چرا قصه بگوییم؟
1. این روش، قبلاً تجربه شده و امتحانش را هم داده است. بهترین نمونهاش هم قصههای زیبای قرآن است. نهتنها کودکان، بلکه بزرگترها هم از این راه بهتر میآموزند، راحتتر میپذیرند و بهتر جذب میشوند.
2. قصه گفتن سبب میشود والدین با فرزندان خود ارتباط عاطفی بیشتری برقرار کنند.
3. از این راه احساسات، باورها و تفکرات والدین به کودکانشان منتقل میشود.
4. از طریق قصهگویی و تعامل با کودک میتوان به گرایشهای درونی و علاقهمندیهای آنان پی برد، و احساسات کودکان را جهتدهی کرد.
5. در قالب قصه میتوان مفاهیم اخلاقی، دینی، سیاسی، اجتماعی و... را بهخوبي به فرزندان القاء کرد و این گام مؤثری در سلامت فکری فرزندان است.
6. در این زمان که بیشتر اطلاعات از رسانهها، تلویزیون، رادیو، اینترنت و... دریافت میشود، قصهگویی زمینه مناسبي است تا فرد در بزرگسالی موعظهگریز نشود و نسبت به این مسائل بیحوصله نباشد.
7. قصهگویی «احساس ارزشمندی» فرزند را تقویت میکند. کودک وقتی ببیند که پدر و مادر وقت ویژهای برای او در نظر میگیرند و قصه میگویند، احساس خوشایندی مییابد.
8. قصهگویی، بستر بسیار مناسبی برای پرورش خلاقیت والدین است؛ وقتی آنها سعی میکنند داستانها را برای فرزندان خود قابلفهم و به زبان کودکانه بیان کنند، خلاقیت آنها هم تقویت میشود.
9. قصهگویی یکی از آسانترین و در دسترسترین راهها برای اهداف بلند تربیتی است.
10. در قصهها میتوان به صورتی بسیار لطیف و ماهرانه پیروزی حق را و اینکه رستگاری از آنِ اهل حقیقت است، القاء کرد.
11. با انتخاب درست قصههای مردان و زنان موفق و بیان داستان کسانی که با سختکوشی به پیروزی رسیدهاند میتوان مفهوم سعی و تلاش و پشتکار را در قالب قصهها آورد.
12. با قصهگویی میتوان قدرت شناخت و شناسایی پاکیها و پلیدیها را در فرزندانمان تقویت کرد. برای مثال میتوان در کنار معرفی شخصیتهای بد داستان به کودک گفت که چرا و چگونه آنان به این سرنوشت گرفتار شدند، یا توضیح داد که به چه دلیل او انسان خوبی بوده است.
13. از قصهها میتوانیم برای تصحیح رفتار غلط یا نادرست کودک استفاده کرده و به صورتی غیرمستقیم مشکلات رفتاری او را گوشزد کنیم.
چه قصههایی بگوییم؟
باید دقت داشت که هر قصهای مناسب تعریف برای فرزندانمان نیست.
* باید محتوای قصه مناسب با استعداد فرزندانمان و در جهت پرورش فکری و اعتقادی آنان باشد. به همین دلیل از گفتن قصههای سنگین و غیرقابل فهم مثل داستان حضرت خضر برای کودک، یا غیر مناسب با آموزههای دینی و فرهنگی مثل داستان سفیدبرفی، سيندرلا، هریپاتر و... پرهیز شود. یادمان نرود که قصه گفتن نوعی ارائه الگو است.
* قصه باید کوتاه باشد و فرزند هرچه کوچکتر باشد باید داستانهای کوتاهتری برای او انتخاب کرد و بهطور کلی از طولانی کردن بیهوده و بیهدف پرهیز کرد، ولی برای فرزندان بزرگتر میتوان با رعایت شرایط گفته شده داستانهای چند قسمتی بیان کرد.
* داستان باید ملموس باشد تا کودک یا نوجوان بتواند خود را به جای قهرمان داستان بگذارد و احساس کند که میتواند مثل او باشد.
* باید اطلاعات والدین از داستانی که برای تعریف در نظر گرفتهاند، صحیح و واضح باشد.
* داستانهایی از زبان حیوانات یا داستانهای تخیلی، داستانهای مناسبی برای فرزندان هستند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید