدي را نسبت به والدين خود ابراز مي كنند. آنها به ندرت مجذوب بازي گروهي و تعاوني مي شوند و با كودكان ديگر دوستي برقرار نمي كنند. در واقع، اگرچه ممكن است در اين زمان نسبت به افراد بالغ ابراز علاقه كنند، اما همچنان از تماس با همسالان خود اجتناب مي كنند و ترجيح مي دهند كه وقتشان را به تنهايي بگذرانند.
الگوهاي بازي انعطاف پذير و محدود بوده و تنوع و خلاقيت در آنها اندك است و تعداد كمي از كودكان اتيستيك لذت عادي از بازي با عروسك، قطار يا ماشين مي برند.
رشد خودبخودي بازي اجتماعي كه نه تنها در انسانها بلكه در بيشتر گونه هاي ديگر نيز بسيار مشهود است در اين كودكان اتفاق نمي افتد. مقاومت نسبت به تغيير و بي ميلي نسبت به تغييرات در فعاليت هاي رايج روزمره امري شايع است. بنابراين كودك اتيستيك ممكن است براي خوردن غذا در وقت معين از روز، وضعيت مخصوص ميز و نحوه ي چيدن ظروف و محل ميز غذا اصرار بورزد. با بزرگتر شدن كودكان اتيستيك بسياري از رفتار هاي تشريفاتي شان نافذتر مي شود و ممكن است هر جنبه اي از زندگي روزانه ي آنها را تحت تاثير قرار دهد. مثلا نمونه هاي بسياري از كودكان هستند كه فقط در جهت شمال قدم مي زنند يا فقط به سمت راست مي چرخند يا هرگز از جلوي در قرمز رنگ رد نمي شوند.
در مورد خصوصيات فيزيكي آنها: معمولا قد آنها بين 2 تا 7 سالگي كوتاهتر از افراد عادي است. چون كودكان اتيستيك غالبا گنگ بوده و يا در شير خوارگي بي علاقگي انتخابي به زبان گفتاري نشان مي دهند معمولا تصور مي شود كه كر هستند.
عده اي اظهار داشتند كه : " علت اتيسم فقدان محرك، طرد كودكان از طرف والدين، فقدان گرمي پدر و مادر يا تعارض شخصيتي ناشي از تعاملهاي خانوادگي انحرافي مي باشد.رواندرماني در مورد اين كودكان شامل دو مرحله ي وابسته به يكديگر، درمان خانواده و درمان كودك مي باشد.
هيچ دارويي در درمان اختلال اتيستيك تاثير اختصاصي نداشته است از درمان دارويي به عنوان كمكي در معالجه ي اين كودكان استفاده مي شود. مثلا تجويز هالوپريدول به كاهش علائم رفتاري و هم تسريع يادگيري كمك مي كند.
اين كودكان از نظر حسي دچار مشكلات و اختلالات خاصي هستند كه به صورت يك رفتار يا عادات غير طبيعي در آنان جلوه گر مي شود. حدود 98% كودكان اتيستيك اشكال لامسه داشته اند.
جهت درمان اين كودكان :
به منظور پرورش رشد طبيعي، ايجاد محيطي كه پيشرفت كودك را در جهت صحيح تقويت و تشويق نمايد، ضروري است. ممكن است تشويق عمومي رفتارهايي لازم باشد. بنابراين راههاي استفاده ي كودك از اسباب بازيهاي نمايشي، فراگيري فعاليتهاي تخيلي را افزايش مي دهد و فرمتهايي را براي شركت در بازيهاي تقليدي و اجتماعي جهت بهبود سطوح اساسي عملكرد زباني بكار مي بريم. بعلاوه لازم است كه بزرگسالان واكنشهاي خود را نسبت به كودك تعديل نمايند و ارتباطشان با وي روشن و بدور از ابهام باشد تا كودك بتواند اشارات اجتماعي را بطور صحيح تفسير نمايد. در مراحل اوليه ي درماني، براي افزايش مهارتهاي دركي ساده بايد به كودك دستورات ساده و روشن مثل "بيا" يا " بنشين" داده شود و براي انجام اين كار بايد وي را راهنمايي فيزيكي نمود. بتدريج از راهنمايي هاي فيزيكي يا اشارات صرفنظر مي شود يا كم كم اصلا بكار نمي رود تا كودك بتواند صرفا به دستور كلامي پاسخ دهد.
يكي از اصول درمان، اصلاح رفتار بوسيله ي پي آمد و نتايج رفتار است. اين پي آمد ها را براساس اثراتشان تعريف مي كنند و به آنها " تقويت كننده هاي مثبت " مي گويند. تاكيد مي شود كه تقويت مثبت ضرورتي ندارد كه براي ساير افراد هم چيز خوشايندي باشد. گاهي تنبيه آشكار به ويژه براي آن دسته از كودكان اتيستيك كه به توجه بزرگسالان يا ساير محرك ها اعتنا نمي كنند ميتواند در حكم پاداش باشد.
اتيولوژي
تا كنون هيچ علت مشخصي براي اُتيسم كشف نشده است ولي مشخص شده است كه عملكرد غير عادي مغز باعث ايجاد حالات اُتيسم مي شود . اسكن هاي مغزي در بعضي موارد نشان داده است كه مغز كودكان اُتيسيك از نظر اندازه و ساختار با مغز كودكان سالم متفاوت است . در حال حاضر تحقيقات فراواني در رابطه با احتمال دخالت عوامل ژنتيكي و عوارض داروئي در بروز اُتيسم در حال انجام است .در بعضي از خانواده ها مشاهده شده است كه اُتيسم مانند بيماريهاي ژنتيكي از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود كه اين خود مي تواند تئوري ژنتيكي بودن اُتيسم را در بعضي موارد ثابت كند .ولي در بسياري از موارد هم مشاهده شده است كه سابقه اُتيسم درخانواده و يا اقوام وجود نداشته است .همچنين در بعضي از كودكان مشخص شده است كه در بدو تولد نشانه هائي از اُتيسم را دارا مي باشند ولي اين مورد هم عموميّت ندارد . هنوز محققين نتوانسته اند علت خاصي را به تنهائي براي ايجاد بيماري اُتيسم كشف كنند و ميتوان يك سري علل را در بروز آن مؤثر دانست .محققين ديگري نيز معتقدند كه تحت شرايط خاصي تعدادي از ژنهاي ناپايدار باعث اختلال در عملكرد مغز و در نهايت بروز اُتيسم مي شوند .تعداد ديگري از محققين نيز بر روي احتمال بروز اُتيسم در دوران بارداري تحقيق مي كنند . آنها معتقدند كه يك عامل ويروسي ناشناخته ، اختلال متابوليسمي ، و يا آلودگي به مواد شيميائي محيطي در دوران بارداري مي تواند عامل ايجاد اين بيماري باشد. احتمال بروز اُتيسم در كودكاني كه بيماري هائي مانند سندرم ژن ايكس حساس ، توبروس سلروسيس ، سندرم روبلا ، و فنيل كتنورياي درمان نشده داشته باشند بيشتر است .بعضي از مواد خطرناك مانند جيوه نيز كه در دوران بارداري وارد بدن مادر شوند مي توانند احتمال بروز اُتيسم را افزايش دهند .
در سالهاي اخير سئوالي در مورد رابطه واكسيناسيون و بروز اُتيسم مطرح شده است كه همچنان مورد بحث است . در سال 2001 در آمريكا تحقيقاتي در اين مورد انجام شد كه در آن رابطه واكسن “ ام ام ار “ و اُتيسم بررسي شد. در اين تحقيقات معلوم شد كه در برخي از كودكان اين واكسن باعث بروز بيماري اُتيسم شده است .با اين حال محققين ديگر اين بررسي ها را كافي ندانسته و خواهان تحقيقات بيشتر هستند .
به هر حال علت اُتيسم هر چه كه باشد ، بايد بدانيم كه اين كودكان يا با اُتيسم بدنيا مي آيند و يا اينكه آمادگي ابتلاء به آن را دارند.اين بيماري برخلاف آنچه كه تصور مي شد به خاطر بدي تربيت و يا عدم توانائي والدين در بزرگ كردن كودك نمي باشد . اُتيسم يك بيماري رواني نيست. كودكان اُتيستيك قابل درمان هستند و نبايد از آنها قطع اميد شود و نيز بهتر است بدانيد كه هيچ عامل رواني شناخته نشده است كه باعث بروز اُتيسم دركودكان شود .
تاكنون دانشمندان مورد خاصي را به عنوان عامل اصلي بوحود آمدن اتيسم ذكر نكردهاند اما عموماً عقيده بر اينست كه اين بيماري بواسطه اختلالاتي در ساختار يا عملكرد مغز بوجود بيايد . Scan مغزي كودكان اتيستيك نشان دهندة شواهدي از تفاوت ساختمان مغز در اين كودكان با كودكان غير اتيستيك بوده است .
برخي محققان نيز تئوريهايي را دنبال ميكنندكه تاكيد بر ژنتيكي بودن اتيسم دارد . البته تاكنون ژن خاصي به عنوان عامل بروز اتيسم شناسايي نشده است ولي وجود مواردي از اتيسم وديگر ناتوانيهاي وابسته بدان در برخي از خانوادههاي كودك اتيستيك ، اين تئوري ها را تقويت ميكند .
ديگر محققان اين احتمال را بررسي ميكنند كه تحت شرايطي خاص ، شاخه اي از ژنهاي ناپايدار ممكن است در رشد مغز تداخل ايجاد كنند و منجر به بروز اتيسم شوند .
چيزي كه واضح ميباشد اين است كه كودك اتيستيك يا با اتيسم متولّد ميشود و يا پتانسيل ايجاد آن را در بدو تولّد دارا ميباشد؛ يعني اتيسم بواسطه علل عاطفي مانند عدم توجه والدين و ... بوجود نميآيد .
نشانه هاي عمومي بيماري اُتيسم :
از زماني كه آگاهي عمومي در باره اين اختلال شروع به افزايش كرد ( براي اولين بار دكتر لئو كانر در سال 1943 اين بيماري را به صورت علمي توضيح داد ) ، بيشتر افراد حتي بعضي ازمتخصصين پزشكي و آموزشي هنوز درك درستي از نحوه تأ ثير گذاري اين اختلال بر افراد ندارند و از چگونگي برخورد و درمان اين افراد دانش كافي ندارند . به عبارت ساده تري ميتوان گفت در ميان اين بيماران مي توان افرادي را مشاهده كرد كه تماس چشمي ، رفتار خوب اجتماعي و بعضي از فاكتورهائي را كه در كودكان اُتيستيك مشاهده نمي شود ، داشته باشند ولي در عين حال در ساير فاكتورها با كودكان سالم فرق داشته باشند . به همين دليل تشخيص و تعيين روش درمان و نيز بررسي پيشرفت و مشخص كردن مراحل درمان نيازمند افراد متخصص با دانش كافي مي باشد .
اُتيسم را مي توان يك بيماري با طيف گسترده معرفي كرد . اين بيماري ميتواند نشانه هاي فراواني داشته باشد كه توسط اين نشانه ها اُتيسم را مي توان از درجات خفيف تا شديد درجه بندي كرد . اگرچه اُتيسم رامي توان توسط يك سري از رفتارها تشخيص داد ولي افراد اُتيستيك مي توانند تركيبي از اين رفتارها را داشته باشند و الزاماً نبايد رفتارهاي اختلالي تعيين شده را به صورت يكجا از خود نشان بدهند . ممكن است دو كودك كه يك تشخيص براي آنها داده شده است ، از نظر رفتاري با هم تفاوت نشان بدهند واز نظر مهارت ها نيز با هم تفاوت داشته باشند .ممكن است والدين كلمات متفاوتي را در رابطه با بيماري اين كودكان بشنوند مانند شبه اُتيسم ، متمايل به اُتيسم ، طيف اُتيسم ،اُتيسم با عملكرد بالا و پائين ، با توانائي بالا و پائين . والدين بايد توجه داشته باشند كه مهمتر از عنوان بيماري ، پرداختن به درمان آن است . بايد در نظر داشت كه اين كودكان با درمان مناسب و به موقع مي توانند مطالب را بياموزند ، رفتارهاي درست را از خود نشان داده و در آينده مانند افراد عادي زندگي كنند . اما بدست آوردن اين اهداف مستلزم درمان به موقع و درست ، تحمل مشكلات و سختي هاي مربوط به اين درمان است .
هر شخص اُتيستيك مانند بقيه افراد جامعه داراي شخصيت مختص به خود است و مانند تمامي افراد خصوصيات خاصي را دارا مي باشد .بعضي از اين كودكان ممكن است كه از نظر گفتاري تأخير كمي داشته و بتوانند با كمي كمك، ارتباط كلامي مناسبي را با ديگران بر قرار كنند ولي همين كودكان ممكن است از نظر ارتباطات اجتماعي رفتار مناسبي را از خود نشان ندهند . گاهي اين كودكان براي شروع صحبت و تبادل كلامي ممكن است مشكل داشته باشند . افراد اوتيستيك معمولا در مكالمات ، يكطرفه رفتار مي كنند يعني فقط در رابطه با چيزي كه خود علاقه دارند صحبت مي كنند و از صحبتهاي طرف دوم چيزي نمي فهمند . در بعضي از اين كودكان خشونت و خود آزاري نيز مشاهده مي شود . در افراد اُتيستيك ممكن است رفتارهاي زير نيز بروز كند :
1- اصرار بر يكنواختي و مقاومت در برابر تغييرات.
2-در بيان نياز هاي خود دچار مشكل هستندو به جاي استفاده از كلمات از اَداها و اشاره استفاده مي كنند .
3-تكرار كلمات ،خنده نابجا ، گريه بي مورد ، نشان دادن استرس و نگراني بي علت .
4-ترجيح مي دهند كه تنها باشند.
5-پرخاشگري
6-به سختي با ديگران رابطه برقرار مي كنند .
7-دوست ندارند كه كسي را بغل كنند و يا اينكه كسي آنها را بغل كند .
8-تماس چشمي ندارند و يا اينكه بسيار كم است .
9-با روشهاي معمول آموزشي نمي توانند چيزي بياموزند.
10-بازي هاي غير عادي انجام مي دهند.
11- اشياء در حال چرخش را دوست دارند و خود نيز سعي مي كنند اشياء را به حالت چرخش در بياورند .
12-دلبستگي غير عادي به بعضي از اشياء پيدا مي كنند .
13-از نظر احساس درد حساسيت بالاتر و يا پائين تري نسبت به افراد عادي دارند .
14-ظاهراً از چيزي نمي ترسند .
15-از نظر فعاليت هاي فيزيكي ، فعاليت زيادتر و يا كمتري نسبت به كودكان سالم دارند .
16-حركات بدني آنها به صورت نرم و عادي نيست .
17-اگرچه آزمايشات شنوائي بر روي آنها سالم بودن شنوائي آنها را ثابت مي كند اما در برابر نام خود و دستورات
كلامي خود را بي تفاوت نشان مي دهند .
براي بيشتر ما واضح است كه مجموع حواس پنجگانه به ما كمك مي كنند تا بدانيم كه چه چيزهائي را تجربه مي كنيم . براي مثال حواس لامسه ، بويائي و چشائي در تجربه خوردن يك هلو رسيده به ما كمك مي كنند .براي كودكان اُتيستيك مشكلات حواس پنجگانه معمول است . ممكن است كه اين كودكان از نظر يك حس و يا چند حس در سطح غير عادي قرار داشته باشند يعني يا حساسيت بيشتري داشته باشند و يا اينكه در آن حس بسيار كُند باشند . ممكن است رايحه اي كه همه آنرا دوست دارند باعث آزار كودك اُتيستيك بشود و يا اينكه يك مزه معمولي كودك را ناراحت كرده و كودك از غذاهائي كه آن مزه را دارا مي باشند بگريزد. بعضي از كودكان اُتيستيك به برخي از صداها نيز حساس هستند و ممكن است كه برخي از صداهائي كه ما روزانه به طور عادي مي شنويم باعث رنجش آنها بشود . متخصصين معتقدند كه اين نابهنجاريها در كودكان اُتيستيك ناشي از اختلال در مجموعه حواس آنها مي باشد .
يكي ديگر از مشخصات كودكان اُتيستيك عدم نشان دادن علاقه و عاطفه در رابطه با اطرافيان است . البته اين مورد هم مانند ساير موارد مي تواند استثناء نيز داشته باشد . ولي والدين نبايد به اين دليل از نشان دادن علاقه خود به كودك كوتاهي كنند و بايستي عواطف خود را در برابر كودك به طور طبيعي بروز دهند تا كودك از آنها به تدريج نشان دادن احساسات خود را بياموزد .
تشخيص اُتيسم :
براي تشخيص اين بيماري هيچ تست پزشكي وجود ندارد.براي تشخيص اُتيسم در يك كودك بايد رفتار ، ارتباط و سطح رشد ذهني كودك به دقت بررسي شود . از آنجائي كه بعضي از علائم اين بيماري با بعضي از بيماري هاي ديگر مشترك است ممكن است متخصصين آزمايشها و تست هاي پزشكي متفاوتي را براي كودك تجويز كنند تا از وجود يا عدم وجود مشكلات ديگر در كودك مطمئن شوند.
با يك بررسي كوتاه در يك جلسه ممكن نيست كه بتوان به طور قطع وجود اُتيسم را در كودكي ثابت كرد. مشاهدات والدين و بررسي كامل مراحل رشد كودك از لازمات تشخيص اُتيسم در يك كودك مي باشد . در نگاه اول ممكن است كودك اُتيستيك به نظر عقب مانده ذهني ، داراي اختلال رفتاري ، داراي مشكل شنوائي و يا داراي رفتارهاي عجيب به نظر برسد .البته ممكن است تمام اين علائم در يك كودك اُتيستيك وجود داشته باشند كه اين امر خود باعث مشكلتر شدن تشخيص مي شوند .به هر حال در ابتداي امر بايستي معاينه دقيق و كاملي از كودك به عمل آيد زيرا به اين ترتيب مي توان يك برنامه مناسب و دقيق براي كمك به كودك اُتيستيك و درمان او تهيه كرد .
تشخيص زودهنگام :
تحقيقات نشان داده است كه تشخيص زودهنگام اُتيسم در درمان و بهبود وضعيّت كودكان مبتلا بسيار مؤثر است. هر چقدر زودتر بتوان اُتيسم را در يك كودك تشخيص داد ، زودتر هم مي شود از برنامه هاي درماني براي كمك به اين كودكان بهره برد .
روشهاي تشخيص :
علائم و نشانه هاي اُتيسم ممكن است در زمان نوزادي بروز كنند و شايد هم اين اتفاق نيافتد ولي نشانه هاي اين بيماري حتماً بين 24 ماهگي الي 6 سالگي خود را نشان خواهند داد . يك دكتر متخصص بايستي يك سري سئوالات مشخص و دقيقي در رابطه با چگونگي رشد جسمي و ذهني كودك تهيه كرده و جواب آنها را از طريق والدين و مشاهدات دقيق بدست آورد .
انجمن ملي پرورش و سلامت كودكان در آمريكا اين پنج سئوال اوليه را براي يك معاينه از كودك اُتيستيك تهيه كرده است :
1-آيا كودك شما تا قبل از 12 ماهگي صدا سازي و نجوا داشته است ؟
2-تا قبل از 12 ماهگي آيا كودك شما از اشاره ، اَداها و يا گرفتن دست ديگران و همينطور باي باي كردن استفاده
كرده است ؟
3-آيا كودك شما تا قبل از 16 ماهگي از كلمات تنها استفاده كرده است ؟
4-آيا كودك تا قبل از 24 ماهگي از تركيب دو كلمه استفاده كرده است ؟
5-آيا كودك هيچ كدام از مهارتهاي كلامي و اجتماعي خود را از دست داده است ؟
در صورت جواب منفي به چهار سئوال اول و جواب مثبت به سئوال آخر احتمال وجود اُتيسم در كودك داده مي شود . البته باز هم يادآور مي شويم كه براي تشخيص قطعي نياز به بررسي هاي بسيار دقيق و جامعي مي باشد كه بايد توسط افراد متخصص و آگاه صورت بگيرد .براي يك بررسي دقيق و كامل يك كودك مظنون به اُتيسم بايستي توسط متخصص اطفال ، روانشناس ، مشاور آموزش و ياد گيري كودكان ، متخصص اعصاب ، متخصص گفتار درماني و ساير متخصصين در زمينه اُتيسم معاينه شود .
شيوه اي جديـد بـراي تشـخيـص بيماري اوتيسم
دانشمندان به شيوه اي جديـد بـراي تشـخيـص بيماري اوتيسم دست يافته اند .
به گزارش شبكه تلويزيوني الجزيره نتايـج تحقيقات محققان دانشگاه كاليفرنيـا نشـان مي دهد بين سلول هـاي خـونـي افـرادي كـه مبتلا به اوتيسم هسـتنـد و افـراد سـالـم تفاوت هاي آشكاري وجود دارد .
محققان مي گويند بر اساس نتايج اين تحقيق مي توان با آزمايش نمونه خـون , بـيمـاري اوتيسم را تشخيص داد و به اين طريق امكان درمان اين بيماري وجود دارد.
از هر صد و شصت كودك در امريكـا يكـي بـه بيماري اوتيسم مبتلا است و تا كنون تنهـا راه تشخيص اين بيماري مطالعه رفتار كـودك بوده است اما با ايـن كشـف جـديـد امكـان تشخيص آن با آزمايش خون كودك در بدو تولد فراهم مي شود.
امكان تشخيص و درمان زودهنگام اوتيسم وجود دارد
تهران،خبرگزاري جمهوري اسلامي ۸۴/۰۲/۱۸
علمي.پزشكي.اوتيسم.كودكان.
نتايج يك تحقيق كوچك پژوهشگران كانادايي نشان ميدهد امكان تشخيص زودتر اختلال خودايمني اوتيسم وجود دارد.
نوزاداني كه در برقراري ارتباط چشمي ، لبخند زدن مشكل دارند و فعاليت زيادي نميكنند علايم اختلال خودايمني اوتيسم را نشان ميدهند.
به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس از تورنتو، اگر امكان تشخيص اوتيسم در ۱۲ماهگي وجودداشته باشد پزشك و والدين ميتوانند درمان موثر را زودتر شروع كنند.
والدين در حال حاضر بايد منتظر بمانند تا كودك به سن دو تا سه سالگي برسد و بعد از آن اختلال رشد و نموي و اسرار آميز اوتيسم تشيخص داده شود
محققان به مدت دو سال ۱۵۰نوزاد را كه با توجه به سابقه خانوادگي در معرض خطر بالاي ابتلا به اين اختلال قرار داشتند بررسي كردند
خانوادههايي كه يك كودك اوتيسمي دارند احتمال تولد كودك ديگري با اين بيماري5 تا 10 در صد است كه 50 برابر كل چمعيت است
محققان فهرست ويژگيهاي رفتاري مشترك در ۱۹نوزاد را كه به اوتيسم مبتلا شدند شناسايي كردند
آنها دريافتند اين كودكان در برقراري تماس چشمي با والدين، دنبال كردن اشياء با چشم، بيان احساسات خود با حالات چهره مانند لبخند زدن مشكل دارند. آنها همچنين نام خود را نميشناسند و در مقايسه با همسالان سالم خود در ۶ماهگي كم تحرك ترند.
اختلال اوتيسم معمولا در ۳سالگي تشخيص داده ميشود. با اين حال تا انجام تحقيقات بيشتر بر روي تعداد بيشتري از كودكان اين علايم بايد خطرهاي بالقوه اوتيسم تلقي شود نه تشخيص قطعي اين بيماري
ميزان ابتلا به اوتيسم طي يك دهه گذشته 10 برابر افزايش يافته است
ولي مشخص نيست چه تعداد ناشي از تشخيص بهتر اين بيماري است.
درمان
براي ايتسم درماني وجود ندارد اگر چه با درمان مناسب و آموزش خيلي از بچه ها همراه با انتقال مي توانند ياد بگيرند و رشد كنند رسيدگي زود اغلب مي تواند مجموعه اي از درگيري هاي همراه اختلال را كاهش دهد و رفتار مزاحم راكم كند و درجاتي از استقلال را به وجود آورد. درمان به نيازهاي شخصي بيمار وابسته است. در بعضي افراد تركيب روشهاي درماني بيشتر مؤثر است. اتيسم معمولا به درمان در طول زندگي نياز دارد.
از كاردرماني و فيزيوتراپي بعضي مواقع در درمان اتيسم استفاده مي شود. كادرماني به بهبود عملكرد مستقل و آموزش مهارتهاي پايه (مثل بستن دگمه هاي لباس و حمام كردن) كمك مي كند.فيزيوتراپي شامل استفاده از تمرين و اندازه گيري هاي فيزيكي ديگر (مثل ماساژ و گرما) براي كمك به كنترل حركت هاي بدن بيماران است.
از آنجائي كه هيچ كودك اُتيستيك مانند كودك اُتيستيك ديگر نيست ، برنامه درماني مناسب براي يك كودك نيز ممكن است براي كودك ديگر مؤثر نباشد . همين امر باعث شده است كه كار ارزيابي و ارائه برنامه هاي درماني مشكل تر باشد . يكي از محققين و متخصصين اُتيسم بيان مي كند كه بهتر است هر كدام از مشكلات فرد اُتيستيك را به عنوان يك بيماري فرض كرده و در انتخاب برنامه سعي شود كه راه حل هاي اين مشكلات در برنامه گنجانده شوند . شما مي توانيد ليستي از كارهائي را كه كودك شما مي تواند و نمي تواند انجام دهد تهيه كرده و در انتخاب برنامه دقت كنيد كه آيا برنامه مورد نظر جوابگوي اين موارد مي باشد يا نه . دانستن اين اختلالات يادگيري در كودكان مي تواند به شما كمك كند تا بدانيد كه آيا روشي را كه انتخاب مي كنيد مؤثر خواهد بود يا نه . دانستن نقاط قوّت كودك نيز بسيار مهم است زيرا به اين ترتيب مي توانيد از انجام كارهاي اضافه با كودك خودداري كرده و بيشتر به نقاط ضعف او بپردازيد .
درمان شامل موارد زير است:
اصلاح رفتار، ارتباط درماني، اصلاح رژيم غذايي، دارويي
اصلاح رفتار: چندين روش اصلاح رفتار كه براي درمان نامناسب و تكراري و پرخاشگرانه استفاده مي شوند و بيماران اتيسم را با مهارتهاي لازم براي عملكرد در محيطشان به وجود مي آورند وجود دارد. بيشتر انواع روشهاي اصلاح رفتار بر اساس تئوري ها هستند. رفتار پاداش داده شده با احتمال زيادتر نسبت به رفتار ناديده گرفته شده تكرار مي شود. اين تئوري آناليز رفتار كاربردي ناميده مي شود(ABA). اصلاح رفتار اغلب شامل دستورات سخت و مهارت هاي جهت دهي فعاليت كه روي علائق و نيازهاي بيمار بنيان شده اند. آن ها معمولا به آموزش يك به يك با تراپيست و درگيري گسترده ي مراقب نياز شديد دارند.
روش اِي بي اِي Applied Behavior Analysis
بسياري از روشهاي درماني كودكان اُتيستيك بر پايه اصول اين روش تهيه شده اند. اصل مهم اين روش اين است كه رفتارهائي كه مورد تشويق قرار بگيرند احتمال تكرار و افزايش خواهند داشت و رفتارهائي كه مورد توجه قرار نگيرند احتمال حذف شدن آنها وجود دارد .اگر چه اِي بي اِي يك تئوري مي باشد ولي بسياري از مردم از اين اصطلاح براي روشهائي كه با اين اصل كار مي كنند استفاده مي كنند . دو روش مهمي كه بر پايه اين اصل وجود دارند روش آموزش جزء به جزء و لوواس مي باشند .
در روش آموزش جزء به جزء و روش لوواس هر تمريني كه به كودك داده مي شود شامل يك دستور به كودك ، يك عمل از طرف كودك و يك عكس العمل از طرف درمانگر مي باشد .اين روش علاوه بر تصحيح رفتارهاي كودك شامل آموزش مهارتهاي جديد نيز از قبيل مهارتهاي اوليه مانند خوابيدن و لباس پوشيدن تا مهارتهاي پيشرفته مانند برخوردهاي صحيح اجتماعي مي باشد . اين روش ، روشي بسيار دقيق و كامل است .در اين روش معمولاً كودك بين 30 تا 40 ساعت در هفته به صورت انفرادي با درمانگر دوره ديده كار مي كند . هر كار و مهارت جديد به اجزاء كوچكتري تقسيم مي شود . هرگاه كار خواسته شده ازكودك به درستي انجام شود ، كودك مورد تشويق قرار مي گيرد تا در كودك انگيزه تكرار آن و فرمانبري بيشتر شود . اين روش با مخالفت هائي نيز روبرو شده است . برخي از متخصصين معتقدند كه اين روش به احساسات كودك لطمه مي زند و مدت زمان آموزش آن در طول هفته تأثيرات ناخوشايندي بر خانواده ميگذارد. به هر حال آمار و ارقام و تجربه نشان داده است كه تكنيكهاي اِي بي اِي نتايج مثبت و با ثباتي بر روي كودكان اُتيستيك داشته است .
TEACCH
اين روش اولين روشي بود كه در آمريكا براي كودكان اُتيستيك به كار گرفته شد . نام اين روش مخفف عبارت ”درمان و آموزش كودكان اُتيستيك و ناتواني هاي ارتباطي مرتبط با اين بيماري “ مي باشد .در اين روش اعتقاد بر اين است كه محيط زندگي كودك بايد با او تطبيق داده شود نه اينكه كودك با محيط تطبيق داده شود .در اين روش از تكنيك خاصي استفاده نمي شود بلكه برنامه درماني بر اساس سطح عملكرد كودك پايه ريزي مي شود .توانائي هاي كودك بر اساس معيارهاي آموزشهاي رواني بررسي مي شود و تكنيكهاي درماني در جهت بهبود ارتباط ، مهارتهاي اجتماعي و انطباقي طراحي مي شوند .در اين روش به جاي اينكه به كودك يك مهارت و توانائي خاص آموزش داده شود ، سعي بر اين است كه به كودك مهارتهائي آموزش داده شود تا بتواندمحيط اطراف خود و رفتارهاي اطرافيان خود را بهتر درك كند .به عنوان مثال ، برخي از كودكان اُتيستيك هنگام احساس درد شروع به فرياد زدن مي كنند ، در اين روش سعي برآن است كه به كودك آموزش داده شود تا هنگام احساس درد چگونه با برقراري ارتباط آن را به اطرافيان خود بفهماند . اين روش نيز مخالفاني دارد و اين مخالفان معتقدند كه اين روش خيلي خشك و پر شاخ و برگ است . همچنين ممكن است كودك اُتيستيك دريابد كه در برابر عمل خواسته شده چه انتظاري از او مي رود و فرا بگيرد كه بدون فكر ، خلاقيّت و دقت جواب خواسته شده را اجرا كند .
Floor Time
اين روش توسط يك روانشناس كودك به نام ” استانلي گرين اسپن “ ارائه شده است .اين روش بسيار شبيه بازي درماني است . در اين روش سعي بر اين است كه ارتباط كودك با يك فرد ديگر از طريق برنامه هاي دقيق بازي بيشتر و مؤثرتر شود. اين روش شامل شش مرحله مي باشد كه كودك در مراحل طي آنها تقليد و چگونه ياد گرفتن را از يك بزرگتر فرا مي گيرد و به عبارتي كودك بايد نرده بام شش پله اي را طي كند .ممكن است كودكان در اين روش با مشكلاتي نيز روبرو شوند مثلا به علت اختلالات حسّي در درك بعضي از تمرينات خواسته شده مشكل پيدا كنند و يا اينكه قادر به انجام برخي از تمرينات بدني موجود در برنامه نشوند .در اين برنامه والدين و درمانگران سعي مي كنند تا پيشرفت كودك را از طريق مسيرهائي كه كودك دوست دارد و با جهت دادن به اين مسيرها ، فراهم كنند تا كودك بتواند شش مرحله پيشرفت موجود در اين روش درماني را طي كند.اين روش به طور مجزا كودك را در بدست آوردن مهارتهاي گفتاري و بدني كمك نمي كند بلكه از نظر احساسي و رواني به كودك كمك مي كند تا كودك بتواند درك بيشتري پيدا كرده و از طريق آگاهي و تجربه مهارتهاي ديگر را نيز بدست آورد .معمولاً از اين روش در كنار روشهاي دقيق تر ديگر مانند اِي بي اِي در ساعات فراغت كودك استفاده مي شود.
درمان يكپارچگي حسي:
يك نوع اصلاح رفتار است كه روي كمك به بيماران اتيستيك كه براي كنار آمدن با تحريك حسي تمركز دارد. درمان ممكن است شامل اين باشد كه بيمار مواد با جنس هاي مختلف را دست كاري كند يا به صداهاي مختلف گوش دهد. بر هم كنش اجتماعي اغلب بر روي رشد احساس محدود شده كه در بيماران اتيستيك معمول است، مؤثر واقع شده است.
بازي درماني يك نوع اصلاح رفتار است كه براي بهبود رشد احساس استفاده مي شود كه در پي آن مهارتهاي اجتماعي و يادگيري بهبود مي يابد. بازي درماني شامل برهم كنش نوجوان- كودك كه به وسيله ي كودك كنترل مي شود. داستان هاي اجتماعي هم چنين براي كمك به فهم احساسات ، عقايد و اشارات چهره ديگران يا پيشنهاد يك پاسخ متناوب به يك تحريك ويژه طراحي شده اند. آنها ممكن است براي كمك استفاده شوند، مي توان به مراقبت كننده ها طرز ساختن داستان هاي اجتماعي را آموزش داد.
ارتباط درماني:
ارتباط درماني براي درمان بيماران اتيستيكي كه در برقراري ارتباط كلامي ناتوان هستند يا براي شروع توسعه زبان در كودكان دچار اختلال استفاده مي شود. گفتار درماني ممكن است براي كمك به بيماران براي بدست آوردن توانايي صحبت كردن استفاده شود.
سيستم ارتباطي تبادل عكس:
در قادر كردن بيماران اتيستيك براي برقراري ارتباط مي توان از عكس هايي كه عقايد، فعاليت ها يا موارد ديگر را نشان مي دهد استفاده كرد.
بيمار اتيستيك قادر است خواسته ها، نيازها، آرزوها را فقط با نشان دادن يك عكس به ديگران بيان كند.
اصلاح رژيم غذايي:
علت اتيسم رژيم غذايي نيست و در استفاده اصلاح رژيم غذايي و مكمل ها براي درمان اختلال اختلاف نظر وجود دارد. تغيير رژيم غذايي و اضافه كردن ويتامين هاي مكمل ممكن است گوارش را بهبود بخشد و حساسيت غذايي را كه ممكن است منجر به مشكلات رفتاري در بيماران اتيستيك شود، بر طرف كند.
محققان سطوح بالايي از پروتئين هاي موجود در گندم، جو دو سر و چاودار و محصولات فرعي كازئين دار ( پروتئين موجود در شير ) را در افراد اتيستيك يافتند و اظهار كردند تفكيك ناقص يا جذب بيش از حد اين مواد مي تواند روي عملكرد مغز اثر بگذارد. حذف غذاهايي كه حاوي gluten و كازئين هستند از رژيم غذايي عوارض جانبي دارد و نبايد بدون توصيه ي پزشك انجام شود. مطالعات نشان داده اند كه ويتامين B و منيزيم (اثر ويتامين B را افزايش مي دهد.) و مكمل هاي روغن ماهي (شامل ويتامين هاي AوD ) ممكن است رفتار، ارتباط چشمي و توجه و يادگيري را در بيماران اتيستيك بهبود بخشد. نشان داده شده كه ويتامين C افسردگي را بهبود مي بخشد و شدت علائم بيماران اتيسم را كاهش مي دهد.
کاربرد صوت درمانی در درمان اتيسم
گفته می شود که برخی از علائم بیماری اتیسم نظیر اختلال توجه و نیز حساسیت بیش از حد و یا کمتر از حد در افراد اتیستیک بدلیل وجود اختلال در سیستم شنوایی آنها و وجود اختلالات پردازش مرکزی شنوایی است.
از اینرو روش های مختلفی از صوت درمانی طراحی گشته اند تا موجب بهبود عملکرد شنوایی در افراد اتیستیک شوند.
يكي از اختلالاتی که در پردازش شنیداری افراد اتیستیک وجود دارد زماني است كه شخص ، اصوات گفتاري را ميشنود ولي قادر به درك معاني اصوات نميباشد. براي مثال ، وقتي فردي كلمة ‹ كفش › را بيان ميكند ، فرد اتيستيك احتمالاً قادر به شنيدن اصوات گفته شده ميباشد ولي نميتواند معناي آنها را دريابد.
ممكن است كه فقدان درك معاني گفتار در فرد اتيستيك از سوي ديگران به گونهاي تعبير شود كه او نميخواهد به حرف ديگران گوش داده و از آنها اطاعت نمايد درحاليكه او اصلاً قادر به فهم مطالب گفته شده نبوده است.
Eric Courchesne ( 1978 ) در دانشگاه كاليفرنيا با استفاده از تكنولوژي امواج مغزي P300 ، متوجه ضايعات بارزي در پردازش شنيداري افراد اتيستيك گرديد.
امواج مغزي P 300 ، حدود 300 msec بعد از ارائه محرك صوتي ، نمود مييابند. علامت * P * نيز به بار مثبت امواج مغزي اشاره دارد. ( Positive Polarity )
امواج P 300 مرتبط با پردازشهاي شناختي و دركي بوده و از آنها بعنوان شاهدي بر بازيابي حافظة بلند مدت ، ياد ميشود.
هنوز دليل اصلي وجود اختلال پردازش شنيداري در افراد اتيستيك شناخته شده نیست ولي تحقيقات نمونه برداري از مغز كه توسط Kemper & Bauman ( 1994 ) انجام شده، نشانگر اين مطلب است كه منطقة هيپوكامپ در سيستم ليمبيك افراد اتيستيك ، از لحاظ نورولوژيك ناكامل و نارس ميباشد.
منطقة هيپوكامپ مسئول وروديهاي حسي و نيز يادگيري و حافظه ميباشد. اساساً اطلاعات ورودي از حواس مختلف ، وارد هيپوكامپ شده و پس از پردازش در هيپوكامپ به مناطق مختلف كورتكس مغز ميروند تا در حافظة بلند مدت ذخيره شوند.
در افراد اتيستيك ، ممكن است كه پس از پردازش اطلاعات شنيداري در هيپوكامپ ، اين اطلاعات ، بدرستي وارد حافظة بلند مدت نشوند.
اختلال در پردازش شنيداري افراد اتيستيك با چند ويژگي مختلف اين افراد در ارتباط است.
در اغلب اوقات از اتيسم بعنوان يك مشكل ارتباطيِ اجتماعي ياد ميشود و همانطور كه ميدانيم ، پردازش اطلاعات شنيداري، نقشي محوري و مهم در ارتباطات اجتماعي دارا ميباشد. ديگر ويژگيهاي فرد اتيستيك كه ميتواند در رابطه با اختلالات پردازش شنوايي او باشد ، عبارتند از : اضطراب و سردرگمي در موقعيتها و مكانهاي اجتماعي ؛ بي توجهي و مهارتهاي ضعيف گفتاري.
هرچه كودك اتيستيك بتواند اطلاعات شنيداري را بهتر پردازش نمايد ، خيلي بهتر ميتواند محيط اطراف خود را از لحاظ اجتماعي و علمي ، درك نمايد و هرچه ما بهتر بتوانيم كودك اتيستيك را بشناسيم، بهتر مي توانيم راههايي را گسترش دهيم تا به ايجاد رفتارهاي مناسب در اين كودكان بيانجامد.
از جمله تکنيک های مختلف صوت درمانی که در درمان اتيسم به کار ميروند می توان به تکنيک های زير اشاره نمود :
· تکنيک آموزش يکپارچگی ( تلفيق ) شنوايی ( Auditory Integration Training / AIT ) که توسط پزشکی فرانسوی به نام Guy Berard طراحی گرديد.
· روش توماتيس ( Tomatis Method ) که توسط آلفرد توماتيس روانشناس و متخصص ENT فرانسوی مطرح شد.
· روش ساموناس (Samonas) يا Spectral Activated Music of Optimal Natural Structure که توسط Ingo Steinbach در آلمان طراحی گرديد.
البته نکته قابل ذکر اينست که روش های فوق الذکر تنها منحصر به درمان اتيسم نيستند بلکه در طيف وسيعی از اختلالات از جمله اختلال پردازش مرکزی شنوايی ( CAPD ) ، اختلال يادگيری ( LD ) ، اختلالات رفتاری ، اختلالات گفتار و زبان ، اختلالات رشدی فراگير ( PDD ) از جمله اتيسم ، و حساسيت های غير طبيعی به صوت نظير ترس از صدا ( Phonophobia ) ونيز عدم تمايل به در معرض اصوات بودن ( Misophonia ) و همينطور درک غير طبيعی از ميزان بلندی صوت ( Hyperacusis ) نيز به کار ميروند.
ضمناً تکنيک هايی از صوت درمانی هم وجود دارد که به درمان وزوز گوش ( Tinnitus ) می پردازد . البته در اين تکنيک ها از صوت بعنوان يک عامل پوشاننده ( Masker ) برای توانبخشی وزوز گوش استفاده می شود که خود بحثی تخصصی و جداگانه می طلبد .
درمان داروئي:
دارو ممكن است براي درمان علائم متنوع اتيسم (مثل مشكلات توجه و اضطراب ) و همچنين براي درمان شرايط همراه اختلال ( مثل تشنج ) استفاده شود.
افسردگي، وسواس، اضطراب ممكن است با استفاده از ضد افسردگي ها درمان شود. اين داروها اغلب كثرت وقوع و شدت رفتارهاي تكراري را كاهش مي دهند و پرخاشگري و عصبانيت را نيز كاهش مي دهند و تماس چشمي و پاسخ دهي را بهبود مي بخشند. عوارض جانبي اين دارو شامل سر درد، بي خوابي، گيجي و خواب آلودگي است.
داروها شامل:
Amitriptyline , Bupropion , Clomipramine , Fluvoxamine , Fluoxetine
· Benzodiazepines: به عنوان مثال Diazepam,lorazepamو alprazolam ممكن است همچنين براي درمان مسائل رفتاري استفاده شوند. عوارض جانبي اين داروها شامل: خواب آلودگي ، كاهش هماهنگي عضلاني (آتاكسي) ، خستگي و گيجي است. قطع اين داروها پس از مدت طولاني ممكن است باعث علائم ترك شود كه شامل درد شكم و عضلات، تشنج و لرزش، بي خوابي، عرق كردن و استفراغ است.
· داروهايAntipsychotic به عنوان مثال Clozapine, Risperidone , olanzapine, quetiapine ممكن است بيش فعالي، مسائل رفتاري و پرخاشگري را در بيماران اتيستيك كاهش دهد. عوارض جانبي اين داروها شامل تحريك پذيري، اضطراب ، خواب آلودگي، گيجي، سردرد و بي خوابي و تسكين است.
· Stimulants به عنوان مثال Amphetamine , Methylphenidate , Dextroamphetamine ممكن است براي كودكان اتيسم تجويز شود. اين داروها تمركز را افزايش مي دهند و حركات تكانه اي و بيش فعالي را در بيماران بيش فعال كاهش مي دهند. استفاده ي طولاني مدت از اين داروها ممكن است منجر به وابستگي داروئي شود. عوارض جانبي اين داروها به دوز آنها بستگي دارد و شامل شكم درد، فشار خون بالا ، بي خوابي، كاهش اشتها ، عصبي شدن و افزايش ضربان قلب است.
پيش آگهي:
بيماران اتيستيك اميد به زندگي نرمال دارند. با رسيدگي و درمان مناسب بعضي از بيماران اتيسم مي توانند عملكرد مفيد داشته باشند و به درجاتي از استقلال برسند. بيشتر بيماران به كمك در تمام طول عمر نياز دارند.
مقايسه ي اتيسم با عقب ماندگي ذهني
گفته شده كه بين 75% تا 90% بچه هاي اتيستيك عقب مانده ي ذهني هستند. براي تشخيص آن به همراه MR ابتدا فرد بايد به طور كلي ضعف در تطابق مهارتهاي زندگي ضعف معني داري نشان دهد و در ارزيابي بهره ي هوشي با تست هاي استاندارد IQ زير 70 داشته باشد. در هر زمينه اگر با تست هاي استاندارد نتوان به نتيجه ي مورد نظر رسيد و اين تست ها كامل نباشد مي توان براي تشخيص MR از راههاي ديگري استفاده كرد. يعني تشخيص مي تواند بر پايه ي تست هاي ديگر يا از طريق مشاهده باشد.
من ترديد ندارم كه بسياري از افراد مبتلا به اتيسم و انواع مختلف آن، ضعف عمومي در تطابق فعاليت هاي روزمره دارند، حتي شك ندارم كه بعضي از اين افراد معيارهاي MR را هم در مشاهدات و هم در آزمون ها نشان دهند، اما احساس مي كنم كه طبقه بندي فرد مبتلا به اتيسم به عنوان MR تا زماني كه اطلاعات بيشتري از اتيسم به دست نياورده ايم اشتباه بزرگي است. اين را به چند دليل مي گويم.يكي اينكه اتيسم با تاخير معنادار يا فقدان عمومي رشد گفتار معني دار مشخص مي شود. گفتار براي رشد خيلي مهم است زيرا اجازه ي سازماندهي افكار دروني و ارتباط برقرار كردن و فهميدن مفهوم را به ما مي دهد. ما ممكن است بدون كلمات بتوانيم فكر كنيم اما بيشتر پروسه ي پيچيده ي فكر ما وابسته به داشتن يك فرمان مناسب از زبان است.علاوه بر اين، توانايي ارتباط برقرار كردن در هر شكلي نيازمند تاثير گذاري و رابطه داشتن با ديگران است.
به نظر مي رسد ناتواني در بيان احساسات خود يا آگاه شدن از احساسات ديگران منجر به يك حالت گيجي و احساس پوچي در فرد مي شود. و اين به همراه فاكتورهاي ديگر ( مثل تحريك پذيري بيش از حد نسبت به محركات بيروني ) ممكن است به شدت توانايي فرد يا حتي تمايلش را به برقراري روابط اجتماعي نهي كند.
سئوال اين است كه چگونه مي توان با يك فرد اتيستيك شديد ارتباط برقرار كرد؟ چه انواعي از تست ها براي آموزش و راهنمايي كردن او وجود دارد. چه توانايي براي تكميل اين تست ها مورد نياز است؟ و آيا اين تست ها با فرد تناسب دارد؟ چگونه يك محيط مناسب با آن مشكل حسي جدي ايجاد كنيم كه بتوان در آن تست ها را انجام داد؟
براي مثال كودكان مدرسه اي بدون اختلال اتيستيك تمايل به خوب انجام دادن تكاليفشان دارند زيرا باعث رضايت والدين و معلمانشان مي شود، يا شايد بخاطر اينكه يك مسئوليت اخلاقي براي درستكار بودن احساس مي كنند. بزرگسالان براي خوب انجام دادن رقابت مي كنند و براي بدست آوردن اعتماد به نفس يا دوري از احساس بي كفايتي، يا براي اجتناب از مسخره شدن و يا اينكه مي خواهند طرح درستي از خودشان بر خلاف جمعيت عمومي داشته باشند، رقابت مي كنند. هم بچه ها و هم افراد بزرگسال در حين تست شدن افكار به طور معمول دركي از دستورالعمل تست بدست مي آورند، حتي اگر نتوانند برخي از كارها را انجام دهند يا حتي اگر هميشه نفهمند كه تست چه چيزي را در مورد آنها آشكار مي كند. از طرف ديگر بسياري از افراد اتيستيك ممكن است ارتباط را نفهمند، ممكن است به اينكه ديگران در مورد اجراي آنها چه فكر مي كنند اهميت ندهند و اگر ازكل پروسه ناراحت بودند (يا علاقه اي نداشتند) ممكن است در كل همكاري نكنند. آنها ممكن است رفتار عجيب و غريبي نسبت به ناظر نشان دهند، اما اين ممكن است به دليل مسائل حسي يا گيجي عمومي كه بر اثر عدم توانايي برقراري ارتباط مؤثر به وجود مي آيد باشد.
بازي در اتيسم:
بدليل اينكه تحقيقات تجربي نشان مي دهد كه مهارتهاي بازي براي بچه هاي مبتلا به اتيسم بسيار متنوع است، بررسي بازي در زمينه هاي مختلف ( روزهاي مختلف، زمان هاي مختلف، موقعيتهاي متفاوت و شرايط گوناگون ) و يا قالبهاي متفاوت (گزارش والدين، مشاهده ي كلينيكي غيررسمي، ارزيابي هاي استاندارد) ممكن است شاخصي براي ارزيابي معتبر و جامع از توانائي هاي كودك و طراحي روش درماني متناسب با كودك باشد. بويژه ارزيابي در شرايط طبيعي از قبيل خانه، مدرسه و زمين بازي در اجتماع خيلي متنوع است. اگر چه برخي اوقات انجام آن مشكلتر است. هر دو مورد بازي گروهي با والدين و دوستان و بازي با اشياء بايد مورد توجه قرار گيرد و شرايط روحي كودكان بايد مورد توجه قرار گيرد.
مأنوس بودن با شرايط و اسباب بازي ها احتمالا نحوه ي كار كودك مبتلا به اتيسم را تحت تأثير قرار مي دهد، اشياء، اسباب بازي ها و همبازي هاي مورد علاقه كودك ممكن است براي كاهش استرس ناشي از فرايند هاي ارزيابي در يك كلينيك مؤثر باشد. علاوه بر اندازه گيري هاي وابسته به مشاهده ي رسمي و غير رسمي ، پرسشنامه تهيه شده از والدين، مصاحبه هاي نيمه ساختار يافته، تاريخچه ي بازيها هم مهم هستند. والدين با تواناييها و ضعفهاي كودكانشان هماهنگ هستند و اين فرصت را دارند كه فعاليتهاي كودك را در طي روز زير نظر بگيرند. ارزيابي هاي استاندارد اغلب مي توانند امكان مشاهده ي اصولي و مقايسه ي كمي را با اطلاعات اصولي فراهم كنند. بهر حال ارائه نيازهاي يك كودك مبتلا به اتيسم نياز به هماهنگي راهنمايي ها و لوازم مورد نياز دارد. اگر فرد ارزيابي كننده از روش استاندارد منحرف شود بايد نتايج ارزيابي با احتياط تفسير شود. در خيلي از موارد برخي از ارزيابي ها و ابزار موجود ويژه ي اتيسم است و برخي ديگر براي استفاده هاي ديگر طراحي مي شوند كه ممكن است به درمانگرهاي كودكان مبتلا به اتيسم بسته به نتيجه ي ارزيابي كمك كند.
چهار دسته ابزار وجود دارند: 1. ارزيابي رشد مبتني بر بازي 2. ارزيابي هايي كه به طرز ويژه اي براي اندازه گيري سلامت يك زمينه يا بيشتر از بازي طراحي مي شوند. 3. ارزيابي جذابيت بازي يا بازيگوشي 4. ابزارهاي تشخيص و يا غربالگري مبتني بر بازي ويژه ي اتيسم
· ارزيابي رشد مبتني بر بازي
ارزيابي هاي مبتني بر رشد از بازي براي اندازه گيري ساير مهارتها و توانايي ها
از قبيل حركت،تكلم، كاركردهاي شناختي و غيره استفاده مي كنند.
بازي يك زمينه ي طبيعي براي فعاليتها ايجاد مي كند و يك محرك قوي رفتار است بنابراين بين مهارتهاي بازي و كاركردهاي ادراكي، زبان و مهارت هاي اجتماعي ارتباط وجود دارد.(Curcio &Piserchia 1978,Fewell&Rich 1987) بنابراين ارزيابي اين مهارت ها بويژه از طريق بازي سودمند است. يك نمونه از سنجش رشد براي كودكان كم سن و سال كه از قالب بازي استفاده مي كند ارزيابي مبتني بر بازي transdisciplinary است.(Liner 1993) ساير ارزيابي ها از بازي به عنوان مبنايي براي سنجش تواناييهاي كلامي كه شامل مقياس سنجش كلام كودك روزتي(Rossetti 1990) و مقياس رفتار سمبوليك و ارتباطي (Wethrby & Prizant 1993) بهره مي برند.
· ارزيابي هاي سنجش صلاحيت يك زمينه ي بازي يا بيشتر
برخي از ارزيابي ها مهارتهاي بازي را مستقيما مي سنجند اما بسته به حوزه اي كه مورد سنجش قرار مي گيرد متنوعند. بخاطر ارتباط قوي بين تفكر سمبوليك و بازي در اتيسم (Jarrold 1994) حوزه ي بازي داراي اهميت است. مقياس ارزيابي بازي (Fewell 1986) و مقياس بازي سمبوليك (Westby 1980) مثالهايي از اين نوع ابزار هستند. مقياس بازي پيش دبستاني (Bledsoe & Shepard 1982, Knox 1974) بعلاوه شامل ساير رده هاي بازي از قبيل مديريت مكان، مديريت ماده و مشاركت هاي اجتماعي است. هر دو مقياس ارزيابي و مقياس بازي پيش دبستاني در سنين رشد، همراه با انواع بازي كه بوسيله ي كودك انجام شده است توانايي هاي بازي سمبوليك را همراه با رشد مهارتهاي زباني ارزيابي مي كند.
متدهاي ارزيابي
· متدهاي ارزيابي كه مزيت هاي بازي، جذابيت بازي يا بازيگوشي را مي سنجند:
برخي از ارزيابي ها روي پروسه ي بازي با جامعيت بيشتري تمركز مي كنند و سطح مشغوليت كودك يا سطح بازيگوشي كه توسط كودك در بازي هاي مختلف انجام مي شود را نمي سنجد.
مقياس سنجش سرگرمي كودكان و پرسشنامه (Mc William 1994,1999) در كودكان مبتلا به اتيسم براي اندازه گيري تاثير مداخله قابل استفاده است.
(Case-Smith &Brayan 1999) اگرچه معيارهاي ارزيابي مختلفي از بازي در كودكان كم سن وسال كه داراي ساير مشكلات در دوره ي رشد هستند وجود دارد. ( مثل: تست بازيگوشي [Bundy 1997]،معيار سنجش بازي بچه ها [Barnet 1990, Liberman 1965]) اين ها هنوز براي استفاده براي بچه هاي مبتلا به اتيسم معتبر نيستند. سرانجام برخي ارزيابي ها آماري از مزيت بازي هايي كه با كودك در گذشته انجام شده (Takata 1974) و طبقه بندي اي از مزيت هاي بازي كه اكنون در حال انجام است (Wolfberg 1974) ارائه مي دهد.
· ابزارهاي تشخيص و غربالگري ويژه ي اتيسم به وسيله ي بازي
همچنين بازي به عنوان وسيله اي براي تشخيص اتيسم استفاده مي شود. ويژگي اصلي بازي از قبيل از بين رفتن ارتباطات اجتماعي و الگوهاي رفتاري محدود همگي نشانه اي از اتيسم مي باشند. در نتيجه، ارزيابي هاي بازي هاي مشخص، معياري براي رفتارهاي ويژه هستند فقدان اين رفتارها يك پتانسيل تشخيص براي اتيسم يا اختلال فراگير رشد (PDD) نشان مي دهد. برنامه ي مشاهده ي تشخيصي اتيسم (ADOC ,Lord . Rutter , DiLavor) شامل 4 مدل است.
(بدون كلام no speech/ عبارات ساده، عبارات سه كلمه اي / نداشتن فصاحت در بيان، فصاحت بيان در كودك نوپا / فصاحت بيان در كودكان بزرگتر (نوجوان) / جوانان)
ساير ابزارهاي مبتني بر بازي كه مي تواند در پروسه ي تشخيص كمك كننده باشد ابزار تشخيص اتيسم در سن 2 سالگي است. (STAT) (Stone &Ousley 1997)
كاربرد بازي در اتيسم:
اصطلاح بازی
نام اطلاق شده به بازی که بچه ها در این دوره ها انجام می دهند:
بازیهای کلیشه ای (کشفی/ دستکاری)
سن ظهور: کمتر از 9 ماهگی
تعریف: آزمایش وارسی اشيا از طریق ديداری، لامسه ای، به دهان کردن، حرکت کردن، به صدا درآوردن، حرکت دادن اشیا از یک دست به دست دیگر و یا در فضایی که بعداً به وجود می آید. ( برای مثال انداختن،باز کردن یا علت و معلولهای ساده دیگر)
بچه های اوتیسم : کمترین بازبینی اشیا در موقعیتهای بی ساختار، درموقعیتهای ساختارمند (nacolicle) بازبینی به همان صورت است.
بازی ارتباطی
سن ظهور:9-8 ماهگی
تعریف : شروع به استفاده از اشیا به طور ترکیبی ( منطبق کردن، تکمیل کردن، مقایسه کردن، جداکردن) اگر چه به عنوان کاربردی قرار نمی گیرند.(برای مثال گذاشتن بلوکها در یک طرف) این بازی بعداً تا حد یم بازی ساختاری ابتدایی گسترده می شود. (2 سال )از قبل استفاده از (nacolicle )ابزار.
بچه های اوتیسم: توانایی ایجاد دامنه ای ازاعمال بازی ارتباطی درموقعیتهای ساختاری و بی (manipulation ساختاری زمان بیشتری صرف سطوح ارتباطی، کاربردی و دستکاری (
می کند در مقایسه با زمانی که صرف سطح سمبولیک (نمادین ) می کنند.
انجام رفتارهای پیچیده ممکن است در بعضی از بچه ها خیلی مشکل باشد.
بازی کاربردی
سن ظهور: 13-12 ماهگی
تعریف : بازی با اشیا در شیوه مناسب و قابل انتظار (برای مثال استفاده از قاشق برای غذا دادن به عروسک یا تظاهر به شمارگیری تلفن و صحبت کردن از طریق نزدیک کردن گوشی به )nacolicle(. گوش)
بچه های اوتیسم : به طور کلی بازی کاربردی و تنوع در اعمال وقتیکه کوچکتر هستند. همانطور که بزرگتر می شوند اعمال کاربردی بیشتری قابل اهمیت است. (نظر مترجم: الگوهای بازی محدود و انعطاف پذیر نبوده و تنوع خلاقیت و تصور در آن ها اندک است و خصوصیات سمبولیک معدودی دارند و در تقلید و به کاربردن پانتومیم انتزاعی نا توان هستند ان را به گونه ای غیر از آنچه انتظار می رود دستکاری میکنند.
بازیهای سمبولیک (نمادین)
سن ظهور: 24-13 ماهگی
تعریف : شامل سه نوع عملکرد است:
1- یک شی به جای شی دیگری نمود پیدا می کند(مثلاً یک چوب به جای قاشق)
مثال: اشیاعی که شبیه هم هستند را به یکدیگر تعمیم می دهند.
مثلاً اگر توپ را بشناسد با دیدن هندوانه به آن نیز نام توپ را (Overgeneralization) اطلاق می کند.
2- اعمال این طور به نظر می رسند که عروسک عملی را انجام می دهد.
(مثال: اشیا را جاندار تصور میکند و انتظار اعمال انسانی از آنها دارد.) برای مثال یک عروسک صدمه دیده است و گریه می کند.
3- عملکردی که شامل اشیا خیالی می شود.
برای مثال یک کودک این طور وانمود می کند که به عروسک یا شخص غذا می دهد.
(mundyکودکان اوتیسم: به طور کلی عملکرد سمبولیک و تنوع (
اگر چه در عملکردهای سمبولیک با ساختار افزایش پیدا می كند، به نظر می رسد
بچه های اوتیسم در مقایسه با کودکان 5 ساله توانایی مکالمه داشته باشند آنها می توانند از سمبل ها در بازی استفاده کنند. ممکن است آنها را استفاده نکنند،مگر اینکه تشویق شوند تا سمبولها را از طریق یک بازی ساختار یافته انجام دهند.
بازیهای ساختار یافته(قاعده مند)
سن ظهور: سن مدرسه
تعریف: بازیهای اجتماعی دارای قانون از قبیل ورزشهای سازمان یافته مهارتهایی که گسترش یافته اند و پروژه هایی که ساخته شده اند.
کودکان اوتیسم : اغلب نداشتن قدرت، مکالمه گویا(واضح) رپرتوارهای بازی و سازمان دهی را محدود می کند و باعث تضعیف مهارتهای تقلیدی و خلاقیتی و تصوری می شود.
بررسی های مربوط به اندازه گیری نوع بازی های مورد علاقه، انجام بازی ها و میزان بازی طلبی play fuiness
تاریخچه بازی
گروه سنی : در بچه های 7-1 ساله یا 19.5 ساله استفاده شده است.
تعریف : تاریخچه بازی گذشته کودک را به زمان حال وصل می کند که به منظور تعیین نیازهای آینده و ایجاد ارتباط بین فرد و عوامل داخلی و خارجی است که واکنش را نشان می دهند.
عناصر تاریخچه بازی شامل 5 قسمت است: اطلاعات عمومی،تجربه بازی قبلی، بررسی بازی واقعی، تعریف بازی و تعریف پیشین از بازی. اطلاعات کمی و کیفی را ارئه می دهد.
کاربرد برای بچه های اوتیسم: این بررسی تعریفی از رفتارهای بازی بچه را به منظور به دست آوردن اطلاعات در مورد مداخله و برنامه ریزی ارئه می دهد و می توان در بچه ها ی مبتلا به اوتیسم (خود گرا) استفاده کرد. که در این افراد، بازی درمانی به عنوان مداخله ای فقط با شرکت خود فرد اجرا می شود.
شاخص بازی طلبی بچه (CPS)
گروه سنی : در بچه های سن مدرسه
تعریف : بررسی 23 سوال جهت داوری و نتیجه گیری کارشناس برای بدست آوردن اطلاعات با کیفیت خوب، با توجه به 5 قسمت بازی طلبی، رضایت مندی اجتماعی، مطلوبیت بدنی،رضایتمندی ادراکی،لذت ظاهری و احساس خنده آوری. در این روش به بازی طلبی بچه توجه می شود نه به بچه ای که در حال بازی است.
کاربرد برای بچه های اوتیسم: می توان برای بچه های مبتلا به اوتیسم استفاده کرد و باری تعیین قسمت ها و بخش هایی که بچه نسبت به انها تمایل ندارد.
تست بازی طلبی (TOP)
گروه سنی : سنین 10-2 سال
تعریف: بررسی مشاهده ای 68 آیتمی که توسط کارشناس ورزیده به منظور بررسی سیستمیک بازی طلبی در بچه های کوچک، بازی بچه ها، در داخل خانه و خارج خانه هر 15 دقیقه، مشاهده می شود.
محدوده ، شدت و مهارت همگی در هر یک از آیتمهای TOP بررسی می شود.
کاربرد برای بچه های اوتیسم : در بچه هایی با گروهای سنی مختلف و با گروههای تشخیصی مختلف قابل استفاده است که برای تعیین ضعف و نقطه اشکال بچه های مبتلا به اوتیسم، از آیتمهایی با مقئله های عملی و اجرا یی استفاده می شود.(تداخل اجتماعی، برقراری ارتباط ، و گزارشهای محدود رفتاری )
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید