حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام و غرب
از جمله موضوعات مورد بحث پیرامون حقوق زن، مقایسه بین مکتب اسلام با دستاوردهای تمدن غرب است، امروز در دنیا درباره حقوق زن، مکتب دیگری رایج نیست و نوعا شرقیها و همه دنیا تحت تأثیر دستاوردهای غربیها در مورد تساوی زن هستند و تقریبا این فکر غرب همهجا و حتی دنیای کمونیستی را هم احاطه کرده است. بنابراین مقایسه، مناسبترین طرف اسلام همین دستاوردهای دنیای غرب است که غربیها در این مسأله خیلی هم به خود میبالند. با این مقایسه میتوان پی برد که نگرش حاکم بر غرب واقعا به مصلحت جامعه و خانمها میباشد یا خیر؟(1) اسلام، زن را چگونه موجودی میداند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد میداند یا او را جنس پستتر میشمارد؟ این پرسشی است که اکنون میخواهیم به پاسخ آن بپردازیم.
اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد، فلسفه خاصی دارد و پارهای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پارهای از آنها را برای زن، در نتیجه، در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است. چرا؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر،نظریات تحقیرآمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پستتری شمرده است یا علت و فلسفه دیگری دارد؟(2)
عدهای گمان کردهاند که اسلام درباره زن، عدالت را مراعات نکرده است، در صورتی که همانگونه که منابع اسلامی نشان میدهد و صاحبنظران محقق در این باره تحقیقات شایستهای انجام دادهاند، اسلام مابین تساوی زن و مرد و عدالت در میان آنها فرق گذاشته است مسلم است. که اگر اسلام میگفت زن و مرد از همه جهات بیولوژیک، فیزیولوژیک و روانی و هرگونه فعالیت مغزی و روحی، یکی هستند، این خلاف واقع بود و گمان نمیرود کسی در این دنیا پیدا شود و از این دو صنف اطلاع لازم و کافی داشته باشد و چنین سخنی را به زبان بیاورد.(3)
شهید مطهری میگوید : «مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشتههای پیروان سیستمی غربی شنیده و خواندهاید که مقررات اسلام را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به زن یاد کردهاند؟ چنین وانمود میکنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است.
میگویند اسلام، دین مردان است و زن را انسان تمام عیار شناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمیکرد، حق طلاق را به مرد نمیداد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمیکرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمیشد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی میداد و او را جیرهخوار و واجبالنفقه مرد قرار نمیداد.
میگویند اسلام با این که دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است، در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.
اصلی که در این استدلال به کار رفته، این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است. مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمهاش این است که حقوق مساوی یکدیگر داشته باشند به طوری که ترجیح و امتیاز حقوقی در کار نباشد؟ یا لازمهاش این است که حقوق زن و مرد علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچگونه تقسیم کار وظیفهای در کار نباشد؟ شک نیست که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنان از لحاظ انسانیت، برابری آنها در حقوق انسانی است؛ اما تشابه آنها در حقوق چطور؟
کمیت غیر از کیفیت است. برابری غیر از یکنواختی است. آن چه مسلم است این است که اسلام حقوق یکجور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.»(4)
در این که «این دو صنف با همدیگر متفاوتاند، از نظر خلقت طبیعی، جای تردید نیست و در این باره تحقیقات به حد لازم و کافی انجام گرفته است. عنایت امر این است که آیا این اختلاف و تنوع در خلقت طبیعی زن و مرد باعث میشود که یکی ناقص و دیگری کامل باشد، نه چنین چیزی نیست، این مسئله تنوع است، نه نقص و کمال.»(5)
این اختلافات، انعکاسی «در روبنای زندگی گذاشته است؛ نه در حقایق واقعی و جوهر حیات این دو صنف زن و مرد. آن چه ممکن است باعث اختلاف باشد، یکی عده واقعیات است که ما آنها را مشاهده میکنیم، مانند این که مرد نیروی بیش تری در پیچیدن در لابهلای تولیدات سخت اقتصادی و دفاع از کشور، تحمل مشقتها و خشونتهای زندگی دارد و همچنین در جریان توالد و تناسل باری را که صنف زن به دوش میکشد، باعث تقید بیشتر او میگردد و در این جربان مرد آزادتر است، همانطور که سیمون دوبوار از نیچه نقل کرده است: تسلیم شدن زن در اجرای پدیده خلقت، خیلی بیشتر از مرد است و اگر مردی ادعا کند که او هم مثل زن در این جریان تسلیم میشود، به شرافتم سوگند یا دروغ میگوید، یا مرد نیست.»(6)
اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلفت زن و مرد چیست، لازم است به مسئله سرشت زن و مرد که در سایر کتابهای مذهبی نیز مطرح است، توجه کنیم. قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یکسرشتی میداند یا دوسرشتی؛ قرآن با کمال صراحت، در آیات متعددی میفرماید: زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریدهایم.(7) قرآن درباره همه آدمیان میگوید:
«خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید.»(8)
آیه، صریحا ارزش را بر ملاک تقوا قرار داده است. بدون اختصاص به زن یا مرد. به نظر میرسد امتیاز بسیار مهمی که در صنف زن وجود دارد، چشیدن طعم حیات است که مرد تنها مفهومی از آن را درک میکند. چشیدن طعم حیات در صنف زن بیشتر و عمیقتر از مرد دیده میشود و به همین جهت است که قانون الهی چنین اقتضا کرده است که ارتباط مادر با فرزندان و کودکان تا دوران رشد احساسات و عواطف آنها ادامه داشته باشد. امام خمینی رحمهالله در اینباره میفرماید:
«همانطور که حقوق مردها در اسلام مطرح است، حقوق زنها نیز مطرح است.
اسلام به زنها بیشتر عنایت کرده است تا به مردها، اسلام زنها را بیشتر حقوقشان را ملاحظه کرده است تا مردها. این هم معنا که بعد از این چه خواهد شد، زنها حق رأی دارند. از غرب بالاتر است این مسائلی که برای زنها ما قائل هستیم. حق رأی دادن دارند، حق انتخاب دارند، حق انتخاب شدن دارند. همه اینها هست. تمام معاملاتشان به اختیار خودشان است و آزاد هستند. اختیار شغل را آزاد هستند. البته در شرق برای مردها یک محدودیتهایی هست که آن محدودیتها به صلاح خود مردها هست و آن محدودیتها، یعنی در آن جاهایی که مفسده هست برای مرد، از قماربازی جلوگیری میکند. اسلام از شرابخواری جلوگیری میکند. اسلام از هروئین جلوگیری میکند، برای این که مفسده دارند.»
«برای همه یک محدودیتهایی هست، محدودیتهایی شرعی و الهی، محدودیتهایی است که به صلاح خود جامعه است. نه این است که برای جامعه یک چیزی مثلاً نافع بوده است که محدودیت برایش ایجاد کردهاند!»(9)
نیز میفرماید : «اسلام میخواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زنها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود. آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا میداند به مرد خدمت نکرده است که به زن خدمت کرده، شما نمیدانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده.»(10)
حضرت آیة اللّه العظمی خامنهای نیز میفرماید:
«شما باید زن را با چشم یک انسان والا نگاه کنید، تا معلوم بشود که تکامل و حق و آزادی او چیست؟ زن را به عنوان یک موجودی که میتواند مایهای برای اصلاح جامعه یا پرورش انسانهای والا بشود نگاه کنید تا معلوم بشود که زن کیست و آزادی او چگونه است، زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید. اگرچه از مرد و زن تشکیل میشود و هردو در تشکیل و موجودیت خانواده مؤثرند. اما آسایش فضای خانواده و آرامش سکوتی که در فضای خانواده است به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاه کنید تا معلوم بشود که زن چگونه کمال پیدا میکند و حقوق زن چیست؟»(11)
شهید مطهری میفرماید: «آنچه از نظر اسلام مطرح است، این است که زن و مرد به دلیل اینکه یکی زن است و دیگری مرد، در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند، جهان برای آنها یکجور نیست، خلقت و طبیعت آنها را یکنواخت نخواسته است، و همین ایجاب میکند که از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازاتها وضع مشابهی نداشته باشند. در دنیای غرب، اکنون سعی میشود میان زن و مرد از لحاظ قوانین و مقررات و حقوق و وظایف، وضع واحد مشابهی بوجود آورند و تفاوتهای غریزی و طبیعی زن و مرد را نادیده بگیرند.
تفاوتی که میان نظر اسلام و سیستمی غربی وجود دارد در اینجاست.کلمه «تساوی حقوق، یک مارک تقلبی است که مقلدان غرب بر روی این رهآورد غربی چسباندهاند.»(12)
اعلامیه حقوق بشر که در فصل گذشته، توضیح مختصری درباره آن دادیم، دارای یک دیباچه و 30 ماده است که پس از گفتگوهای طولانی، در تاریخ آذرماه 1327 شمسی، مطابق با 10 دسامبر 1968 م.، از طرف مجمع سازمان ملل تصویب گردید و جهانیان آن روز را به نام «روز حقوق بشر» جشن میگیرند.
در خیلی از مواد این اعلامیه، به آزادی انسان و انواع آزادیها تصریح شده است. نکات مثبت زیادی در این اعلامیه دیده میشود و نسبت به دو اعلامیه قبلی ـ یعنی اعلامیه حقوق آمریکا (1776) و اعلامیه حقوق فرانسه (1789 م.) ـ کاملتر است،.ولی کاستیهای بسیاری نیز دارد. اول اینکه آزادی مطرح شده در این اعلامیه همان آزادی در مکتب لیبرالیزم است. این اعلامیه هیچ اشارهای به «آزادی مثبت» یا «آزادی معقول» که بسیاری از فیلسوفان از آن حمایت میکنند، ندارد. از نظر این اعلامیه، تنها قید آزادی، اصطلاک آن با آزادی دیگران است.
نیز در این اعلامیه، هیچ نامی از خدا نبرده شده است؛ یعنی کاملاً از منظر مادی تنظیم شده است.
نکته دوم، مشروعیتِ آزادی مورد بحث است. در ماده نخستین آمده است: همه افراد بشر، آزاد و باحیثیت و حقوق یکسان زاییده میشوند.
«اگر موضوعی الحادی نیز داشته باشیم، باید بگوییم حقوق افراد را آفرینش خاص آنها تعیین میکند. برای مثال باید بگوییم چند نظام آفرینش بارداری و زایمان و شیر دادن را به عهده زنان گذارده است، زنان باید از حمایت و حقوق بیشتری برخوردار باشند. نه آن که بیتوجهی به سرشت خاص زن و مرد، حقوق همه را یکسان بدانیم.»(13)
-------------------------------------------------------------------------------
پاورقی ها:
1. زن و عدالت اجتماعی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، ص 35.
2. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ص 127.
3. تکاپوی اندیشه، مجموعهای از مصاحبههای انجام شده با استاد علامه محمدتقی جعفری، ص 417.
4. مجموعه آثار شهید مطهری، ص 129-128.
5. تکاپوی اندیشهها، ص 417.
6. همان، ص 418.
7. مجموعه آثار شهید مطهری، ص 131.
8. سوره نساء، نحل و روم.
9. جایگاه زن در اندیشه امام خمینی رحمهالله، ص 62-61.
10. صحیفه نور، ج 4، ص 192. به نقل از آزادی از دیدگاه امام خمینی رحمهالله، ص47.
11. آیینه زن، مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری، ص 29.
12. مجموعه آثار شهید مطهری، ص 137-136.
13. آزادی، تحلیلی از آزادی و اخلاق جنسی، عباس یزدانی، ص 45-43.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید