به بهانه ي شروع عمليات خيبر در اسفند ماه 1362
تهران- زمستان 1362
شهر را نا اميدي فرا گرفته. فرياد يأس گوش اميد را کَر کرده است. روزهاي سرد زمستان يکي يکي تمام مي شوند و شب ها در اين معرکه ي نفس گير يأس و اميد دوست داشتني ترند.
زمستان سال شصت و دو با تمام قوا از راه رسيده است. چند ماهي است پيروزي چشمگيري در جبهه ها اتفاق نيفتاده است. شيريني فتح خرمشهر که خدا آزادش کرده بود آرام آرام از ذهن ها پاک شده است. حالا مردم همه مي گويند کاش جنگ، بعد از فتح خرمشهر تمام مي شد. راديو و تلويزيون اخبار پيروزي هاي نصفه و نيمه ي عمليات ها را مخابره مي کند. هيچ کدامشان شبيه فتح خرمشهر نيست. عمليات مسلم ابن عقيل کمي بيشتر از مسلم در کوفه توفيق پيدا مي کند و اين بار کربلاي ياران حسين (ع) در "محرم"، "دهلران" مي شود و "عين خوش".
پادگان دوکوهه – زمين صبحگاه – بهمن 1361
نيروهاي لشگر 27 محمدرسول الله(ص) گردان به گردان گوشه گوشه ي زمين صبحگاه نشسته اند و چشم دوخته اند به دهان فرمانده گردان. فرماندهان عمليات را تشريح مي کنند. خاک منطقه رمل است. مراقب کمين هاي دشمن باشيد و ...
فکه - منطقه عمليات والجفر مقدماتي
دشمن از قبل در جريان عمليات قرار گرفته است. ميادين مين يکي پس از ديگري در مسير نيروهاي ايراني در نظر گرفته شده است. سيم خاردارهاي حلقوي گاهي حتي شش حلقه در کنار هم لابه لاي ميدان هاي مين روي زمين ريخته شده است. کانال هايي به عرض 2 تا 9 متر در دل زمين جا خوش کرده اند. يکي از اين کانال ها قتلگاه گردان کميلي ها شده است. ديگري محل عروج گردان حنظله اي ها. حالا فکه قتلگاهي است که جاي جايش را خون ياران آخرالزماني سيدالشهدا (ع) رنگين کرده است.
بعد از عمليات بيت المقدس که منجر به آزادسازي خرمشهر شد تحولات نظامي و سياسي منطقه دچار تحول شد و وزنه ي اين تحولات به سمت ايران سنگيني کرد. بعد از اين پيروزي غرور آفرين قدرت ايران پاي ميز مذاکرات سياسي دو چندان شد و عراق و حاميانش به خصوص آمريکا بايد اين شرايط را به نفع خودشان تغيير مي دادند. شوکي که بعد از اين فتح عظيم به نيروهاي عراقي وارد شده بود قواي روحي آن ها را به شدت تضعيف کرده بود. بهترين راه براي خروج ارتش عراق از اين بحران آتش بس بود. پيشنهاد آتش بس از سوي مذاکره کنندگان غربي مطرح شد و در پي آن نظراتي در خصوص ادامه ي جنگ در بين سران سياسي و نظامي کشور به ميان آمد که شرح و تفصيل آن در اين يادداشت نمي گنجد. و سرانجام تمام تلاش هاي ديپلمات هاي غربي و در رأس آن ها کسينجر که در روزنامه ي واشينگتن پست صريحاً از آتش بس دفاع کرده بود «به نفع ماست که هرچه زودتر در اين منطقه آتش بس برقرار کنيم» با تدبير امام خميني(ره) که فرمودند: «ما اگر مجرم را امروز رهايش کنيم، امروزي که ما قدرت داريم ... اين معناي آتش بس نيست، اين معناي صلح نيست.» بر باد رفت و ايران بر ادامه ي جنگ تا به دست آوردن برتري سياسي – نظامي پافشاري کرد.
عمليات هاي مسلم ابن عقيل، محرم و در پي آن والفجر مقدماتي و والفجر1 و 2 و3 و 4 پس از فتح خرمشهر انجام شد و به موفقيت هاي تعيين کننده اي منتهي نشد. قبل از عمليات مسلم، عمليات رمضان در وسعت بيشتري انجام شد که آن هم به دليل اعمال تغييرات در آرايش دشمن به تمامي اهداف از قبل تعيين شده ي خود نرسيد.
زمزمه هايي مبني بر اينکه جنگ به بن بست رسيده است و ادامه جنگ به نفع عراق است و اين فرسايشي شدن جنگ چيزي جز تضعيف روحيه ي رزمندگان اسلام ندارد، در بين سياسيون و نظامي ها و حتي در بدنه ي جامعه در ميان مردم به گوش مي رسيد. تبليغات رسانه اي دشمن در تخريب روحيه ي مردم ايران بي تأثير نبود. بايد تدابيري جديد براي ادامه ي جنگ در نظر گرفته مي شد.
شهيد حاج حسين خرازي فرمانده دلاور لشکر امام حسين(ع) در عمليات خيبر شب هنگام ياران عاشوراييش را جمع کرد. همه جا را تاريک کرد. حسين وار بيعتش را از يارانش برداشت و گفت: «هر کس مي تواند بماند و هر کس نمي تواند، آزاد است که برود.» کسي نرفت. نزديک صبح حاج حسين بر اثر اصابت ترکش دست راستش را از دست داد
فتح خيبر اينبار نه در حجاز که در طلاييه
فرماندهان نظامي ايران با انتخاب هور و طراحي عملياتي آبي خاکي ابتکار عمل را به دست گرفتند و جنگ را وارد مرحله جديدي کردند. با فرمان اين روزهاي امام خميني (ره) که به رزمندگان اسلام حسين وار جنگيدن را توصيه کردند و توجيه نيروها از به نتيجه رسيدن اهداف عمليات و اينکه يگان هاي زرهي عراق توان مقابله در هور را ندارند، روحيه ي رزمندگان ايران بالا رفت و همه چيز براي رقم زدن بيت المقدسي دوباره فراهم شد.
سرانجام در ساعت 20:30 مورخ 3/12/1362 عمليات خيبر با رمز يا رسول الله(ص) آغاز شد.
خيبر هر چند به اهداف اصليش نرسيد اما در جريان عمليات نيروهاي ايران به شهر القرنه عراق هم رسيدند و بخشي از آن را به تصرف خود درآوردند. مردم عراق با مشاهده ي آنان به استقبال آمده، سر راه آنها گوسفند قرباني کردند. تردد ماشين ها روي جاده ي بصره – بغداد توسط نيروهاي ايراني قطع شد و اين ظفرها ارتش عراق را به هم ريخت. آشفتگي دشمن به گونه اي بود که در شهر العماره وضعيت فوق العاده اعلام کردند و بلافاصله براي مقابله با اين وضعيت نيروهاي خود را با هلي کوپتر به منطقه اعزام کردند.
خيبر در طلاييه در زير آتش سهمگين دشمن مرد مي طلبيد. «هر کس در طلاييه ايستاد اگر در کربلا هم بود مي ايستاد.» شهيد حجت الاسلام ميثمي که در طلاييه حضور داشته است گوينده ي اين جمله است.
شهيد حاج حسين خرازي فرمانده دلاور لشکر امام حسين(ع) در عمليات خيبر شب هنگام ياران عاشوراييش را جمع کرد. همه جا را تاريک کرد. حسين وار بيعتش را از يارانش برداشت و گفت: «هر کس مي تواند بماند و هر کس نمي تواند، آزاد است که برود.» کسي نرفت. نزديک صبح حاج حسين بر اثر اصابت ترکش دست راستش را از دست داد.
خيبر بود که با تمام خوبي هايش همت را از ما گرفت و اين فرمانده ي شجاع لشگر 27 را بي سر وارد بهشت کرد.
خيبر مردانگي مهدي باکري فرمانده لشگر31 عاشورا را نشان داد. کسي که برايش پيکر برادرش حميد جانشين لشگر 31 عاشورا، با پيکر بسيجي هاي لشگر فرقي ندارد و حميد را در مجنون رها کرد تا خودش هم مجنون شود.
خيبر هر چند حاج همت را از ما گرفت و حاج مهدي را بي برادر کرد اين تلخي تا ابد در دل عشاق باقي خواهد ماند اما روح تازه اي در جان مردم دميد و اميد را دوباره به شهر برگرداند و فتح خرمشهر را شيرين تر کرد.
تهران – زمستان 1389
حالا من و تو نبايد هرگز اجازه دهيم که صداي حــاج همـــت در درونمان گم شود، اين سردار خيبر بايد قلعه قلب ما را نيز فتح کند. بايد در اين روزگار همچون ياران حاج حسين حتي اگر همه جا تاريک شد سيد علي را تنها نگذاريم و بايد مانند حميد ،حسين وار وارد جنگ شويم و حسين وار به شهادت برسيم. انشالله.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید