بيداري اسلامي و زوال قدرت هاي استکباري
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار مسئولان نظام به مناسبت سالروز بعثت پيامبر اعظم اسلام حضرت محمد (ص) با اشاره به تغيير شرايط دنيا و بيداري اسلامي روزافزون در دنياي اسلام، فرمودند: “يکي از دلايل آغاز زوال قدرتهاي استکباري، بيداري اسلامي مسلمانان است که موجب شده اين قدرتها، توانايي گذشته را نداشته باشند و شرايط کنوني آمريکا در مقايسه با گذشته، مويد اين مطلب است.” همچنين ايشان افزودند : “معارضين راه توحيد و راه سعادت بشريت، در هر نقطه اي که بيداري اسلامي بيشتر باشد، احساس خطر بيشتري مي کنند، و به همين دليل است که امروز، دشمني ها با جمهوري اسلامي ايران افزايش يافته است.”
واقعيت مورد تاکيد معظم له درباره زوال محتوم قدرت هاي استکباري مورد توافق عموم مومنين و باورمندان راه توحيد است. وضعيت فعلي دنيا بر خلاف سنت هاي الهي، طاغوتي و جاهلانه است. شرايط ظالمانه کنوني فاني است و بزودي بساط ساختار ناعادلانه دنيا برچيده خواهد شد. در اين ساختار کورسويه هاي اميد به اصلاح و بازگشت از بين رفته است و تئوريسين هاي زوال قادر به ترميم ساختارهاي بين المللي معيوب نيستند. بن بست در اصلاح به معناي آغاز فروپاشي است. ليبرال دموکراسي سرنوشتي همانند کمونيسم دارد. امروز بيداري اسلامي فزاينده در کشورهاي اسلامي متاثر از امواج پي در پي انقلاب اسلامي به صورت گفتمان عدالت خواهي حتي در کشورهاي غير مسلمان تجسم و حلول يافته است. بيداري اسلامي اصطلاحي است که گستره اي وسيع از مباحث سياسي مرتبط با جنبشهاي اسلامي ، ارتباط دولتهاي ملي و اسلام ، فرايند رو به رشد اسلام گرايي در جهان ، اشائه اسلام سياسي در کشورهاي مسلمان ، نحوه تعامل اصولگرايان مسلمان با جهان پيرامون و ... را در بر مي گيرد.
اين اصطلاح در فضاي بين المللي فعلي حوزه وسيع تري از مفاهيم مثل عدالتخواهي، تجديد نظر طلبي در ساختار ظالمانه حاکم، زيست سياسي، اقتصادي و فرهنگي مستقل و غير متعهد و... را در بر مي گيرد.
در کشورهاي مسلمان با اضمحلال امپراطوري عثماني در جنگ جهاني اول و پيدايش دولتهاي ملي در دارالاسلام در واکنش به نفوذ استعمار در کشورهاي مسلمان ، همچنين با طرح مباحث جديد اصولگرايانه که در تمناي بازگشت به الگوي حکومت اسلامي در عصر رسول الله مطرح شد خيزشها و جنبشهاي اسلامگرا در سراسر سرزمين مسلمانان با شداد و غلاظ متفاوت پديدار شدند . اگر چه جنبش هاي اسلامي پديده هاي جديدي نيستند و تبار تاريخي ديرينه اي دارند. مثل زيديه، اسماعيليه، سلفيه و... که به طور کلي حول محور مقابله با انحطاط داخلي شکل مي گرفتند اما پس از فروپاشي خلافت عثماني در سال1924 ، بيداري در جهان اسلام اغلب در تقابل با پديده استعمار غربي نضج يافت. به اعتقاد “خورشيد احمد” محقق پاکستاني و عضو جماعت اسلامي پاکستان، ريشه هاي رستاخير اسلامي معاصر را بايد در ميراث استعمار يا به عبارتي در آثاري که قدرت هاي استعماري در جوامع مسلمان به جا گذاشتند، جستجو کرد.
يکي از دلايل آغاز زوال قدرتهاي استکباري، بيداري اسلامي مسلمانان است که موجب شده اين قدرتها، توانايي گذشته را نداشته باشند و شرايط کنوني آمريکا در مقايسه با گذشته، مويد اين مطلب است
بخش قابل توجهي از اين جنبش ها که در واکنش به فرآيند استعمار شکل گرفته بودند از کشورهاي سني نشين برخاستند که مي توان به جنبش اخوان المسلمين مصر توسط حسن البناء در سال1928 ، جنبش اسلامي سوريه (شاخه اخوان المسلمين) توسط مصطفي سباعي از شاگردان و دوستان حسن البناء در سال1944 ، جمعيت الشباب الاسلامي مراکش در سال1971 ، گروه هاي القيام و الدعوه در الجزاير در دهه70 و همچنين جبهه نجات اسلامي که در سال1989 تاسيس شد و در همه نقاط الجزاير شعبه داشت، جنبش اخوان جديد عربستان در دهه70 و... اشاره کرد. اگرچه اغلب اقدام جمعي اين جنبش ها در برابر دولت هاي بومي تحت حمايت دول استعماري نمود عيني مي يافت اما در موارد بسياري نيز به مواجهه مستقيم و حتي مقاومت مسلحانه در برابر سلطه نيروهاي خارجي غيرمسلمان منجر مي شد که مي توان به برخي نمونه هاي آن اشاره کرد از جمله قيام مهدي سوداني و اعلام جهاد عليه انگلستان در اواخر قرن نوزدهم، اعلام جهاد جنبش سنوسيه در شمال آفريقا عليه متفقين و نيروهاي ايتاليا در اوايل قرن بيستم، مبارزات مسلحانه اخوان المسلمين مصر عليه نيروهاي انگليسي در منطقه کانال سوئز در اوايل سال1952 و...
با پيروزي انقلاب اسلامي و تشديد و تشجيع بيداري اسلامي بين ملتهاي مسلمان، اسلام سياسي ضمن فاصله گرفتن از رويکردهاي ناسيوناليستي و بلوغ سياسي جوامع مسلمان ، افزايش ارتباطات بين فرهنگي در عصر ارتباطات گفتمان بيداري اسلامي جنبه بين المللي يافت و امروز گستره وسيعي از ادبيات مبارزه با ظلم را در اقصي نقاط دنيا شامل مي شود.در قرن حاضر “استعمار فرانو” برخلاف دوره استعمار، Nation state-ها را نشانه نگرفته است، آنچه امروز براي استعمار فرانو چالش زا است مفهوم مقاومت بين المللي در برابر ساختار هاي ناعادلانه و فشار افکار عمومي جهاني براي تجديد نظر طلبي در معادلات فعلي دنياست.
در شرايط کنوني به واسطه گسل هاي تمدني به وجود آمده، کليت غرب خود را در مقابل کليت بيداري اسلامي مي بيند لذا در استعمار فرانو حاکميت ملي کشورها از اهميت درخور توجهي برخوردار نيست و مهم روحيه بيداري اسلامي در بين مسلمانان و غير مسلمانان است که رئيس جمهور سابق آمريکا از آن با عنوان خطر امپراتوري اسلامي از اندونزي تا دروازه هاي اسپانيا ياد مي کرد.
برنارد لوئيس مستشرق مشهور در اين باره معتقد است : “ در ميان محافل اصولگرا در ايران ، مصر و ديگر نقاط جهان اسلام زبان سياسي جديدي در حال شکل گيري است که از يک سو مرهون اسلام ناب محمدي (ص) و کلاسيک است و از سوي ديگر دين اظهار نشده اي به غرب گرايان و ريشه هاي خارجي آنها دارد . موفقيت يا عدم موفقيت آنها به توانايي در تلفيق و هم آهنگ سازي چنين سنتهاي متفاوتي دارد .” به زعم لوئيس در مقاله بازگشت به اسلام “مسلمانان در حال حاضر رستاخيز تازه اي را آغاز کرده اند.” اين رستاخيز بساط نظام ناعادلانه بين المللي را دير يا زود بر مي چيند.
امروز به تعبير حضرت آيت الله خامنه اي، جمهوري اسلامي ايران پرچمدار بيداري، اتحاد و عزت ملتهاي مسلمان است. ملل مختلف در قاره هاي آسيا، آفريقا، آمريکا وحتي اروپا،چشم به ايران دوخته اند و پيام عدالت خواه انقلاب اسلامي را درک مي کنند. گفتمان انقلاب نويد دهنده در هم شکستن نظامات ناعادلانه جهاني است. رشحات الهي گفتمان انقلاب اسلامي در کشورهاي مسلمان و غير مسلمان بنيان سست استکبار را به لرزه درآورده است.
جهان امروز در نهايت تمناي ارزشهاي معنوي است و انقلاب اسلامي به عنوان کانون معنا توانسته و مي تواند بر دلهاي بشريت مسخر شود . عصر بيداري جولانگاه معنويت و معنويت برگ برنده انقلاب اسلامي است . عصر بيداري زمانه يادآوري است . به تعبير سيد شهيدان اهل قلم سيد مرتضي آويني جهان امروز در دوران انتقال از يک عصر به عصري ديگر قرار دارد. و تااين انتقال به انجام رسد ديگر روي ثبات را به خود نخواهد ديد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید