آن چه در ادامه از نظر خواهيد گذراند، گفت وگوي خواندني آقاي مرتضي اخوان است با صاحب آواي ماندگار نوحه هاي دفاع مقدس؛ « حميدرضا مهماندوست»!
آقاي مهماندوست از خودتان برايمان بگوييد. از چه زماني خوانندگي را آغاز کرديد؟
من حميدرضا مهماندوست هستم. 46 سال سن دارم و توفيق اين را داشته ام که در مشهدالرضا و در محله چهارراه عامل اين شهر به دنيا بيايم. خب من از سال 61 بود که خواندن نوحه را به عنوان يک مداح آغاز کردم و بعد از آن نوحه خوان حماسي جبهه هاي جنگ حق عليه باطل بودم. تا زماني که جنگ بود نوحه هاي حماسي مي خواندم و بدرقه راه رزمندگان مي کرديم و بعد از جنگ هم همان نوحه ها را با موسيقي حماسي تلفيق کرديم...
همکاريتان با صدا و سيما از چه سالي آغاز شد؟
فکر مي کنم سال 72 بود که براي اولين بار در صداوسيما، هم در گروه معارف و هم واحد موسيقي فعاليت ام را آغاز کردم.
اولين نوحه حماسي را که براي فضاي جبهه هاي جنگ خوانديد خاطره تان هست؟
بله، اولين نوحه را من در استاديوم تختي، سال 61 خواندم که اگر درست بخوانم در يک بيت مي گفت: « اي برادر که در سنگري تو/ اين سر غرق خون حسين است ...» اما اولين مداحي که کردم يادم نمي رود در حرم اما رضا(ع) و در شب هاي قدر بود.
در صداوسيما که بوديد عمده اشعار ترانه هايتان از چه کسي بود؟
آقاي قاسم علي اسفندياري. از معروف ترين شعرهايي هم که ايشان براي ترانه کارهاي من خواندند و مردم شايد در خاطر داشته باشند، شعر سرودهاي «پل بعثت»، «هرگز نرود از ياد» و «فراغ يار» بود.
آقاي مهماندوست زماني در برهه اي از جنگ شما، آقاي آهنگران و آقاي کويتي پور با خواندن اين نوحه هاي حماسي حال و هواي خاصي به جنگ داده بوديد و بعد از جنگ هم همين نوحه ها را در قامت ترانه هاي حماسي خوانديد، هدف تان از خواندن اين گونه ترانه ها چه بود؟
من فکر مي کنم هم من و هم آقايان آهنگران و کويتي پور يک هدف مشترک در اين مسئله داشتيم و آن هم انتقال «فرهنگ ناب جبهه» ها از طريق موسيقي حماسي به نسل بعد بود و معتقدم شيوه خوبي هم بود.
چرا؟ دقيقاً سوال من هم همين است. چرا از قالب موسيقي براي اين مهم استفاده کرديد؟
ببينيد موسيقي زبان عام است. با موسيقي مي توان حرف دل را راحت تر و تأثيرگذارتر بيان کرد. ادبيات موسيقي را جوانان مي پسندند و ما بعد از جنگ سر و کارمان با جوانان بود. جواناني که لازم بود حالا به گونه اي فرهنگ پدرانشان را به آن ها منتقل کنيم و مطمئناً براي اين نسل نوحه حماسي ديگر قالبي کوچک بود و مي بايست از قالبي بزرگ تر چون موسيقي حماسي استفاده مي کرديم.
تفاوت حال و هواي استوديو و خوانش ترانه هاي حماسي در اين روزگار براي شما با نوحه خواني هاي پر حلاوت روزهاي جنگ براي شما چقدر است؟
هنوز همان حس و حال هست. همين چند وقت پيش کار «بي سنگران» را براي بچه هاي جهاد مي خوانديم در استوديو همه بچه ها گريه مي کردند. حتي آهنگ ساز کار هم که خودش از جوان هاي نسل امروز بود، همراه با ما اشک مي ريخت.
خاطرتان است در آن برهه از جنگ که شما براي رزمندگان نوحه خواني مي کرديد، حضرت امام پيامي برايتان بفرستد؟
حضرت امام آن زمان خطاب به من و آقاي آهنگران و آقاي کويتي پور گفته بودند در نوحه هايتان بيشتر از اهل بيت بگوييد. علي الخصوص از علي اکبر، حضرت قاسم! ايشان تأکيد داشتند حماسه عاشورا را در نوحه هايمان بيشتر زنده کنيم.
و در پايان اگر خاطره اي ماندگار از آن روزها داريد، بفرماييد...
راستش دقيقاً روز آخر جنگ که فردايش آتش بس اعلام شد، ما براي اعزام از سمنان همراه با بچه هاي سپاهيان حضرت زهرا(س) رفتيم در خانه آقاي مؤيد شاعر بزرگ اهل بيت. حتماً مي دانيد که آقاي مؤيد اکثر شعرهايشان براي اهل بيت است و نوحه نمي سرايند. ما رفتيم در خانه ايشان و اصرار کرديم براي بدرقه راه بچه ها نوحه اي بسرايند و ايشان هم بعد از اين که ما خيلي اصرار کرديم نوحه اي را سراييدند که در پايان گفتند به حق مادرم زهرا(س) اين آخرين نوحه اي باشد که براي رزمندگان جنگ خوانده شود و ان شاءا... همين فردا جنگ تمام شود. جالب اين که فرداي همان روز اعلام آتش بس شد و جنگ تمام شد. آن موقع اين نوحه خيلي سر و صدا کرد و چندين بار هم در صدا و سيما خوانده شد. چند بيتي از اين نوحه را براي انتهاي کلام خدمتتان مي خوانم:
در تيردان هاتان تير دعا داريد
در کوله پشتي ها صدق و صفا داريد
اعزام ديگر در کربلا داريد
کين آخرين اعزام در جبهه ها باشد
سرمنزل آخر در کربلا باشد
همراه اين لشکر لطف خدا باشد ..
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید