خداوند سبحان حداقل و حداکثری برای شیردادن به نوزاد قائل شده، حداقل شیردهی مادران به نوزادان 21 ماه میباشد (سوره احقاف آیه 15) حداکثر شیردهی مادران به نوزادان 24 ماه میباشد (سوره بقره آیه 233).
اسلام هزار و چهارصد سال پیش به حقوق کودکان و مادران توجه کرده و انسانها را به رعایت عدالت و کرامت انسانی درباره آنها دعوت کرده است.
در آیه 233 سوره بقره میخوانیم:
«مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر میدهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند؛ و بر آن کس که فرزند برای او متولّد شده [پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتی اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر؛ و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد [هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید]؛ و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست؛ و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایهای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید؛ و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام میدهید، بیناست!» (1)
این آیه درباره مدت شیردهی، تأمین هزینه زندگی مادر در دوره شیردهی، رعایت حقوق کودک و عدم سوء استفاده از کودک در دوره شیردهی و بازداشتن کودک از شیر احکامی بیان نموده است:
طبق این آیه شریفه مدت شیر دادن لازم نیست دو سال تمام باشد، دو سال برای کسی است که میخواهد شیر دادن را کامل کند، ولی مادران حق دارند با توجه به وضع نوزاد و رعایت سلامت او این مدت را کمتر کنند. البته بر اساس احادیثی که از معصومین علیهم السلام ذکر شده است، این مدت نباید کمتر از 21 ماه باشد زیرا شیر دادن کمتر از یک 21 ماه ستم به کودک شمرده شده است. امام صادق علیهالسلام در حدیثی میفرمایند:
«حد واجب شیر دادن 21 ماه است و به هر میزان که از 21 ماه کمتر شود، کمتر از حد لازم شیر داده است، و اگر بخواهد دوره شیردهی را کامل و تمام کند، پس لازم است 2 سال تمام شیر بدهد.» (2)
ایشان در حدیث دیگری میفرمایند:
«حد ضروری شیر دادن 21 ماه است و آنچه که کمتر از این مدت شیر داده شود ستمی است که بر کودک رفته است.» (3)
آیه 233 بقره در حکم مهم دیگری با قاطعیت از حقوق نوزاد و کودک دفاع کرده و میفرماید:
نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق دارد به کودک ضرر برساند و نه پدر (به خاطر اختلاف با مادر). یعنی هر یک از این دو حق ندارند سرنوشت کودک را وسیلهای برای به هدف رسیدن خواسته خود یا انتقام ازدیگری قرار دهند و بر جسم و روح نوزاد ضربه وارد کنند. مردان نباید حق حضانت و نگهداری مادران را با گرفتن کودکان در دوران شیرخوارگی از آنها پایمال کنند، که زیانش به فرزند میرسد و مادران نیز نباید از این حق شانه خالی کرده و به بهانههای گوناگون از شیر دادن کودک خودداری کرده یا پدر را از دیدار فرزندش محروم سازند.
پدر و مادری که کودک را قربانی اختلافات خود نموده و به کودک توجهی نمیکنند در واقع ظلم بزرگی نسبت به او روا میدارند. زیرا کودکی که از نعمت محبت برخوردار نباشد در آینده دچار مشکلات عدیده اجتماعی خواهد شد.
مسئله بازداشتن کودک از شیر نکته دیگری است که در این آیه مطرح میشود: پس اگر پدر و مادر بخواهند با توافق و رضایت یکدیگر، کودک خود را زودتر از موعد دو سال از شیر بگیرند، برآن دو گناهی نیست.
نکته قابل توجه در اینجا، تأکید بر مشورت و توافق آن دو برای رقم زدن سرنوشت بهتر برای کودک است؛ چرا که هر کدام چیزهایی در مورد تربیت و آینده کودک میدانند که از عهده دیگری برنمیآید.
بر اهمیت شیر دادن به نوزاد همین بس که چنانچه مادر به نماز ایستاده باشد میتواند کودک خود را شیر بدهد.
علی بن جعفر برادر امام موسی بن جعفر میگوید:
از حضرت، دربارۀ زنی پرسیدم که مشغول نماز واجب است و فرزند او در کنارش گریه میکند. آیا جایز است در حال نشسته کودک خود را بغل بگیرد و به دامن خود بنشاند و او را آرام کند و شیر بدهد؟
حضرت فرمود: اشکال ندارد. (4)
آیات و احادیث فوق پاسخی است به کسانی که اسلام را به عدم رعایت حقوق بشر محکوم میکنند. زیرا موارد ذکر شده به خوبی نشان میدهد که اسلام تا چه حد به حقوق نوزادان و کودکان توجه دارد و رعایت عدالت و انصاف را در رابطه با آنان توصیه کرده است.
1- « وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ.»
2- «الْفَرْضُ فِی الرَّضَاعِ أَحَدٌ وَ عِشْرُونَ شَهْراً فَمَا نَقَصَ عَنْ أَحَدٍ وَ عِشْرِینَ شَهْراً فَقَدْ نَقَصَ الْمُرْضِعُ وَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ فَحَوْلَیْنِ کَامِلَیْن»؛ وسائل الشیعة، ج 21، ص 454.
3- «الرَّضَاعُ وَاحِدٌ وَ عِشْرُونَ شَهْراً فَمَا نَقَصَ فَهُوَ جَوْرٌ عَلَی الصَّبِیِّ»؛ وسائل الشیعة، ج 21، ص 455.
4- «سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَکُونُ فِی صَلَاةِ الْفَرِیضَةِ وَ وَلَدُهَا إِلَى جَنْبِهَا فَیَبْکِی وَ هِیَ قَاعِدَةٌ هَلْ یَصْلُحُ لَهَا أَنْ تَتَنَاوَلَهُ فَتُقْعِدَهُ فِی حَجْرِهَا وَ تُسْکِتَهُ وَ تُرْضِعَهُ قَالَ لَا بَأْسَ.»؛ وسائل الشیعة، ج 7، ص 280.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید