کرونا که آمد، در کنارِ همه مشکلات ریزودرشت، داغهای سنگین و غمهای عمیق، با خود درسهایی هم به همراه داشت؛ درسهایی که میتواند زندگیمان را متحول کند. یکی از این درسها شناختِ آدمهایی بود که بیصدا در گوشه و کنار این مملکت درسِ انسانیت خوانده بودند و بهیکباره قهرمانان این کشور شدند. در مجال این دو صفحه از چند گروه با معرفی یک نماینده، قدردانی کردهایم:
پزشکان
دکتر سید مظفر ربیعی، از پزشکان مدافع سلامت بود که از نمادهای ماندگار جاننثاری شد. او سالها پیش هم در عرصه دفاع مقدس لباس رزم پوشیده بود. کرونا که آمد این پزشک بازنشسته و جانباز شیمیایی دوباره لباس جهاد بر تن کرد. همسرش میگوید «گفتم شما که چند سال قبل از دانشگاه علوم پزشکی بابل بازنشسته شدی، تعهدی نداری. اینهمه پزشک جوان داریم. میدان خالی نمیماند. گفت اگر ماند چی؟ اگر دکتر نبود که به داد مریض برسد چی؟ رفت و با شهادتش داغ بر دلمان گذاشت.»
آقا سید مظفر، نماد پزشکان شهید این عرصه و قهرمانی بود که عاشقانه و غریبانه به آغوش پروردگارش شتافت.
پرستاران
عروسیاش بود. مرخصی داشت. میتوانست لباس سفید بپوشد و بنشیند کنارِ آقای داماد و به زندگیاش برسد، اما این کار را نکرد؛ نمیخواست در نبود او روحیه همکارانش ضعیف شود. نمیخواست با نبودنش جان بیماری به خطر بیافتد. خانم آمنه آنتوتن سرپرستار بیمارستان مسیح دانشوری تهران به دلیل شیوع بیماری کرونا در کشور مرخصی خود را لغو و زمان عروسیاش را برای خدمت به بیماران کرونایی، به عقب انداخت. همین حرکت هم باعث پیام قدردانی رهبر انقلاب از او شد. آمنه، نماد همه پرستاران شجاع و ایثارگر ایران است.
تطهیرکنندگان داوطلب
جوان است. سن و سالی ندارد، حتی وظیفهای هم ندارد، اما بدون واهمه از هیچچیز پای کار دین و دغدغه مردمش ایستاده است. زهره زاهدی طلبه، کارمند بیمه و علاقهمند به رشتههای هنری است، اما از وقتیکه غربت فوتشدگان کرونایی را دید و اینکه حتی بستگان آنها جرئت نزدیک شدن به جنازههایشان را ندارند، به میدان آمد و حالا در غسالخانه مشغول تطهیر و غسل فوتشدگان است. خانم زاهدی سمبل همه انسانهای شجاع و تکلیفمحور است.
طلبهها
با شدت گرفتن ویروس منحوس، عالمان بسیاری پا به عرصه عمل گذاشتند تا یاوران خدمترسانی و امیدبخشی باشند. در این میان اما حجتالاسلام محمد مداح، طلبه جهادگر آذری مقیم قم که در بیمارستان فرقانی این شهر مشغول خدمت داوطلبانه به بیماران کرونایی بود تبدیل به یک نماد شد؛ همزمان که مداح در بخش بیماران کرونایی مشغول به خدمترسانی بود، همسر باردارش در بخش دیگری از بیمارستان، بر اثر بیماری قلبی و تنفسی به همراه فرزندان دوقلویش دار فانی را وداع گفت. او وقتی خبر مرگ آنها را شنید، بدون اینکه دیگران را از این موضوع آگاه کند، از بخش خارج شد و در گوشهای از حیاط بیمارستان زانوی غصه و گریه گرفت. همان تصویری که شاید همه شما آن را دیده باشید.
حجتالاسلام مداح، فردای آن روز دوباره برای خدمترسانی به بیمارستان برگشت.
کاسبها
نه میتوانست برود بیمارستان کمک، نه میتوانست پول قابلتوجهی برای کمک بدهد، اما جسم و فکرش مشغول بود؛ درگیر اینکه چطور به همنوعانش کمک کند. دید مردم دنبال ماسک هستند و خیلیها با بیانصافی تمام ماسک احتکار کردهاند. تعدادی ماسک از قبل برای مغازهاش خریده بود. همه را رایگان میان مردم پخش کرد. این فروشنده اردبیلی نمونهای است از هزاران کاسبی که کرونا را نه مجالی برای سودجویی شخصی که فرصتی برای معامله با خدا دانستند.
رزمندهها
آقای ناصر گیوهای که روزگاری رزمنده میدان و عکاس جنگ بود، این روزها به همراه همسر خود اقدام به تولید ماسک برای برطرف شدن نیاز جامعه و عرضه رایگان به خیریهها میکند. او و خیلیهای دیگر خانههایشان را تبدیل به کارگاه تولید ماسک و لباسِ کردهاند و بیمزد و بیمنت پای چرخ شرف و حماسه نشستهاند.
صاحبان ملک
وقتی کسبوکاری نیست، درآمد هم نیست، اما قسطها، اجارهها و خرجهای دیگر زندگی سر جای خود باقی است. در این میان بودند انسانهایی اهل دل که به درک دیگران رسیدند. یکی از این آدمها لطفالله ستاره مالک یک مجتمع تجاری در شهرستان ری در دیار سیدالکریم است که اجاره 300 واحد تجاری خود را به مستأجران بخشید. این نیکوکار با درک رکود بازار در شرایط کنونی علاوه بر بخشش اجارهبهای واحدهای خود، پا به میدان گذاشت تا با رایزنی با بُنکداران، زمان طلب آنها از مغازهداران را نیز به تأخیر بیندازند.
بسیجیان
بسیجیان قهرمانان دیگر کرونا بودند؛ ضدعفونی معابر، دستگاههای خودپرداز، وسایل عمومی، سنجیدن تب مسافران، پخش بستههای آموزشی و بهداشتی و... کارهای ساده و آسانی به نظر میرسد، اما در این زمان که خیلیها برای خریدهای ضروری هم از خانه بیرون نمیروند، از سختترین کارهاست. بسیجیان اما غیرتمندانه پایکار ایستادند تا شهر را از شرِ پلیدیها نجات بدهند.
امیدبخشها
آوردن لبخند و امید بر لب افرادی که درد دارند، از ترس قلبشان تند میزند و نگران آینده خود و خانوادهشان هستند کار بزرگی است. در روزگاری که سلبریتیها در سکوت و خاموشی خفته بودند، مهران رجبی بازیگر محبوب سینما و تلویزیون با ظاهری متفاوت در کنار بیماران کرونایی حاضر شد و روز پدر را به آنها تبریک گفت. او نماد همه کسانی شد که با نیت بردن شادی به خانه دل بیماران غمزده پا به بیمارستان گذاشتند.
و حتی شما...
این روزها، اگر بخواهیم خوبی آدمها را مرور کنیم به افراد بسیاری میرسیم، هرکس که کوچکترین قدمی برداشته شایسته قدردانی است، حتی کسی که هیچ کاری نکرده و فقط در خانه نشسته است. گاهی در خانه نشستن هم میتواند از ما قهرمان بسازد...
نویسنده: فاطمه دولتی
مجله آشنا، شماره 215، صفحه 34
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید