وسوسهٔ گناه
دزدان عفاف، از دیوار کوتاه بدحجابی و بیحجابی، راحتتر به حریم کرامت زنان و دختران دستبرد میزنند اما زنان باحجاب چون در سنگر حفاظتی عفاف و پوششاند، از این گونه تعرضها و وسوسههای شیطانی مصونترند.
خوشا آنان که با پوشش و حجاب، محیط را هم برای خودشان ایمن و سالم میسازند، هم وسیلهٔ هوسبازی دیگران نمیشوند و بیماردلان را به وسوسهٔ گناه و شعلهٔ هوس نمیاندازند.
نقاب مهربانی
انوان و دختران، به خاطر ارزش و کرامتی که دارند، نباید در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند و پیام بفروشند.
کامجویان دیوسیرت، نقاب مهربانی به چهره میزنند و مدعی عاشقی میشوند اما وقتی گل عصمت را چیدند و زیبایی کرامت را از بین بردند، قربانی خود را زیر پای خود له میکنند، یا مثل دستمال مصرف شده، دور میاندازند.
و ... چه خوش باورند، آنان که تسلیم میشوند.
حجاب، قلعه یا زندان؟
حجاب، زندان نیست که زنان در آن محبوس باشند، بلکه قلعه و دژی است که از ورود غارتگران و مهاجمان جلوگیری میکند.
زنان با حجاب، قلعهنشینانیاند که به مزاحمان اجازهٔ ورود به حریم عفاف نمیدهند و در این حصار بلند از گوهر عفاف پاسداری میکنند.
زیبایی سیرت یا صورت؟
بیحجاب یا بدحجاب، همچون شاخهای بیرون از حصار باغ است که طمع هر رهگذر را به سوی خود جلب میکند.
هر شاخه که از باغ برون آرد سر
در میوهٔ آن طمع کند راهگذر
گل عفاف در بوستان حجاب میروید و عطر پاکی، وجود زنان محجبه را قیمتی میکند.
آنان که از سیرت والا محرومند، به نمایش صورت خود میپردازند.
جواهر اصلی و بدلی
پیروان آرایش و تجمل، ویترین مد و بوتیک تماشای دیگرانند.
فاقدان کمال سیرت میکوشند جمال صورت را به نمایش عمومی بگذارند و احساس کمبود شخصیت را جبران کنند.
کسی که جواهر اصلی دارد، به بدلی رو نمیآورد.
دریغ بر کسی که قیمت خود را در چند قطعه طلا یا چند دست لباس بداند.
زیبارویان عفیف
اگر عفاف و پاکدامنی را بر خوبیهایتان بیفزایید، امتیازتان بیشتر میشود و اگر چهره و جمال شما را به گناه افکند، از امتیاز شما کم میشود.
خداوند در میان جوانان و زیبارویان، آن قدر نمونههای عفاف و پاکدامنی دارد که به رخ انسان بکشد و راه بهانه را بر معصیتکاران ببندد.
آنان که هم «مال و جمال» دارند و هم «عفاف و کمال»، حجت خدا بر دیگرانند.
هرگز مباد که نعمت، وسیلهٔ عذابمان گردد؟!
برگ هویت
شاید لباس را زود به زود بشود عوض کرد یا خانه را فروخت ولی «فرهنگ» و «اخلاق» هویت ماست.
نباید به این زودی و سادگی، شخصیت و هویت خود را بفروشیم و عوض کنیم.
برای مقاومت در برابر سیل تهاجم فرهنگی باید «سدّ ایمان» زد و از مرز عقیده و و اخلاص و فرهنگ حجاب و عفاف نگهبانی کرد.
خودباختگان در برابر فرهنگ بیگانه، به راحتی «خدا» را هم میبازند.
برگهٔ «هویت» خود را گم نکنیم!
پروندهٔ قابل دفاع
علمکرد ما، در شب و روز بایگانی میشود.
حرفها، رفتارها، گفتهها، شنیدهها، رابطهها، لبخندها، نگاهها و همهٔ لحظات تیره و روشن زندگی، برای ما یک «پرونده» تشکیل میدهد.
روزی هم بر اساس محتوای این پرونده، مؤاخذه و محاکمه خواهیم شد.
خوشا به حال کسی که پروندهای «قابل دفاع» داشته باشد و از فاش شدن «نامهٔ اعمال» خود نگران نباشد.
تار و پود متانت
چادر و مقنعهای که قامت کوچک و چهرهٔ نجیب دخترکان معصوم را میآراید، تار و پود حجاب و متانت در بزرگسالی است.
دختران اگر از کوچکی با مفهوم حیا و حجاب انس بگیرند، در بزرگی کمتر آسیبپذیر میشوند.
نهال عشق به حجاب را از کودکی در دل فرزندانمان بکاریم، تا در بزرگی ثمر دهد.
خودمان باشیم
ظاهر در باطن مؤثر است.
باطن هم در حالات و رفتارهای ظاهری اثر میگذارد.
کسی که در لباس، قیافه، نوع زندگی، فرهنگ اجتماعی و آداب و رسوم از بیگانه پیروی کند و الگو بگیرد، کم کم شخصیت و هویت او هم بیگانه میشود و شباهت ظاهری به تدریج او را به «فرهنگپذیری» میکشد.
ما که قومی با فرهنگ و ریشهدار و غنی هستیم، چرا در فرهنگ و آداب از بیگانه گدایی کنیم؟!
خودمان را از یاد نبریم، خودمان باشیم.
آینهٔ ایمان
عشق به قرآن و اهل بیت را از دل و درون به اندام و برون آوریم و از باطن به ظاهر و از سیرت به صورت.
یگانگی «بود» و «نمود» و یکسانی ادعا و عمل گواه ایمان صادق ماست.
اگر رفتار ما تابلوی باورهای دینی ما باشد و اگر ظاهر ما آینهٔ باطنمان گردد، شاهد آن است که در عقیده به قرآن و مکتب صادقیم.
حجاب یکی از این تابلوها و آینههاست ...
پرورشگلهای حیا
اگر از عفونت مرداب رنج میبرید،
اگر از خارستان محیط ناراحتید،
اگر از بیفروغی دلها و کوچهها و خیابانها در هراسید،
در بوستان زندگی گلی بکارید و به جای دشنام به تاریکی، چراغی روشن کنید و به جای نفرین به مرداب و خارستان، گلستان معطر بسازید.
شما که باغبان حیا و عفافید، چند گل زیبا پرورش دادهاید؟
هر دختر با ایمان و باحجاب و پاک و نجیب که تربیت کنید، گامی برای خشکاندن مرداب برداشتهاید و ظلمت را شکستهاید.
منطقهٔ ورود ممنوع
کسی که «خط قرمز»های نگاه را نشناسد. به منطقهٔ «ورود ممنوع» وارد میشود و گرفتار میگردد.
مگر به هر چه «دیدنی» است، باید نگریست؟
چشمی که حریم زندگی شخصی دیگران را مراعات نکند و «هرزهبین» شود، از قیمت میافتد.
نگاه، گاهی تیر مسموم شیطان است و میان نگاه و گناه، گاهی فاصلهٔ اندکی است.
کسی که حریف چشم خود نیست و نگاهش را نمیتواند کنترل کند، چه ادعایی دارد؟!
نظرات 1
میترا دره شوری
1400/10/17 | 23:2 |چادرم من ازتو درون قلبم معبدی از عشق می سازم باشد که جبرانی باشد برای سپاس از زحمات بهترین معلم زندگیم مادر، زیرا که فقط با لبخند مادرم زنده ام
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید